نگاهي به وضعيت سالنهاي نمايش در 10 روز گذشته
سكوت مديران دولتي و توقف اجراها
بدون حمايت
مناقشه بر سر اين است كه «آيا بايد تئاتر را تعطيل كنيم؟»
بابك احمدي
به دنبال تعطيلي تئاتر در روزهاي گذشته، گروههاي نمايشي و مجموعههاي تئاتري به ناچار بايد تصميمهاي تازهاي براي جبران اجراهاي لغوشده خود بگيرند. اين درحالي است كه در چنين مواقعي كه هرساله با آن مواجه هستيم، بعضا بين هنرمندان و فعالان تئاتري در حوزههاي مختلف اختلا نظر به وجود ميآيد كه «بايد تئاتر را تعطيل كنيم يا نه؟» به هر حال گروههايي با چنين پيشنهادي موافقت ميكنند و گروههاي ديگر علم مخالفت بلند ميكنند كه ما نبايد «پرچم تئاتر را روي زمين بگذاريم». گويي كه پرچم تئاتر طي قرون مختلف و پيشامدهاي عجيب و غريب طبيعي و بشري، از جنگها گرفته تا بيماريها همواره به دست آنها بود كه در نتيجهاش اين هنر محافظت شده. مشابه همين جدل در هفته اخير و در پي بروز كشمكش اجتماعي حول «گشت ارشاد» و «درگذشت مهسا اميني» به وجود آمد ولي پيش از اينكه ببينيم وضعيت در نهايت چه پاسخي به افكار موافق و مخالف ميدهد، بايد نگاهي داشته باشيم به اوضاع سالنهاي تئاتري. ۳۱ شهريور ۱۴۰۱ روابط عمومي تئاتر شهر خبري در اختيار رسانه گذاشت و اعلام كرد «تالارهاي نمايشي تئاتر شهر از ۳۱ شهريور تا ۶ مهر اجرايي ندارند». اين درحالي بود كه مديران دولتي در اداره كل هنرهاي نمايشي مدتي قبل تمام توان رسانهاي و امكانات سازماني خود را بسيج كردند كه بگويند آمار تماشاگران تئاتر در يكسالگي عمر دولت سيزدهم ركورد تمامي ادوار پيش از خود را شكسته است. آنها حالا با هسته سخت حقيقت مواجهند و آن اجبار به تعطيلي سالنهاي نمايشي خارج از اراده هر مديريتي است. پرسش اول اين ميشود كه چرا تعطيلي يك هفته اخير را به پاي ناتواني مديريتي مديران وزارت ارشاد ننويسيم؟ به هرحال چيزي كه عوض دارد، گله ندارد؛ اما بگذريم، ما راه و رسم انصاف ميشناسيم و برخلاف آنها دليلي ندارد جهت خوشخدمتي بيلانسازي كنيم. روابط عمومي مجموعه تئاتر شهر در اين روز گزارش داد كه تمامي آثار نمايشي به صحنه رفته در تالارهاي مختلف مجموعه تئاتر شهر از روز پنجشنبه ۳۱ شهريور تا پايان روز سهشنبه پنجم مهرماه اجرايي نخواهند داشت. در متن اطلاعيه آمده بود: «نمايشهاي «پدر» به كارگرداني آروند دشتآراي در تالار اصلي، «شفيره» به كارگرداني مهدي شاهپيري در تالار چهارسو، «سگها و استخوانهاي مادرم» به كارگرداني مژگان خالقي در تالار چهارسو، «سفيد» به كارگرداني صادق برقعي در تالار قشقايي و «بين دو در» به كارگرداني زيبا خادم حقيقت در كارگاه نمايش روزهاي پنجشنبه ۳۱ شهريور و جمعه اول مهرماه نظر به تاكيد مديركل هنرهاي نمايشي و رييس مجموعه تئاتر شهر مبني بر حفظ امنيت و سلامت كامل تماشاگران فرهيخته و هنرمندان گرانقدر تئاتر روي صحنه نخواهند رفت. بر اساس اين گزارش «تعطيلي تالارهاي نمايشي تئاتر شهر از روز سوم تا پنجم مهرماه به دليل همزماني با فرا رسيدن سالروز رحلت حضرت رسول اكرم(ص)، سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبي(ع) و سالروز شهادت امام رضا(ع) و احترام اين ايام صورت گرفته است.» مديريت تئاتر شهر از گروههاي محترم نمايشي و تماشاگران ارجمندي كه طي روزهاي گذشته نهايت همراهي و همدلي را با كاركنان تلاشگر اين مجموعه انجام دادند، صميمانه قدرداني كرده و از پروردگار مهربان آرزومند روزهايي سرشار از سلامتي و موفقيت روزافزون براي دوستداران هنر نمايش است.»
چند روز پيش از تعطيلي يك هفتهاي تئاتر شهر، بعضي هنرمنداني كه آثارشان در اين مجموعه روي صحنه بود خبرهايي دادند مبنيبر مشكلاتي براي تماشاگران. براي نمونه مژگان خالقي، كارگردان نمايش «سگ و استخوانهاي مادرم» در اين باره نوشت كه او و گروهش تنها هفت دقيقه امكان حضور روي صحنه پيدا كردند، چون بعد از مدتي صداي سرفه تماشاگران بلند شد و سوزش چشم آنها در نتيجه اوضاع فضاي بيروني مجموعه، اساسا اجازه نميداد كار ادامه داشته باشد. هفت دقيقهاي كه شايد كمتر گروه تئاتري تجربهاش كرده باشد. اين وضعيت بيشتر يادآور بعضي آثار سينمايي است؛ ولي در كنار اين فيلم سينمايي در حال ساخت! آيا اداره كل هنرهاي نمايشي خودش را موظف به حمايت از گروههاي آسيبديده ميداند؟ خير! آيا آنها فكر ميكنند كه دولت حضور دارد تا اجازه ندهد گروههاي نمايشي آسيب ببينند و امنيت شغلي داشته باشند؟ پاسخ به اين پرسش هم روشن به نظر ميرسد، وقتي به اوضاع نابهسامان تئاتر در نتيجه توقيفها و لغو مجوز اجراها و بستن سايت بليتفروشي نمايشها در يكساله اخير نگاه ميكنيم.
تبليغ تئاتر و حمايت دولت هر دو در محاق
ايسنا در همين رابطه گزارش داده، تعطيلات آخر هفته معمولا زماني است كه آثار نمايشي ميزبان جمع بيشتري از مخاطبان هستند اما سه روز پاياني هفته گذشته به دليل وضعيت فعلي، اغلب نمايشها اجرايي نداشتند و مجموعههاي نمايشي براي تامين امنيت تماشاگران و گروههاي هنري در اين روزهاي ملتهب، اجراهاي خود را لغو كردند. اين در حالي بود كه بليت اين نمايشها از چند روز پيش به صورت اينترنتي پيشفروش شده بود و به همين دليل در روزهاي آتي، سالنها و گروههاي نمايشي بايد برنامهريزي ديگري انجام بدهند تا تماشاگراني كه موفق نشدند در روزهاي پاياني هفته اجراهاي مورد نظر خود را ببينند، در روزهاي ديگري اين فرصت را به دست آورند يا بتوانند پول بليت را پس بگيرند اما مساله فقط اين نيست؛ چراكه وضعيت كندي و بعضا قطعي اينترنت كه فرصت تبليغ و اطلاعرساني را از گروهها ميگيرد و از سوي ديگر موجب اختلال در سيستم فروش بليت ميشود، ديگر چالشي است كه گروههاي نمايشي با آن روبهرو هستند؛ بهويژه گروههايي كه قرار است بعد از تعطيلات سوگواري ماه صفر اجراي آثار خود را آغاز كنند. آروند دشتآراي كه نمايش «پدر» را در تالار اصلي اين مجموعه با گنجايش ۵۷۹ تماشاگر روي صحنه ميبرد، درباره اجراهاي لغوشده و وضعيت تماشاگراني كه فرصت ديدن اين نمايش را نديدهاند، گفت: اگر چهارشنبه ۶ مهرماه بتوانيم اجراي خود را از سر بگيريم، بليتها را جايگزين ميكنيم ولي اگر باز هم اجراهايمان در سه روز پاياني هفته لغو شود، چارهاي نداريم جز اينكه بليت تماشاگران را پس بدهيم. محمد رحمانيان هم كه نمايش پرمخاطب «اتاق محترم» را در سالن شهرزاد روي صحنه ميبرد، درباره وضعيت اجراي اين نمايش در چند روز پيشرو توضيح داد: بليت تماشاگران را جابهجا كرديم ولي با اين شرايط و با در نظر گرفتن وضعيت اينترنت بلاتكليف هستيم. اگر شرايط فعلي ادامه داشته باشد، همان بهتر كه تئاتر تعطيل شود، چون رفتن به سالن و تماشاي تئاتر و فيلم، حال خوبي ميخواهد.
آريان رضايي، مسوول روابط عمومي تماشاخانه ايرانشهر ضمن اعلام اينكه اجراي جمعه لغو شده و فعلا تا ۶ مهر ماه تعطيل هستيم، گفته بود ما به عهده خود گروهها گذاشتيم تا درباره اجراي آثار خود تصميمگيري كنند. در اين ميان نمايش «سوم ماه مي» كار سعيد حسنلو از روز چهارشنبه ۳۰ شهريور ماه اجراي خود را تعطيل كرد چون گروهشان براي ورود به سالن دچار مشكل ميشدند ولي گروههاي ديگر هم تا روز پنجشنبه اجرا داشتند و جمعه شب هيچ اجرايي نداشتيم.
او درباره تماشاگراني كه موفق نشدهاند در اين سه شب اجراي مورد نظر خود را ببينند، گفت: به سامانه تيوال اعلام كردهايم كه تماشاگران هم ميتوانند پول بليت خود را پس بگيرند يا اينكه آن را جابهجا كنند و تصميمگيري را به تماشاگران واگذار كردهايم. در اين چند روز هم گرچه اجرايي نداشتيم ولي تماشاخانه داير بود.
فرشاد حبيبي، مدير تماشاخانه سپند نيز درباره وضعيت اجراهاي اين سالن توضيح داد: دو سه شب پاياني هفته، اجراهاي ما تعطيل بود و پول بليت تماشاگران را پس داديم. قرار است اجراهاي جديد از ۶ مهر ماه آغاز شود ولي فعلا دست نگه داشتهايم و منتظريم تا وضعيت اينترنت مشخص شود. اميرحسين حريري، مدير مركز تئاتر مولوي نيز درباره وضعيت اجراهاي اين مجموعه گفت: بعد از تعطيلات ميزبان دو نمايش «رويا» كار كيا ثلاثي و «رضا» كار اميرحسين آقايي خواهيم بود كه نمايش «رضا» متناسب با ايام سوگواري شهادت امام رضا (ع) روي صحنه ميرود. با توجه به وضعيت اينترنت، بعضي از تماشاگران براي تهيه بليت دچار محدوديتهايي هستند ولي اميدواريم گروهها از راههاي ديگري بتوانند اطلاعرساني كنند! در هر حال حواسمان به گروهها هست و به جاي اجراهايي كه لغو شده، اجراي جبراني در نظر ميگيريم. از طريق سامانه تيوال هم به تماشاگراني كه در روزهاي پاياني هفته گذشته و به دليل تعطيلي مجموعه، موفق به تماشاي نمايشها نشدند، اطلاع داديم كه يا بليت خود را به روز ديگري منتقل كنند يا ميتوانند پول خود را پس بگيرند و ما تابع تصميم آنان هستيم.
تئاترهاي آلترناتيو ولي بيخبر از شهر
پيگيري روزنامه اعتماد نشان ميدهد ماجرا به همينجا ختم نشده و بحث فقط قطعي اينترنت و عدم امكان تبليغ آثار نمايشي نيست. بحث بر سر سكوت معنادار اداره كل هنرهاي نمايشي است كه به منظور خبرسازي كاذب براي سرماخوردگي يك هنرمند يا برپايي فستيوالي با حضور 5 گروه نمايشي در رسانهها پيام منتشر ميكند، ولي حاضر نيست يك خط بنويسد «گروههاي تئاتري كه به دليل تعطيليهاي ناخواسته و خارج از اختيار ما دچار آسيب شدهاند، نگران ضرر و زيان خود نباشند». انگار خداي ناكرده آنها از اينكه گروهها دچار ضرر و زيان شوند استقبال هم ميكنند. پيگيري «اعتماد» نشان ميدهد در نتيجه وقايع رخداده، نيروهاي يگانويژه حتي بدون كسب اجازه وارد يك ساختمان تئاتري شدهاند. آنهم درحاليكه اجرايي برپا بوده و تماشاگراني مشغول تماشا. اين مورد قطعا از تئاتر هفت دقيقهاي مژگان خالقي در «تئاتر شهر» ديدنيتر بوده! سالن تئاتر «شهرزاد» هم مانند ديگر سالنهاي نمايشي از روز چهارشنبه تعطيل شده و اين روند تا پنجم مهرماه ادامه دارد. وقتي از گروهها و دستاندركاران پيگير وضعيت روزهاي منتهي به تعطيلي شدم، به تجربه جالبي برخوردم. سالن تئاتر شهرزاد يك ساختمان نيمه متروك - به نام بوتيك تئاتر- وابسته دارد كه مدتي است تلاش كرده به ديگرگونههاي اجرايي و آثاري كه استراتژي اجراي صحنهاي و سالني ندارند، اختصاص دهد. اين دست اجراها در سالهاي اخير با استقبال دانشجويان و كارگردانان جوان مواجه شده است. در روزهاي پيش از اعلام تعطيلي سالن «شهرزاد» حتي بوتيك تئاتر با مساله مواجه ميشود و گروهي از عوامل برخورد با درگيريها به تصور اينكه بعضي افراد وارد اين ساختمان متروك شدهاند، وارد آن ميشوند. اين درحالي است كه همزمان يك گروه نمايشي مشغول اجرا در اين بنا بوده و مخاطباني هم به تماشا ايستاده بودند. البته بماند كه بايد پرسيد آنها در ميانه سروصداها و درگيريهاي داخل خيابان، دقيقا مشغول تماشاي چه بودند؟ ولي بايد پرسيد اماكن فرهنگي و هنري اينقدر بيدر و پيكر شدهاند؟ آيا اداره كل هنرهاي نمايشي وظيفه ندارد با مسوولان انتظامي در اين باره رايزني كند؟ اگر پاسخ مسوولان اين است كه «بايد تعطيل ميكردند»، در ادامهاش بايد بيان كنند در صورت تعطيلي سالنها، چطور قرار است زيان گروهها جبران شود؟ وقتي آنها در بيلان هفته دولت به اين نكته اشاره ميكنند كه «تمام سالنهاي تئاتر - و نه فقط دولتيها، بلكه حتي خصوصيها- با استقبال مواجه بودند» چطور فكر نميكنند در ضرر و زيان هم شريكند؟ مديركل هنرهاي نمايشي فقط ميخواهد در سود شريك شود؟
چون بوتيك تئاتر شكل و شمايل سالنهاي مرسوم را ندارد، هر جرياني بايد به خودش اجازه ورود بياجازه دهد؟ به هر رو، خبر اينكه نمايش «اتاق محترم» به كارگرداني محمد رحمانيان در سالن شهرزاد فعلا متوقف شده و سرنوشت ادامه اجراي نمايشهاي «پرسپكتيو» (ساخته محسن ميرزاخواني) و «خانه خراب» (به كارگرداني محمدرضا پورحكيمي) مشخص نيست. هر دو اين نمايشها تنها 2 شب به پايان داشتند كه با تعطيلي مواجه شدند. درصورتيكه دو نمايش ديگر امكان ادامه نداشته باشند، مسووليتش با خودشان است يا برعهده دولت؟ با در نظر گرفتن جميع شرايط به نظر ميرسد اين دو گروه ديگر امكان ادامه ندارند و مخاطبان احتمالي بايد منتظر حضور دو نمايش ديگر، يعني «دوستان كمدي» به كارگرداني بابك توسلي و «پريش پرزن» ساخته عليرضا مهران شوند. اما به هرحال با در نظر گرفتن وضعيت فضاي مجازي و فيلترينگ شديد اصلا امكان تبليغ براي گروهها وجود نخواهد داشت. تماشاخانه سنگلج هم با چنين وضعيتي مواجه است. نمايش «پايين، گذر سقاخانه» نوشته اكبر رادي با كارگرداني رضا بهرامي در اين سالن روي صحنه بود كه چند روز مانده به پايان همهچيز تعطيل شد. مسالهاي كه گريبان مديريت و گروههاي حاضر در تماشاخانه «ملك» را هم گرفت. باري به هر سو بنگري به همين درد مبتلاست ولي همچنان جا دارد به سوال ابتدايي باز گرديم؛ «تئاتر روي صحنه ببريم يا نه؟» البته كه بعضي گروههاي نمايشي با عملكردشان ظرف روزهاي اخير به اين پرسش پاسخ دادهاند. عدهاي اصلا به روي خودشان نياوردند كه فضايي به وجود آمده كه بايد توسط يك گروه تئاتر يا هنرمند تئاتر مطالعه شود. چطور امكان دارد ما تئاتري كار كنيم كه نميداند كنار گوش خودش چه ميگذرد؟ اينجا من بخشي از نوك پيكان انتقاد را نه متوجه نيروي انتظامي يا هر نيروي ديگري كه اتفاقا متوجه همان گروههاي بيخبري ميدانم كه سلامت گروه خود و تماشاگرانشان را به خطر انداخت، دوم، آنهايي كه حتي متوجه نيستند در خيابان كنار دستشان چه ميگذرد، چطور قرار است براي مخاطب آوردهاي جز سرگرمي صرف داشته باشند؟ روي صحبت اينجا با گروههاي تئاتري است كه با ادعاي «دگرگونههاي اجرا» يا «اجراهاي آلترناتيو» فعاليت ميكنند؛ آنهم در «بوتيك تئاتر»! اين شيوه اجرايي اتفاقا در پيوند با زيست دگرگون شده، يا درحال دگرگوني سريع انسان شهري به وجود آمد، بنابراين چطور ممكن است گروهي كه مدعي چنين رويكردي است تا اين حد بيخبر باشد؟ آيا جز اين است كه بعضي گروهها مانند همين گروه اجرايي «نامههايي بر دوش تند باد» به كارگرداني علي اتحاد فقط در فكر رزومهسازي هستند؟ بگذريم.
حرف آخر
حالا بايد در پاسخ به آن گروه افراد كه همواره نگران از دست رفتن تئاتر در نتيجه تعطيلي هستند، بگوييم: دوستان! تاريخ معاصر ما نشان داده كه ايران جنگ و انقلاب و كرونا را پشت سرگذاشته و تئاترها هيچگاه دچار مشكل نشدهاند. نگراني از تعطيلي تئاتر و آنچه در پياش است بيشتر از عدم مطالعه همين تاريخ كوتاهمدت اواخر دوران شاه و وقوع انقلاب تا امروز كه در آن به سر ميبريم ناشي ميشود. مردم و تماشاگران تئاتر ايران زماني در هنگامه جنگ تحميلي و موشكباران، براي تماشاي نمايش «كفشهايي براي زهرا» به كارگرداني بهرام شاهمحمدلو دور تئاتر شهر حلقه ميزنند و زماني هم تصميم ميگرفتند تئاتر نبينند. خلاصه مردم جلوتر گام برميدارند. اين گروهها هستند كه بايد موقعيتشناس باشند. همانطوركه ديديم تئاتر تعطيل هم شد!
پيگيري روزنامه اعتماد نشان ميدهد بحث فقط قطعي اينترنت و عدم امكان تبليغ آثار نمايشي نيست. بحث بر سر سكوت معنادار اداره كل هنرهاي نمايشي است كه براي سرماخوردگي يك هنرمند يا برپايي فستيوالي با حضور 5 گروه نمايشي در رسانهها پيام منتشر ميكند ولي حاضر نيست يك خط بنويسد «گروههاي تئاتري كه به دليل تعطيليهاي ناخواسته و خارج از اختيار ما دچار آسيب شدهاند، نگران ضرر و زيان خود نباشند»
وقتي مسوولان در بيلان هفته دولت به اين نكته اشاره ميكنند كه «تمام سالنهاي تئاتر - و نه فقط دولتيها، بلكه حتي خصوصيها- با استقبال مواجه بودند» چطور فكر نميكنند در ضرر و زيان هم شريكند؟ مديركل هنرهاي نمايشي فقط ميخواهد در سود شريك شود؟
مديران دولتي در اداره كل هنرهاي نمايشي مدتي قبل تمام توان رسانهاي و امكانات سازماني خود را بسيج كردند كه بگويند آمار تماشاگران تئاتر در يك سالگي عمر دولت سيزدهم ركورد تمامي ادوار پيش از خود را شكسته است. آنها حالا با هسته سخت حقيقت مواجهند و آن اجبار به تعطيلي سالنهاي نمايشي خارج از اراده هر مديريتي است. پرسش اول اين ميشود كه چرا تعطيلي يك هفته اخير را به پاي ناتواني مديريتي مديران وزارت ارشاد ننويسيم؟