• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5327 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۶ مهر

سوژه كلبي مشرب

اگرچه آدورنو بيان مي‌كند كه ايدئولوژي نظامي است كه ادعاي حقيقت دارد - يعني فقط يك دروغ نيست، بلكه دروغي است كه به عنوان حقيقت تجربه مي‌شود، دروغي كه وانمود مي‌كند كه جدي گرفته مي‌شود، اما ژيژك معتقد است ايدئولوژي توتاليتر ديگر حتي اين ادعا را ندارد و نويسندگانش ديگر قرار نيست آن را جدي بگيرند - جايگاه آن فقط ابزاري براي دستكاري است، صرفا بيروني و ابزاري. حاكميت آن نه با ارزش واقعي‌اش، بلكه با خشونت ساده برون ايدئولوژيك و وعده سود تضمين مي‌شود. در چنين زمينه‌اي است كه تاجيك از «كلبي مشربي تحليلي-تجويزي» سخن مي‌گويد كه در آن «تحليلگر عالمانه و عامدانه از تحليل، حربه‌اي براي قلع و قمع كردن واقعيت‌ها و حقيقت‌ها مي‌سازد و جنگ منظرها و نظرها برپا مي‌كند و واقعيت‌ها را موضوع و مشمول «ور نم نهادن»(1) تحليلي/تحريفي خود مي‌كند، يعني انبوه انبوه واقعيت‌ها را مي‌كشد، زير خاك مي‌نهد و روي خاك آنان گل و رياحين مي‌روياند».  با توضيحات مختصري كه از سوژه كلبي مشرب در دستگاه نظري ژيژك داده شد، نگاهي بيندازيم به آنچه وب‌سايت مشرق بيان كرده است: 
٭«و اما كلبي مسلكي يا همان انتساب تحليلگران منصف به سگ‌مسلكان و كلبيون كه تاجيك آن را رواداري كرده است...كلبيون يا سگ‌مسلكان در تاريخ به افرادي گفته مي‌شود كه از عقلانيت بهره چنداني ندارند، ول مي‌گردند، دچار خشونت كلامي هستند و دايما از مردم ايراد مي‌گيرند.»
٭«در اين باره نيز ما اولا قضاوت را بر عهده مردم و مخاطبان محترم مي‌گذاريم كه آنها كه پرچم سوختند، آنها كه در دانشگاه شريف تحت عنوان دانشجو دشنام ركيك دادند و آنها كه به ديگران خطاب «سگ‌مسلكي» دادند دچار خشونت كلامي هستند يا تحليلگراني كه معتقدند آشوب‌هاي اخير كار دشمن است؟!» 
٭«اكنون آيا طبيعي نيست كه تاجيك، عصباني از آنها كه در عرصه «جهاد تبيين» در مقابل آشوب و فرماندهان آن ايستاده‌اند؛ عبارت كلبي‌مسلكي و انتساب به سگان را روا بدارد؟»
٭ «ما در پايان اين كنايه را هم خطاب به آقاي تاجيك مطرح مي‌كنيم كه وقتي استاد به مخالفانش بگويد «كلبي مشرب»؛ بالطبع دانشجو هم اهل فحش و دشنام‌هاي ركيك مي‌شود ولو حتي اگر شريف باشد...»
شايد هيچ راه ساده‌تري براي انتقال مفهوم «كلبي مشربي تحليلي-تجويزي» وجود نداشت جز آنكه دست بر قضا و بلافاصله بعد از انتشار آن يادداشت (تحليلگران ارگانيك و خشونت تحليلي)، نقدي سراسر ساخته خيالات به عنوان مثالي روشن براي آن سر برآورد. همين عملي كه به‌رغم وقوف بر كذب بودن آن ادامه مي‌يابد كه توهم ايدئولوژيك را بر مي‌سازد. به بيان ژيژك آنچه در اينجا از نظر نگارنده آن نقد دور مانده، نه واقعيت وضعيت، بلكه توهمي است كه آن را مي‌سازد. اينجاست كه ژيژك از ساخت هويت و انتخاب‌هاي سياسي بر اساس فانتزي‌هاي ايدئولوژيك برآمده از ناخودآگاه و نه واقعيت سخن مي‌گويد و آن را توضيح بسياري از انتخاب‌هاي غيرعقلاني (در اينجا تحليل‌هاي غيرعقلاني) مي‌داند.
پاورقي
ور نم نهادن آن است كه شخصي را بكشند و در زير خاك پنهان كنند و بر بالاي او گل و رياحين برويانند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون