كشته معشوق
شورش بلبلان سحر باشد خفته از صبح بيخبر باشد
تيرباران عشق خوبان را دل شوريدگان سپر باشد
عاشقان كشتگان معشوقند هر كه زندهست در خطر باشد
همه عالم جمال طلعت اوست تا كه را چشم اين نظر باشد
كس ندانم كه دل بدو ندهد مگر آن كس كه بيبصر باشد
آدمي را كه خاركي در پاي نرود طرفه جانور باشد
گو ترش روي باش و تلخ سخن زهر شيرين لبان شكر باشد
عاقلان از بلا بپرهيزند مذهب عاشقان دگر باشد
سعدي