• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5333 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۳ آبان

باورهاي انقلابي لنين

مرتضي ميرحسيني

باورش اين بود كه انقلاب براي رسيدن به پيروزي و بعد براي حفظ خود مجبور به استفاده از خشونت است و با دشمنان سياسي و عناصر نافرمان نمي‌شود و نبايد به ملايمت رفتار كرد. در كشمكش‌هاي منتهي به سقوط رژيم تزاري و پس از آن بيشتر و بيشتر به اين باور معتقد شد و تا برپايي حكومت ترور و سركوب پيش رفت. او و هم‌حزبي‌هاي بلشويكش راه ديگري براي سيطره بر جامعه نداشتند. يا بايد قدرت را - كه هدف غايي‌شان بود - واگذار مي‌كردند يا مخالف‌شان را به هر قيمتي كه بود درهم مي‌شكستند. ترور سرخ‌ زاده اين باور لنين و همچنين شرايط بي‌ثبات روسيه پس از انقلاب بود. به نوشته اورلاندو فايجس در «تراژدي مردم» اين ترور سرخ نه يك‌شبه شكل گرفت و نه واقعيتي پنهان بود. «بلشويك‌ها هر روز بيش از پيش مجبور بودند براي ساكت‌كردن منتقدان سياسي‌شان و مطيع ساختن جامعه‌اي كه به هيچ روش ديگري نمي‌توانستند بر آن سلطه يابند به ترور روي آورند.»
 لنين در جمع سران بلشويك مي‌گفت ترور ضرورتي اجتناب‌ناپذير در حفظ انقلاب است و در جنگ داخلي - كه چندي پس از انقلاب آغاز شد - همچون سلاح كارآمدي براي‌مان عمل مي‌كند؛ بدون اين سلاح، جنگ را به دشمنان‌مان مي‌بازيم و هر چه را كه تا امروز به دست آورده‌ايم از دست مي‌دهيم. البته او هميشه سعي مي‌كرد از بيان عمومي اين باور خود اجتناب كند و مرد پشت‌پرده ترورها و اعدام‌ها باقي بماند. از نهادهايي كه مسووليت خشونت انقلابي را به عهده داشتند، فاصله مي‌گرفت و كشتارها را به ديگران واگذار مي‌كرد. ديگران به دستور يا به تاييد او مخالفان را مي‌كشتند، نام او در هيچ‌ كدام از قساوت‌هاي رژيم انقلابي به ميان نمي‌آمد و «اين به سرهم كردن اين افسانه كه لنين تزاري خوب و مهربان است كه هيچ دخالتي در اعمال شيطاني حكومتش ندارد، كمك مي‌كرد.» اما لنين راسخ‌ترين مدافع ترور بود. حتي زماني كه به او خبر دادند دومين كنگره شوروي - كه اكتبر 1917 در چنين روزي برگزار شد و خود لنين در آن حضور نداشت - حكم به لغو مجازات اعدام داده است، از كوره در رفت و فريادزنان گفت: «مزخرف است. چطور مي‌توانيد بدون جوخه‌هاي آتش انقلاب كنيد؟ توقع داريد با خلع سلاح خودتان از شر دشمنان‌تان خلاص شويد؟ چه ابزار ديگري براي سركوب داريد؟ زندان؟ در جنگ داخلي چي كسي به آن اهميت مي‌دهد؟» اما همه اينها به كنار، مي‌گويند جز باور بلشويك‌ها درباره قدرت و انقلاب و نيز بي‌ثباتي‌هاي پس از سقوط حكومت تزاري، عامل ديگري هم در شكل‌گيري ترور سرخ موثر بود، حتي شايد موثرتر از دو عامل ديگر. طبق اين روايت - كه دلايل بسياري هم در تاييد آن وجود دارد - آنچه بلشويك‌ها در روسيه پس از انقلاب كردند، نه به ضرورت‌هاي انقلابي كه به نفرت طبقاتي برمي‌گشت. بلشويك‌ها در سركوب مخالفان‌شان و كشتارهاي دسته‌جمعي و جنگ داخلي از حمايت پرشور بخش بزرگي از فقرا و فرودستان روسيه برخوردار شدند، زيرا خشم انباشته و ميل به انتقام در اين طبقه بسيار زياد بود.
 آنقدر زياد كه ماكسيم گوركي در يكي از نامه‌هايش در توصيف آن نوشت: «اگر انقلاب صرفا آزاد شدن غرايز مردم باشد كه به واسطه بردگي و ستم انباشته شده است، در آن صورت انقلاب نيست و فقط طغيان بدخواهي و نفرت است و نمي‌تواند زندگي ما را دگرگون سازد، بلكه فقط به تلخكامي و شر منجر مي‌شود.» اما لنين، متفاوت با گوركي، چندان در بند چنين اخلاقياتي نبود و از خشم و نفرت موجود در كشورش، براي تشكيل و تثبيت حكومت تازه بهره‌ها برد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون