كدام اكثريت؟ كدام اقليت؟
تا وقتي به احمد زيدآبادي، دكتر محمد فاضلي و ساير جريانات فكري و سياسي اجازه داده نشود در يك انتخابات آزاد، وزن خود و انديشه خود را بسنجند، جاي گلايه نيست اگر اكثريت جامعه را طرفدار انديشه خود بدانند. شهروندان نيز تا زماني كه ابزارهاي دموكراتيك و مسالمتآميز بيان ديدگاههاي خود را داشته باشند روشن است رو به اعمال فشار خياباني نميآورند اما تا همين ابتداي آبان كه حدود 40 روز از شروع التهابات ميگذرد كدام مقام مسوولي به شهروندان اطمينان خاطر داده كه ميتوانند گرايش فكري و حكمراني مطلوب خود را در انتخابات بعدي سر كار بياورند و چه تضميني وجود دارد كه اين وعده با ايجاد آرامش در خيابانها فراموش نشود؟
درس آموخته اتفاقات اخير براي هر آنكس كه دلش براي كشور ميسوزد اين است: اگر نظر مردم را پاي صندوق راي، سالم و عادلانه نگيريم، ناچاريم نظرشان را در خيابان با خشم و غضب ببينيم. اگر تريبونهاي رسمي كشور، محلي براي بروز و ظهور صدا و خواستههاي متنوع جامعه نباشد، اين صدا به خشنترين شكل ممكن خودش را از در و ديوار و خيابان به گوش صاحب منصبان ميرساند و خلاصه اينكه تا زماني كه داوري در باب شيوههاي حكمراني را مطابق با الگوهاي شناختهشده به انتخاباتي آزاد واگذار نكنيم جامعه مجراهاي ديگري براي خود پيدا ميكند كه اين مجراها لزوما مسالمتآميز و بيهزينه نيست. اين درسي است كه به قيمت تجديدي خرداد سال گذشته و مردودي در شهريور امسال به دست آمد؛ البته اگر به دست آمده باشد!