هيچ كس نميتواند اين روزها به مغز سي آر سون نفوذ كند
رونالدو تنها در زندان زمان
گروه ورزش
كريستيانو رونالدو روز جمعه به تنهايي تمرين كرد. به نوعي اين يك تصوير عالي بود: فوتباليستي كه شايد بيش از هر بازيكن ديگري مظهر تمثال يك سوپراستار فردي است. او پديد آورنده اين ايده كه يك مرد ميتواند به تنهايي كاري را انجام دهد است. دوربينهاي تلويزيوني براي فيلمبرداري از ورود او چند ساعت آنجا حضور داشتند و بعد براي تصوير گرفتن از اريگ تن هاگ حضور پيدا كردند. جايي كه او با انبوهي از سوالات مربوط به كريستيانو روبرو شد. سريال ادامه دارد. اما در حال حاضر انگار فوتبال متوقف شده.
رونالدو بعد از ظهر شنبه براي منچستريونايتد مقابل چلسي به ميدان نرفت. او به دليل رفتن به سمت تونل ورزشگاه و امتناع از ورود به زمين به عنوان بازيكن تعويضي در بازي روز چهارشنبه مقابل تاتنهام محروم شده است. الان سوال اين است كه يونايتد آيا دوباره سعي خواهد كرد او را در پنجره نقل و انتقالات ژانويه منتقل كند؟ برخي ميگويند باشگاه حتي ممكن است براي رفتن به او پول هم بدهد.
شايد بايد ميدانستيم كه از لحظهاي كه رونالدو در پاييز گذشته در توفاني از واكنشها در شبكههاي اجتماعي به منچستر يونايتد بازگشت داستان به اين شكل خاتمه پيدا ميكند. اما هيچ كدام از طرفين، نه يونايتد و نه خود رونالدو آماده نبودند خود را از يك حس مشترك كه در نخستين مواجهه با واقعيت از بين ميرفت رها كنند.
براي يونايتد اين واقعيتي بود كه از دل نتايج و ناكارآمديها آشكار شد. براي خود رونالدو واقعيت شكل زمان به خود گرفته است. اين واقعيت كه او 37 سال سن دارد. اما اين به خودي خود مانعي نيست. تياگو سيلوا هنوز در 38 سالگي براي چلسي بازي ميكند. فابيو كواليارلا و پهپه در 39 سالگي براي سمپدوريا و پورتو بازي ميكنند. خواكين به هر كيفيتي در 41سالگي همچنان بال رئال بتيس است. رونالدو در فرم بدني بسيار خوبي باقي مانده همانطور كه دو هفته پيش مقابل اورتون ثابت كرد. هنوز تعداد كمي از بازيكنان مثل او مرگبار هستند. او فصل گذشته را با شش گل در 5 بازي آخر به پايان رساند.
پس چه چيزي تغيير كرده است؟ اين مربوط ميشود به بازي در اطراف او. فوتبال امروز ورزشي است كه در آن بازيكنان مسافتهاي بيشتري را با شدت بيشتري طي ميكنند تا مجموعهاي پيچيدهتر از دستورالعملهاي فني. چيزي كه تغيير كرده اين مفهوم است كه به يك بازيكن هرچقدر هم با استعداد باشد آيا ميتوان اختيار كامل داد يا تيمي حول او ساخت؟ همان اصولي كه رونالدو نه تنها با بازي خود بلكه با شهرت خود آن را بنا كرده است. حالا نه فقط حرفه او كه كل روحيهاش در مقابل چشمان او فرسايش يافته است.
