استطاعت سمع كو گوش شنوا!؟
سيد عطاءالله مهاجراني
دو تن از مراجع محترم تقليد مقيم قم كه از حسن اتفاق به داشتن مواضع همراه و همدلانه با نظام مشهورند، آيتالله مكارم شيرازي و آيتالله نوريهمداني، از توجه به انتقادات و سخنان مردم و داشتن «گوش شنوا» سخن گفتهاند. پيداست روي سخن هر دو مرجع تقليد با مسوولان يا دولت و نظام است. به گمانم مراجع عظام نيز بايدگوشي شنوا داشته باشند! با اظهارنظرهاي تند و تيز و گاه نسنجيده، كار دولت و نظام را دشوار نكنند. فعلا درصدد ذكر نمونهها و شواهد نيستم، تاكيدم بر همين وجه مثبت سخن هر دو مرجع محترم تقليد است. يعني توصيه به داشتن گوش شنوا و شنيدن سخن منتقدان.
قرآن مجيد وقتي سخن از «استطاعت» ميگويد، اين واژه دقيق و عميق در چند مورد به كار برده شده است. من اين دقتها و حكمتهاي قرآني را «ميناگريهاي قرآن مجيد» نام نهادهام. حقيقت اين است كه همين ميناگريها، نشانههاي روشنند كه قرآن كلام خداوند متعال است و اين همه دقت و لطافت و جامعيت و زيبايي، فراتر از حد و پايه و مايه سخن انساني است. به دو مورد از موارد استطاعت اشاره ميكنم:
يكم: استطاعت صبر! واقعيت اين است كه صبوري استطاعت ميخواهد. چنانكه خضر به موسي گفت، شرط همراهي استطاعت صبر است. موسي شتابزده و كم استطاعت و عهد شكن بود و خضر ناگزير از فراق شد. قال إِنّك لن تسْتطِيع معِي صبْرًا (الكهف: ٦7)
دوم: استطاعت شنيدن! اين دو مورد، در نسبت با يكديگر نيز معنا ميدهند. استطاعت شنيدن، نياز به استطاعت صبر دارد. كسي كه سخن ديگري را تمام و كمال گوش ميكند و در حين گوش كردن، دنبال دستاويزي براي نفي يا ردّ سخن مخاطب خود نميگردد، همان شيوهاي كه در مناظرهها شاهديم! كمتر اتفاق ميافتد كه در مناظره، به ويژه مناظرههاي جنجالي و سياسي، در فضاي پرتنش، آفرين و نفرين، طرفين به سخن يكديگر خوب گوش كنند و گوشي شنوا داشته باشند، ميخواهند «مچگيري» كنند و به اصطلاح يخه حريف را بگيرند و او را بپيچانند. بسيار نادر است كه به روايت امام محمد غزالي، در مناظره، يك طرف دقيق به سخن طرف ديگر گوش كند و اگر احساس كرد حقيقتي بر زبان او جاري شده است، سخن رقيب را بپذيرد و از اينكه حقيقت بر زبان رقيب جاري شده است، خوشحال شود.
واقعيت اين است كه جامعه گاه با امواج ملايم صداي خود را به گوش ميرساند، اگر به امواج ملايم و نرم توجه نشد، آنگاه «هر موج چون اشتر شود!» امواج كوهآسا به حركت در ميآيند؛ ديگر نميتوان آنها را ناديده گرفت، اگر چنان امواجي را نديديم، توفان و سيلاب را خواهيم ديد. فراتر از شنيدن صداي امواج، كار هر حكومت خردمند و آيندهبين اين است كه صداهاي نهان جامعه را بشنود و پيش از اينكه جامعه به جوش بيايد، مشكل را شناسايي و حل كند. اجازه ندهد مشكل تبديل به بحران شود و حلّ آن دشوار يا گاه ممتنع.
گفتهاند: «مرد آخِر بين مبارك بندهاي است!» يعني كسي كه به افقهاي دوردست مينگرد و راه را از چاه و دوا را از درد باز ميشناسد.
ميبايست از مراجع محترم تقليد پرسيد مگر نه اين است كه اصل پذيرش دين بر اساس اختيار و انتخاب و اشتياق و ايمان است. به موجب آيه كريمه: «لا إِكْراه فِي الدِّينِ قد تّبيّن الرُّشْدُ مِن الْغيِّ (سوره البقره/ ۲۵۶)
«در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است.» (قرآن مجيد ترجمه آيتالله ناصر مكارم شيرازي)
نميتوان دين و ارزشهاي ديني را با سلطه و جبر و قسر بر جامعه تحميل كرد. مگر ميتوان با اجبار كسي را به نماز خواندن وادار كرد؟ مردم را به اجبار به نماز جمعه يا جماعت كشانيد؟ پيداست كه نميآيند و نميشود. اگر هم شد، پوسته كمرمقي از نماز ارايه ميشود. حجاب هم از جمله همين احكامي است كه نميتوان با اكراه و اجبار يا سركوب جوانان را به پذيرش آن وادار كرد؟ بگذريم كه وادار كردن غيرمسلمانان و اهل كتاب و جهانگردان و مقامات خارجي كه به ايران ميآيند يا انتظار رييسجمهور محترم ما در نيويورك از كريستين امانپور كه هم اسمش مسيحي است و هم به اعتبار مادرش مسيحي است، به رعايت حجاب، جاي امّا و اگر دارد.
استطاعت شنوايي و شنودن داشته باشيم و به سخن جوانان گوش كنيم. از جمله كساني نباشيم كه به تعبير قرآن مجيد، استطاعت شنودن ندارند! «وكانُوا لا يسْتطِيعُون سمْعًا» (سوره كهف/۱۰۱)