• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5318 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۶ مهر

يادداشتي بر «اشاره‌هاي خوشايند» اثر مهرداد مهرجو

شاعران: وارثان آب و خرد و روشني

غلامرضا خاكي

مقدمه 

ما ايرانيان در هنگامه انقلاب صنعتي چهارم با پرسشي جدي رو به روييم كه: فرهنگ ايراني ما در تمدن جديدي كه در حال شكل گرفتن است، چه سهم و كاركردي دارد و بايد داشته باشد و ما چه نقشي در اين فرآيند داريم؟در اين ميانه، شعر و شاعرانگي كه ديرك خيمه فرهنگ ايراني است در چه وضعيتي است. 
آورده‌اند مكه افلاطون شاعران را به مدينه فاضله خويش راه نمي‌داد و هايدگر - به پيروي از وعده جايگزيني هنر به‌جاي متافيزيك كه نيچه داد - به دنبال حقيقتي بود كه شاعران از آن سخن مي‌گفتند. اما بايد پرسيد كه آيا شاعران متعهدند كه پاسخگوي پرسش‌هاي همه دوران‌ها باشند؟مگر نه اين است كه آنها مردمان روزگار خود بوده‌اند، سخن گفته و گذشته‌اند. و اكنون برماست كه از روي خندق زمان بجهيم و سخنان آن را به قلمرو الهام خود پرتاب كنيم، شايد بتوانيم به فهم هستي برسيم، باري بقول استفان جرج: «آنجا كه كلمه نيست، (چيز) نيست.»

شعر چيست و شاعر كيست؟
درباره اين پرسش شايد هرگز نتوان به توافقي همگاني براي پاسخي فلسفي و منطقي رسيد. اما فيلسوفان و شاعراني چند در اين باره سخن گفته‌اند.براي نمونه سهراب به ما گفت: «شاعران وارث آب و خرد و روشني‌اند». در اين تعبير چند نكته درخور پژوهش وجود دارد. وارث بودن به چه معناست؟ شاعر از چه كسي ارث مي‌برد؟ آب و روشني چيستند و چه نسبتي با تعابير «صداي پاي آب» و آن «شيهه پاك حقيقت» دارد كه از دور به گوش مي‌رسد ؟ شاعر كه با قوه خيال به فهم هستي برمي‌آيد، چه نسبتي با خرد دارد؟ آيا خرد همان عقل است؟ اگر آري از كدامين نوع عقل‌؟ شاعر اين روشني را از كجا مي‌آورد؟ آيا شاعر به خواسته خواجه شيراز پاسخ مي‌دهد كه گفت: 
«درون‌ها تيره شد باشد كه از غيب/ چراغي بر كند خلوت ‌نشيني»
آيا شاعر آن كسي است كه در سلوك شعري خود شعله مقدس زيبايي را سينه به سينه تا روزگار خويش مي‌آورد؟ اگر اينگونه باشد، به‌راستي كه شاعري چه رسالت سنگيني است. رسالتي كه سهراب آن را در سوره تماشا، اينگونه تصوير مي‌كند: 
«باد را گفتيم تا كلاه از سرشان بردارد»

شكارگران زيبايي در بيشه خرد
بي‌گمان سهراب و بيدل هر دو تصويرگران عالم معنا و فلسفي‌انديش‌ترين شاعران كهن و نو زبان پارسي هستند. هر دو از صورت‌بندي‌هاي عقل به مرزهاي حيرت مي‌رسند. حيرتي كه بيدل از آن اينگونه ياد مي‌كند: 
«ز فرق تا قدم افسون حيرتي بيدل/ كسي چه شرح دهد معني مگوي تو را»
و سهراب نيز به دنبال بيدل در حسرت حيرت از دست رفته بشر معاصر، در شعر «از آب‌ها به بعد» به ما هشدار مي‌دهد كه براي شناخت كنه هستي، بيهوده نكوشيد و در «افسون گل سرخ» شناور باشيد. شناوري كه به قول هوسرل همانا در پرانتز گذاشتن عقل (اپوخه) باشد. گل سرخ كه شايد اولين‌بار روزبهان بقلي شيرازي در كتاب شرح شطحيات چونان اشاره‌اي از آن براي خداوند سخن گفت.
اما بيدل و سهراب براي زمانه ما چه پيامي دارند؟ 

اشاره‌هاي رازنماي دو انگشت به افق زمان
شعر براي نگارنده نه يك لذت در زيبايي؛ بلكه همواره جست‌وجوي «راه رهايي» بوده كه شاعر در مكاشفه خويش به آن رسيده است.  آشنايي من با سپهري و بيدل نيز نه پژوهشگرانه كه گردشگرانه بوده است. البته با سپهري به دليل معاصريت و نوبودن زبانش بيشتر از بيدل آشنايم. هميشه اين گفته پير بلخ در تاملم بر شعر در گوشم طنين‌انداز بوده است: «كلام را كه بسيار آرايش كنند، مقصود فراموش شود.» و بر اين گمانم گاه هردو در بيان مقصود در هزارتوي سخن گم شده‌اند و ما براي فهم پيام آنان به معبران نيازمنديم. كتاب اشاره‌هاي خوشايند كه به همت پژوهشگر جوان و كوشا جناب آقاي مهرداد مهرجو فراهم آمده است، بي‌گمان يكي از آثار روشنگر درباره اين دو شاعر و پيوندهاي فكري و احساس‌هاي آنهاست. وجود چنين كتاب‌‌هايي براي دوستداران آنچه بيدل و سهراب را به هم پيوند مي‌دهد يك فرصت ارزشمند است. اين كتاب كه مجموعه مقالات است را بايد چنان تسبيحي دانست كه دانه‌هاي گوناگون را با نخي به هم پيوند داده است .آن نخ همانا فهم افقي است كه بيدل و سپهري در آن حقيقت را به نظاره نشسته‌اند و حاصل تماشاگري‌هاي خود را براي ما روايت كرده‌اند.بي‌گمان هر‌ايراني‌علاقه‌مند به حقيقت نمي‌تواند از كنار سپهري و بيدل بي‌اعتنا بگذرد.
اميد است صاحب‌نظران و خوانندگان به كتاب حاضر توجه كرده و با بازخوردهاي خود، مايه دلگرمي پژوهشگران جواني چون مهرجو را فراهم آورند زيرا در زمانه‌اي كه وصف آن را بايد از قطران تبريزي شنيد، 
يكي نماند كه گويد به ديگري كه مموي
يكي نماند كه گويد به ديگري كه منال
بسياري ضروري است كه قلم‌ها از دست‌ها نيفتند تا ما بدانيم شاعران ما چه ارمغاني از خرد و روشني را براي ما از سفرهاي انفسي خويش هديه مي‌آورند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون