ادامه از صفحه اول
مقصران گسست نسلي
ظاهرا برخي از اهل قدرت و سياست بر اين گمان بودند كه اگر رابطه و تماس با نسل جديد را به انحصار طيف متبوع خود درآورند، آنها را طبق علايق فكري و سلايق سياسي خود پرورش ميدهند. چنين اتفاقي اما نه فقط رخ نداده بلكه نسل جديد با انقطاع و گسست از نيروهاي داخلي به سمت و سويي حركت كرده كه از حوزه فهم ما نيز خارج شده است. حوادث اخير در كشور تا اندازه بسياري نتيجه گسست نسلي است. آيا اين حوادث تنبّه لازم براي تجديد نظر اساسي در سياستِ جلوگيري از تماس نسلها را به دنبال خواهد داشت يا اينكه با تداوم وضع فعلي شرايط به قدري تشديد خواهد شد كه نه ما كلا دركي از آنها داشته باشيم و نه آنها از ما.
روزهايي براي انديشيدن به يك نسل
كودكان اين سرزمين را كه بايد بر صدر بنشينند و ارج ببينند را راهي مراكز اصلاح و تربيت ميكنند تا گفتمان مورد نظر برخي افراد و جريانات را در گوش آنان فرو كنند. اما كسي از خود نميپرسد مگر اين نوجوانان همانهايي نيستند كه سالهاي سال در اختيار سيستم آموزشي، صدا و سيما و معلمان پرورشي قرار داشتند، چرا نه «اصلاح» شدند و نه بهزعم آقايان «تربيت». ظريفي ميگفت اين دانشآموزان ايراني نيستند كه به اصلاح و تربيت نياز دارند، اين مسوولان و مديران غيرمتخصص هستند كه بايد اصلاح تربيت شوند. اصلاح شوند تا از تندروي و تعصب فاصله بگيرند و تربيت شوند تا رفتار با مردم را ياد بگيرند.من اين روزها به زنان ميانديشم به جوانان. من اين روزها به مردم ايران ميانديشم و مطالباتشان... .
طرد و پذيرش
راه نخست انتخاب دولتهاي نحيف و لرزان و راه دوم انتخاب دولتهاي تنومند و استوار است. نتيجه راه نخست بيثباتي، انباشت مسائل سياستي حل نشده و تعميق شكافها و نتيجه راه دوم پايداري، حل مسائل سياستي و ترميم شكافها است.
در اين ميان جنبش اجتماعي اخير نيز اگر ميخواهد به دستاورهاي عيني و پايدارسازي آن نائل شود، ميبايست چارچوب و اهداف مطالبهگري خود- كه به نظر ميرسد در حول و حوش مفهوم «زندگي بهتر و برازنده» قابل تعريف است- را ترسيم كند. لازمه اين امر يكي فاصلهگذاري با اپوزيسيون برانداز است، همچنانكه جنبش اجتماعي اخير از عناصر تعيينكننده مهم ميدان سياستگذاري در ايران امروز است، تنومندي و پايداري نظام جمهوري اسلامي نيز بخش مهم ديگري از واقعيت اين ميدان است.و ديگري تلاش براي پيدا كردن نماينده خود در احزاب و نيروهاي سياسي موجود يا مطالبهگري و اقدام براي تشكليابي رسمي و ايجاد نمايندگي جديد در حاكميت است. نيل به زندگي بهتر و برازنده اگر با مدنيت سياسي و پذيرش متقابل جنبش اعتراضي و دولت همراه نشود، توهمي بيش نخواهد بود. اين همه در گام نخست مستلزم دوري از پرخاش و اتخاذ زبان شعاري و رفتار مدني توسط طرفين و فائق آمدن آنها بر عصبانيت سياسي است.