نگاهي به زندگي و مبارزات سياسي مصطفي رهنما
مبارزي مستقل
محمود فاضلي
مصطفي رهنما كرمانشاهي يكي از چهرههاي مبارز اسلامي جمعيت سياسي با نام «جمعيت مسلم آزاد» تاسيس كرد. اين جمعيت يك تشكل مذهبي- سياسي بود كه اهداف خاصي را از تشكيل خود در مرامنامهاش بيان كرده بود. مرامنامه اين جمعيت شامل هشت اصل بود كه تمامي آنها بر محور اسلام بود. در مرامنامه اين جمعيت آمده است: «اتحاد تمام موحديني بود با اين قيد كه يهود و نصارا موحد نيستند. بنابراين مقصود اتحاد مسلمانان بود. همه مسلمانان بلاد اسلامي را وطن خود بدانند. حكومت بر مسلمانان به افراد صلاحيتدار واگذار شود كه طبق دستور اسلام حكومت كنند. قواي نظامي مسلمين براي دفاع از خود طرفداري از مظلومين مرتب و تكميل شود. منابع بلاد اسلام از تصرف عدواني دشمنان بشر و اسلام خارج شده و در دسترس و مورد استفاده صاحبان اصلي آن قرار گيرد. مسلمانان داراي سواد و تخصص كافي شوند و صنايع در بلاد اسلامي به اوج خود برسد، همانطور كه در قرون وسطاي هجري معمول بوده است. احكام و شعاير و حدود مقرره اسلام در كليه بلاد اسلام اجرا شود و آثار كفر و مقررات مخالف اسلام محو و ملغي گردد. مسلمانان به مبادي ديني و مذهبي خود به طور كامل آشنا شده و دين اسلام را آن طوري كه هست بشناسند، مخصوصا پيروان مذاهب مختلفه اسلامي به معتقدات يكديگر واقف شوند تا بدگماني بيمورد به هم نداشته باشند.»
رهنما، متولد اسفند 1304 در كرمانشاه، تحصيلات ديني خود را در قم و نجف گذراند و شاگرد مرحوم علامه شيخ محمدحسين آل كاشف الغطاء بود. در دوران مبارزات خود غالبا با جمع محدودي از همفكرانش فعاليت ميكرد و محوريت آنان را برعهده داشت. او را ميتوان مبارزي مستقل و تا حدودي تكرو تلقي كرد كه هر چند با تشكيل «جمعيت مسلم آزاد» در سال 1330 و نشر ارگان آن يعني مجله «حيات مسلمين» سعي كرد تشكيلاتي عمل كند، اما از آنجايي كه تعدادي انگشت شمار از افراد، جذب اين جمعيت شدند او به تنهايي اين راه را ادامه داد.
او در سال 1350 در كنگره جهاني اسلام در بيتالمقدس گفته بود: «اختلاف و جدايي از خصلتهايي است كه در درون ما ريشه دوانده و ما را بيچاره كرده است. اختلاف انديشه و آزادي فكر از ويژگيهاي انسان است، اما مصيبت اين است كه اختلافنظر به دشمني بگرايد. هر ملتي با سه چيز ميتواند قيام كند: مردم توانا، انديشه درست و كوشش دايم.» مقالات متعددي درباره فلسطين و مباحث جهان اسلام از رهنما برجاي مانده است، ازجمله اين كتابها «آمار مسلمين جهان» و «راه رشد: شرح و حاشيه رساله عمليه مرحوم شيخ شوشتري» را ميتوان نام برد. جلد نخست «آمار مسلمين جهان» درباره مسلمين آسيا و آفريقا نوشته شده بود كه پس از چاپ، از سوي ساواك ضبط شد و از بين رفت. جلد دوم نيز درباره مسلمين اروپا، امريكا و اقيانوسيه بود كه منتشر نشد.
رسول جعفريان، شخصيت رهنما را چنين شرح ميدهد: «رهنما در نجف تحصيل كرد و در آنجا با انديشههاي عربي جديد آشنا شد و در مجلاتي مانند الغري و القريع در نجف همكاري داشت. اشارات او بخشي از فضاي اين كشور را در آن دوره نشان ميدهد. در نجف بود كه به سال 22 با نواب صفوي برخورد كرد و همانجا نواب به او گفت كه كسروي عليه اسلام تبليغ ميكند و خطر بزرگي براي اسلام است و بايد او را به درك فرستاد. وي ميگويد كه نواب خيلي با جذبه بود. همراهي او بعدها با نواب بيشتر شد به خصوص دو دايي او عبدالحسين و محمد واحدي هم جزو اركان فداييان اسلام بودند. در سال 1326 كه از عراق به ايران باز ميگشت سر مرز دستگير شده به سربازي برده شده و خاطرات اين بخش او از تراشيدن ريش و تلاش براي تبليغ در داخل پادگان و ياد كردن از فرماندهان و افسراني كه پس از شصت سال نامشان در ذهنش مانده ،خواندني است.»
رهنما در سال 1329 نشريهاي با نام حيات مسلمين منتشر كرد كه جمعا 25 شماره منتشر شد. اين نشريه به مباحث وحدت اسلامي و فلسطين و كشمير و الجزاير ميپرداخت. بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 نشريه تعطيل شد و مدتي بعد رهنما دستگير و همراه يك جمع شصت نفري به جزيره خارك فرستاده شد. او تنها روحاني در جمع اين افراد بود كه غالبا تودهاي بودند. جماعت مزبور چهارده ماه در آنجا ماندند كه كريم كشاورز شرح آن دوران را در كتاب چهارده ماه در خارك نوشته است. رهنما يك ماه بعد از بازگشت به تهران در مرداد 33 آزاد شد و به فعاليتهايش ادامه داد. در دوره محمدرضا جمعا هجده بار زنداني شد.
رهنما ميگويد وقتي بعد از كودتا مرا گرفتند به من گفتند بايد بروي خانه بهبهاني و او تو را توبه بدهد. يكبار هم كه از زنداني شدن جمعي از علما در سال 42 ميگويد خاطراتي از آقاي فلسفي دارد و از او به نيكي ياد نميكند و موضع آقاي مطهري را در آن جمع برخلاف فلسفي ميداند. همانجا از قول مطهري نقل ميكند كه امام درباره محمدباقر كمرهاي كه كتابچهاي در دفاع از لوايح ششگانه شاه داده بود گفتند كه او آدم بدي نيست خيال ميكند اين لوايح به نفع كشاورزان است. رهنما از بسياري از افراد كه روزگاري آنان را ميشناخته و دستي در امور داشتهاند به نيكي ياد ميكند. اولين آرزوي رهنما آزادي فلسطين و قدس شريف و دومين آرزويش اين بود كه مردم ايران در سختي نباشند. رهنما در 7 مهر 1392 در 87 سالگي درگذشت و در بهشتزهرا به خاك سپرده شد.