نوشتن جرم نيست
علياكبر قاضيزاده
سالهاست ميگويم كه تحمل مسوولان اجرايي در برابر انتقاد نبايد تا اين حد اندك باشد كه با هر خردهگيري و انتقاد و حتي توهين، برآشفته شده و به دستگيري و بازداشت معترضان اقدام كنند. همچنان در اين دههها عقيده دارم كه فضاي شفاف، بيش از آنكه به نفع مطبوعات و مردم باشد، به نفع كارگزاران و مديران اجرايي است، چون با اطلاعرساني شفاف، ميتوانند اشتباهاتشان را تصحيح كرده و با مردم همدلي و همراهي كنند. كشورهايي مثل ما، نياز به حمايت مردم داريم. همين امروز كه با شما صحبت ميكنم، كشور ما از بابت تهديدات بيروني و دروني در خطر است. دولت ما نياز به حمايت مردم دارد و نبايد فكر كند كه فقط با گرفتن و در بند كردن ميتواند به كار خود ادامه دهد. كمي به مردم گوش دهد و كمي انتقاد مردم را تحمل كند و كمي بيش از امروز، روزنامهنگاران را در انتشار حوادث و وقايع و واقعيتهاي اطراف محق بداند. وظيفه روزنامهنگار انعكاس خبر است. شغل روزنامهنگار گشتن و پيدا كردن نكتهها و انتشار آنهاست. نوشتن، گناه روزنامهنگار نيست. چرا فكر ميكنيم كساني مقصرند كه خبر ميدهند؟ آنها بنا بر وظيفهاي كه دارند، اطلاعرساني ميكنند. بگرديم دنبال كساني كه واقعا گناهكارند. اطلاعرساني گناه نيست. من نميدانم امروز از بچههاي روزنامهنگار چه كساني بازداشت شدهاند، اما امروز هر كسي يك گوشي تلفن همراه از نوع اندرويد يا يك لپتاپ با كيفيت خوب يا ايپد توانمند داشته باشد، بالقوه يك روزنامهنگار است. اتفاقا كساني كه در انتشار اخبار وقايع دچار مشكل ميشوند، همين كساني هستند كه آموزش اين حرفه را نديدهاند. كسي كه در فلان شهرستان يا فلان شهر يا فلان محله تهران، اخباري را انتشار ميدهد كه اين اخبار خيلي زود هم مشتري پيدا ميكند و لايك ميخورد، اين فرد اصلا روزنامهنگار نيست ولي در يك تعريف كلي، اين فرد را هم در رديف روزنامهنگار قرار ميدهند و با همه آنها برخورد ميكنند. به خوانندگان اين متن بگويم كه روزنامهنگاران حرفهاي، معمولا از اين تندرويها بركنارند مگر در شرايطي كه لازم ببينند. البته متاسفانه در جامعه ما گروهي از رسانههاي همسو كاملا آزادند كه هر چه ميخواهند عليه ديگران بنويسند و كسي با آنها كاري ندارد در حالي كه منتقدان هميشه زير تيغ هستند. من در اين چند روز، اخبار منتشر شده را بررسي كردم. خيلي اوقات متاسفانه اخباري در فضاي مجازي منتشر ميشود كه معيارهاي روزنامهنگاري در آن رعايت نشده و خيلي اوقات ديدم كه نويسندگان اخبار، شنيدهها را با ذهنيتهاي خودشان ادغام كرده و شكل خبري به آن دادهاند و همين نوشتهها در صدها هزار يا ميليونها بار دست به دست شده. اگر يك روزنامهنگار حرفهاي بخواهد خبر بنويسد، براي صحت آن پرسوجو ميكند تا حقيقت را نوشته باشد. جواناني كه در فضاي مجازي اطلاعرساني ميكنند، مثل ما روزنامهنگاران مقيد به معيارهاي خبري و آموزهها نيستند و فقط دنبال پر كردن ادمين و بالا رفتن نوبت مراجعه ميگردند. آنها هيچ توجهي به رعايت ارزشهاي خبري و عناصر خبر ندارند. ميشود بيشتر به حرف مردم گوش داد. به حرف اين جوانها كه احساساتي هستند ولي خيلي پاكند. من دريغم ميآيد آنها را متهم و زنداني حساب كنم يا در خيابان با آنها برخوردهاي سخت با باتوم داشته باشم. توصيه مجدد من اين است كه مسوولان اجرايي ما تحملشان را بيشتر كنند و با شكيبايي به حرف و خواستههاي مردم گوش دهند و حداقل با مردم همدلي كنند. هر منتقدي را در صف دشمن و خودفروخته و صفتهايي كه برميشمارند براي بچههاي ما قرار ندهند. بچههاي ما مملكتشان را دوست دارند. اينها از خود ما هستند. اينها از مريخ نيامدهاند. مثل بچههاي خودمان و مثل خانواده خودمان به آنها احترام بگذاريم. اين سختگيريها ما را به جايي نخواهد رساند غير از اينكه شرايط را بدتر كند و خشونتها را گسترش بدهد.
روزنامهنگار پيشكسوت