كمبود معلم و افت آموزشي
محمدرضا نيكنژاد
ساماندهي نيرو در آموزش و پرورش يكي از مهمترين و پيچيدهترين كارهايي است كه وزارتخانه برعهده دارد و گاه نيازمند برنامهريزيهاي چندساله است، اما اين كار در بيش از يك دهه گذشته با گرفتاريهاي گوناگوني روبهرو بوده كه مهمترين آن كمبود شديد نيرو است. كمبود نيرو بنابر آمارهاي ارايهشده در سخنان دستاندركاران گاه به 300 هزار معلم ميرسد و راههاي كوتاهمدت و اورژانسي جبران آن نيز بهكارگيري نيروهاي خريد خدمات و دانشجويان ترمهاي پاياني دانشگاه فرهنگيان، جذب معلمان از راه آزمون استخدامي، معلمان مهرآفرين، معلمان آزاد، معلمان حقالتدريس، بهكارگيري فرهنگيان بازنشسته و سپردن چند ساعت تدريس به معاونان و مديران مدرسه و البته افزايش ساعتهاي تدريس به شكل اضافه كار به معلمان شاغل است. گرچه همه اين روشها كلاسها را پر ميكنند اما هر كدام به شكلي زمينه افت كيفيت آموزشي را نيز فراهم كرده كه طرح و پرداختن به آن در اين فضاي اندك رسانهاي ممكن نيست؛ از اين رو از آن درگذشته و تنها به يك سفارش بايسته بسنده ميشود.
بر كسي پوشيده نيست كه يكي از مهمترين ريشههاي ناكارآمدي در انجام وظيفه، رضايتمندي است. بهكارگيري نيروهاي اشارهشده در بند بالا زماني ميتواند از حداقلهاي كارآمدي برخوردار باشد كه افراد به كار گرفتهشده از كار خود رضايت نسبي داشته باشند. مهمترين ريشه رضايتمندي دستمزد كافي و پرداختهاي بهموقع است كه كموبيش همه معلمان از اين نظر گلايهمند و عصباني هستند. سالهاست بازنشستگان فرهنگي براي همسانسازي حقوق به هر در بستهاي ميزنند و باز نميشود، بازنشستههاي 1400 پس از يك سال و اندي هنوز سنوات خود را دريافت نكردهاند، دريافت حقوق معلمان خريد خدمات، مهرآفرين، حقالتدريس، شاغل و بازنشستگاني كه همچنان با آموزش و پرورش همكاري ميكنند، برخلاف وعدههاي پرشمار كار به دستان، چندين ماه از طلب سال گذشته خود را دريافت نكردهاند و اين بدقوليها زمينه دلزدگي، خستگي، كمانگيزگي، عصبانيت، رفتن به دنبال شغلهاي دوم و سوم، عدم تمركز بر آموزش و بيتوجهي به وظيفههاي حرفهاي شده و ميشود. اگر با بهكارگيري اين نيروها به دنبال خالي نگذاشتن كلاسها هستيم كه احتمالا شدني است اما بيگمان نارضايتيهاي معلمان، در هر سطحي، بهشدت بر كيفيت آموزشي آنان در كلاس آسيب ميزند و دستاندركاران بايد در اين زمينه پاسخگو باشند. آيا امسال ميتوانيم شاهد عمل به وعدههاي دستاندركاران در پرداخت ماهانه پرداختها باشيم يا بازهم آموزش و پرورش در رفتاري غيراخلاقي فقط به دنبال پر كردن كلاسهاست؟!