ادامه از صفحه اول
بحران كنوني و چه بايد كردها
اداره كشور به سرمايه ارزشمند اجتماعي كيان و نظام آسيب زيانباري به عمل آورده و در كنار آن، به علل متعدد گراني، بيكاري و تورم موجود در جامعه و آثار كريه آن در كشور، نارضايتي گسترده مردمي را به دنبال داشته است.
حذف شايستگان وارسته مورد قبول اكثريت مردم، از عرصه انتخابات مراكز تصميمگيري و قدرت، موجبات دلسردي مردمي را فراهم آورده كه به خوبي با اين افراد و سوابق آنها در جوامع ما، آشنايي داشته و آنها را خدمتگزاري صديق براي خود و سخنگوي شجاع و اميني براي مطالبات مشروع و قانوني شهروندان ميدانستند.
مردم ايران به طور عام و جوانان به طور خاص، وقتي متوجه شدند بزرگان جوامع آنان نميتوانند به استيفاق حقوق اساسي خود مبادرت ورزند و فريادگر مطالبات آن در مجلس و مراكز تصميمگيري باشند، بدان جهت اميدشان را به رعايت حقوق شهروندان عادي كشور توسط صاحب منصبان حكومتي، از دست داده و دست به اعتراض گسترده زدند.
امروز زنان و دختران ايراني، بيش از پيش، آشنا به حقوق و داراي تحصيلات عالي و آگاهي و تجربه و طالب مشاركت وسيع اجتماعي هستند، ليكن نه تنها همواره در عموم دولتها، مورد بيمهري قرار ميگيرند، بلكه حقوق مسلم حداقل آنان نيز به هيچ صورت در كانون توجهات صاحبمنصبان قرار نميگيرد و حتي گاهي مورد آزار از ناحيه دستاندركار دون پايه ناآگاه و نامهربان قرار ميگيرند.
فزونطلبي و دنيازدگي رانتخواران، رشوهگيران و رشوهپردازان و سوءاستفادكنندگان از موقعيت قدرت و كساني كه با چهرههاي ظاهرالصلاح و با پنهان شدن در پشت عناوين ديني و انقلابي يا عضويت در گروه سياسي و نيز استفاده از موقعيتهاي اداري و حكومتي به جاي رعايت شأن و امانت، به منافع مالي و اقتصادي خود و آقازادههاي مغرور و فاميلهايشان پرداختهاند، علاوه بر اينكه بر چهره اسلام و انقلاب خدشه وارد ساختهاند بلكه مديران خدوم و سرمايهگذاران سالم و همچنين مديران بانكها را در تنگناهاي بياعتمادي و حرمتشكنيهاي ناشي از رفتار تبعيضآميز نجومي خود قرار داده و حساسيتهاي نفرت را در بين فقير و غني و دارا و ندار و حقطلبان جامعه، پديد آوردهاند.
در كنار آن عدم تعامل سازنده عزتخواه جدي با دنيا و به فرجام رسيدن برجام و رفع تحريم ظالمانه امريكا و درنهايت فشار معيشتي اكثريت مردم ناشي از عدم افزايش ثروت ملي و توزيع عادلانه آن، نارضايتيهاي نگرانكنندهاي را در بين آحاد جامعه فراهم آورده است.
جاي ترديد نيست دستيابي به آرامش در جامعه، مواجهه دلسوزانه، مسوولانه و عقلاني دانشجويان و دانشگاه با حوادث اخير و به تأسي از آنان رفتار جوانان و دانشآموزان عليرغم برخوردهاي نامهربانانه با دانشجويان و جوانان و دختران هموطن و درنهايت وحدت، افزايش عرق ملي و وفاق ملي و پيشرفت و توسعه همهجانبه كشور و نيز افزايش قدرت چانهزني دستگاه ديپلماسي كشور جز از طريق برخورد بدون تبعيض با مفاسد اقتصاد و به ويژه از طريق پايبندي صادقانه حتمي عموم حاكمان كشور به قانون اساسي و تلاش مستمر همگان براي اجراي تمام و كمال آن و پرهيز جريان خاص از تندرويهاي تخريبي، به عنوان ميثاق ملي و محور اتحاد و همبستگي و فصلالخطاب همه اختلافنظرها، سليقهها، گلايهها و اعتراضات در سياستگذاريها، برنامهريزيها و اداره كشور ميسر نيست .
ملت صاحب تمدن و دلاور ايران در طول تاريخ پرفراز و نشيب خود اثبات كرده است كه حركات پليد و تهاجم هيچ بيگانهاي را برنميتابد و اجازه توفيق دسيسه و سلطه قدرتهاي خارجي و نظامي را به احدي عليرغم همه دشواريها و سختيها نميدهد.
براي دستيابي به ثبات، اقتدار و امنيت بيشتر در جامعه قدرتمند ايران زمين، ضرورت اعطاي در اولويت حقوق عموم شهروندان وتن دادن به مطالبات مشروع و قانوني آنان و شاهد بودن عموم ايراني به اعطاي اين حقوق مسلم هموطنان كاملا مشهود است.
ملت شريف ايران بر اصول مستحكم انقلاب اسلامي يعني استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي همواره پاي ميفشارد و با تمام توان از آن پاسداري كرده و ارتقاي كيفيت زندگي عموم ايرانيان، خواست ملي است.
نسلي به مثابه تفنگ سر پر
بنابراين در شرايطي كه مسوولان، تصميمسازان و سياستگذاران از چنين دركي و تواناييهايي محروم هستند و در اتمسفر ديگري تنفس ميكنند، قادر به درك مطالبات، خواستهها و نيازهاي اين نسل نيستند. نسل 15تا 20سال كه دانشآموزان كشور و دانشجويان سالهاي نخست را تشكيل ميدهند، نسلي است كه مانند تفنگ پر هستند. زيبا، لطيف و ارزشمند در عين حال، قوي، دورپرواز و مستحكم. اين تفنگ سر پر اگر با دقت، با ملاطفت و آرامش روي زانوان فرد قرار بگيرد، ميتواند بهنگامتر و مناسبتر و هدفمندتر هم شليك كرده و در راستاي منافع ملي هم حركت كند. اما اگر از اين نسل غفلت و با تندي با او برخورد شود، مطالباتش به هيچ انگاشته و اصالتش نفي شود، ميتواند بر خلاف منافع ملي كشور و منافع خود عمل كند. لذا مواجهه با اين قشر و با اين نسل ،هوشمندي، سواد كافي، صبر و تحمل و مداراي بسيار زيادي را طلب ميكند. به نظرم ورود اين نسل به مناسبات اجتماعي و تعارضات و تظاهرات خياباني اگر تداوم پيدا كند و اگر برخورد مناسبي با اين حضور و با اين مطالبات صورت نگيرد، اين نسل از اين ويژگي برخوردار است كه چالشها و بحرانهاي فراواني را در فضاي عمومي جامعه شكل دهد. بنابراين نه فقط برخوردهاي فعلي با اين نسل را معقول نميدانم، بلكه درست در نقطه مقابل منافع ملي كشور و منافع نسلهاي آينده ارزيابي ميكنم. به برخوردهاي سلبي در مدارس بايد پايان داده و صداي اين نسل شنيده شود، چراكه فردا ممكن است دير باشد.
كار رسانه مثل قاشقساختن است!
گمان عدهاي اين بود كه بازداشت چند خبرنگار ميتواند جريان اطلاعرساني را تصحيح و مالِ خود كند، حال آنكه با اين شيوه، نه قاشق ساخته شد! نه جنگ رواني مهار گرديد! تا وقتي رسانه ملي و دستگاههاي تبليغاتي دولت و حاكميت، به فرموده عمل ميكنند و بدتر از آن به شيوههاي دهه 60 براي مقابله با جنگ رواني دشمن رفتار ميكنند و برخي روزنامهنگاران ناشي، خود را علامه دهر ميدانند ، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد.
جريان رسانهاي رسمي كه امروز حاكم بر صداوسيما و دولت و برخي نهادهاست تا وقتي، رسانه را بوق ميداند و با دميدن در آن، اجازه نميدهد مسوولان سياسي، انتظامي، امنيتي ، واقعيات كف خيابان را ببينند و بشنوند، لحظه به لحظه به سقوط نزديكتر ميشود.