او چه احساسي بايد داشته باشد؟ رونالدو در حال حاضر دنيا را چگونه تجربه ميكند؟ تا حدي پاسخ دادن به اين سوالات غير ممكن است و بنابر دلايل مختلف مردم نيز از گشتن به دنبال پاسخ اين سوالات خودداري كردهاند. خيلي آسان ميشد او را در قطبهاي سياه و سفيد يا يك شخصيت كارتوني شرور يا يك نيمه خداي انتقامجو تصور كرد تا پيچيدگي انسانياش را به چند عدد و احساسات درونياش را به كدها كاهش داد. اما اينگونه نيست! اين بسيار پيچيده است كه هواداراني كه فقط چند ماه پيش از دومين حضور او در يونايتد به وجد آمده بودند حالا از سران باشگاه ميخواهند هر طور شده او را كنار بگذارند.
در ماه آوريل رونالدو و شريك زندگياش جورجينا رودريگز پسر تازه متولد شده خود را هنگام زايمان از دست دادند. او يكي از دوقلوها بود. دخترشان زنده ماند و جورجينا بعدا اين تراژدي را بدترين لحظه زندگي خود توصيف كرد. براي رونالدو اين بزرگترين غم بود. در روزهاي بعد دنياي فوتبال در روزهاي سخت رونالدو كنار بود اما همانطور كه دنياي فوتبال عادت دارد به سراغ سوژههاي ديگر رفت.
رونالدو هم به سراغ چيزهاي ديگر رفت؟ هيچ كس نميتواند با اطمينان كامل بگويد كه اين تراژدي چه تاثيري بر او داشته است. هر خانواده غم و اندوه را به روش خودش پردازش ميكند. اما هر كسي كه فرزند از دست داده باشد به شما خواهد گفت اين لحظهاي است كه زندگي را تغيير ميدهد. اندوهي كه كلمات يا آرامش را به چالش ميكشد. كه رد بخار آن نه فقط براي هفتهها يا ماهها بلكه براي سالها و براي هميشه احساس ميشود.
هواداران فوتبال در دقيقه هفتم براي كريستيانو رونالدو بازيكن منچستريونايتد و خانوادهاش در جريان بازي ليورپول با يونايتد در آوريل 2022 دست زدند تا او را حمايت كرده باشند. اما باز هم هيچ كس نميتواند دريچهاي مستقيم به مغز رونالدو باز كند و بفهمد آنجا چه خبر است. از آن سمت آن چيزي كه به آن احساس مرگ ورزشي هم وجود دارد. براي رونالدو منطقي است كه فرض كنيم با توجه به قلههايي كه او به آن رسيده و سطح خودباوري لازم براي حفظ آنها حساب او از بقيه سواست. اما به هر حال در سن و سال او اين چيزها دور از ذهن نيست.
يونايتد اين را ميدانست يا حداقل بايد ميدانست. در عوض آنها تصميم گرفتند بيش از 60 ميليون پوند را به حقوق و دستمزد يك مهاجم 36 ساله اختصاص دهند. بازيكني كه ظاهرا هيچ ايدهاي براي نحوه استفاده از او نداشتند. هم رونالدو و هم يونايتد از اين قرارداد به شكلي افراطي ابراز رضايت ميكردند. با اين تفكر ساده كه روزهاي خوب ادامه پيدا ميكند. تفكري تحت تاثير برندينگ و زرق و برق ستارهاي. رابطهاي بين شركتي كه به برتري جاودانه خود اطمينان داشت و بازيكني كه همين احساس را نسبت به خودش داشت.
اما مطمئنا شركتها نميتوانند خود را محور بازسازي مجدد قرار دهند. انسانها هم به بدني كه دارند محدودند. در حال حاضر انتخابهايي وجود دارد كه بايد انجام شود. رونالدو ميتواند به سادگي زانو بزند، داروهايش را مصرف كند و نقشي كمرنگ در يك تيم در حال تكامل را بپذيرد. اما اين كار مخالف با تمام ويژگيها و غرايز اوست. همان چيزهايي كه او را به اوج رساند. به اين ترتيب وقتي يونايتد پيش ميرود رونالدو به سادگي مجبور است كه منتظر بماند. تنها در زندان زمان. قدم زنان در راهي كه همه انسانها آن را پيمودهاند.