درباره اظهارات مدير تئاتر مولوي درباره لزوم فعاليت نمايشيها
مخاطب سالن جاي ديگر و شما روي صحنهايد!
مدير سالن تئاتر مولوي روز گذشته طي گفتوگويي به مواردي اشاره كرد كه در سالهاي اخير بارها از زبان مديران و بعضي هنرمندانِ نسل قبل شنيدهايم؛ «چراغ تئاتر بايد روشن بماند» يا به ترجمه اميرحسين حريري، «فعاليت فرهنگي و هنري در هر شرايطي بايد ادامه پيدا كند.» او در همين رابطه با خبرگزاري مهر صحبتي داشته و ضمن برشمردن برنامههايش براي سالن تحت امر خود به نكاتي اشاره كرده است: «نبايد قبح تعطيلي سالنهاي تئاتر ريخته شود.» او درباره اجراهاي جديد اين مجموعه تئاتري، به خبرنگار مهر گفته: «نمايش «رضا» به اجراي خود در مركز تئاتر مولوي پايان داد و عليرغم محدوديتهايي كه به لحاظ تبليغات براي اجرا وجود داشت و همچنين فشارهايي كه از سوي برخي افراد به گروه وارد ميشد تا اجراهايشان تحتالشعاع قرار بگيرد، با استقبال خوبي از سوي مخاطبان اجرا شد. فكر ميكنم در اين شرايط و روزهاي بعضا تلخ، چنين اجراهايي ميتواند فرصتي براي تعامل افراد و گفتوگو ميان آنها باشد تا حالشان بهتر شود. ۲ اجراي جديد براي مركز تئاتر مولوي داريم كه منتظر طي شدن مرحله بازبيني و صدور مجوز اجراي آنها هستيم. اگر مجوز اجراي اين آثار اخذ شوند از اوايل هفته آتي نادر خوشبخت نمايش «اهانت به تماشاگر» را در سالن اصلي و نيما آقاخاني نمايش «آبا» را در سالن كوچك مولوي به صحنه ميبرند. انتظار داريم مركز هنرهاي نمايشي و شوراي نظارت و ارزشيابي باتوجه به اينكه جداول اجرايي ما و بسياري از سالنهاي تئاتر دستخوش تغيير شده، فراتر از فرآيند سامانه صدور مجوزها، در اين روزها همراهي بيشتري با سالنهاي تئاتر و هنرمندان داشته باشد.» مدير مركز تئاتر مولوي درباره بحث ضرورت فعاليت سالنهاي نمايشي در شرايط كنوني جامعه، نيز اظهارنظر كرده است: «معتقدم امر تئاتر يك فعل نخبگاني و امري فرهنگي است كه توسط جامعه نخبگاني انجام ميشود. بنيان تئاتر بر اصل گفتوگو شكل ميگيرد. رسالت اين جامعه نخبگاني است كه اين اصل را فراموش نكند و هميشه محل و فرصتي براي شكلگيري اين گفتوگو باشد. گرفتن يا حذف اين امكان برخلاف رسالت هنر نمايش و برخلاف كاركرد صحيح و نخبگاني مستتر در ذات تئاتر است. معتقدم در همه حال سالنهاي تئاتر، سينما و اساسا فعاليتهاي فرهنگي و هنري ما فعال و زبان طيفهاي مختلف اجتماعي باشند تا براساس آن گفتوگو شكل بگيرد و وقتي گفتوگو شكل بگيرد بسياري از شكافهاي اجتماعي و مشكلات طرح و مورد بررسي و حتي حلشدن قرار ميگيرد.»
حريري ضمن اظهار اميدواري از اينكه ديگر سالنها نيز هر چه زودتر فعاليت خود را از سر بگيرند، ميافزايد: «اين امر نافي آن نيست كه حافظ امنيت مخاطبان و كنشگرانمان نباشيم و طبيعي است كه مسوولان مربوطه نيز به اين نكته توجه داشته باشند و سالنهاي نمايشي را به صورتي مديريت كنند تا مخاطبان با آسايش خاطر به تماشاي آثار بنشينند. در مركز تئاتر مولوي هر لحظه احساس كنيم كه شرايط اجرا مهيا نيست و خطري تماشاگران و هنرمندان را تهديد ميكند به گونهاي ديگر عمل خواهيم كرد. در حال حاضر منعي براي اجراي گروهها و حضور مخاطبان در سالن وجود ندارد. در همه بزنگاهها كه در ابتدا تئاتر، سينما و در كل امر فرهنگي تعطيل ميشود، نظير اتفاقي كه در دوران كرونا افتاد، احساس ميكنم الان هم همان اتفاق ميافتد. نبايد قبح تعطيلي سالنهاي نمايش ريخته شود و مديران و هنرمندان و مردم نبايد اجازه دهند سالنهاي تئاتر و فعاليتهاي تئاتري و در كل هنري تعطيل شوند. اميدواريم شرايط به گونهاي باشد كه گروهها بتوانند تبليغات بهتري براي آثار خود داشته باشند تا مخاطبان بيشتري در سالنها حضور پيدا كنند.»
اين اظهارات حريري در شرايطي مطرح ميشود كه جامعه نخبگاني! مدنظر او همين روزها در دانشگاههاي «هنر»، «تهران»، «علم و صنعت»، «شريف» و غيره به وضوح درباره مطالبات مدنظرش صحبت كرده و صداي نخبگان حقيقي جامعه بايد تا حالا به گوش مديران و مسوولان در تمامي سطوح رسيده باشد. دانشجويان اين روزها با جديت رهايي همكلاسيها و همدانشگاهيهايشان از بند را پيگيري و مطالبه ميكنند. بارها اعلام كردهاند تا زماني كه تمامي دوستان و همكلاسيهايشان سر كلاس درس نباشند، آنها نيز علاقهاي به برگزاري كلاس ندارند. فهميدن اين البته كار دشواري نبايد باشد. قبل از سخنراني غيرقابل شنيدن! سخنگوي دولت در دانشگاه، اين دانشجويان بودند كه بارها بر امر گفتوگو (حتي با فرياد و صداي بلند) درون محيط دانشگاه كه لابد بايد امن و ايمن باشد تاكيد كردند. سوال من از مدير تئاتر مولوي اين است كه آيا فقط «تئاتر» محل گفتوگو است؟ يا پيش از سالن تئاتر بايد امكان گفتوگوي ساده و معمولي براي دانشجويان فراهم شده باشد، يا خير؟ آيا او به عنوان فردي كه چنين نظري دارد و به نوعي در دم و دستگاهِ دانشگاه هم مشغول مديريت است، حاضر ميشود فضاي گفتوگوي دانشجويان تئاتر با نمايندگان وزارت علوم را درباره «تسريع در فرآيند رسيدگي و آزادي دانشجويان» فراهم كند؟ آيا اميرحسين حريري حاضر ميشود تريبوني دراختيار دانشجويان تئاتر قرار دهد كه آنها با خيال آسوده و در امان از گزند نيروهاي سرخودِ غير فرهنگي و غيردانشگاهي، خطاب به وزير ارشاد و وزارت ارشاد و مديركل هنرهاي نمايشي اظهارنظر كنند؟ يا باز هم مشابه دو مورد! پيشين، قرار است نشستهاي كنترل شده يواشكي بين مديركل هنرهاي نمايشي و بعضي (تاكيد ميكنم بعضي) چهرههاي همسو و خنثي پشت درهاي بسته و در خدمت تبليغات مديريتي شكل بگيرد؟ گيريم توصيف ايشان كه «گرفتن يا حذف امكان گفتوگو برخلاف رسالت هنر نمايش و برخلاف كاركرد صحيح و نخبگاني مستتر در ذات تئاتر است.» صحيح باشد (كه نيست)، كاش او حداقل يك نمونه از فراهم كردن امكان گفتوگو را در تمام طول مديريت شاهد مثال ميآورد. دوباره تاكيد ميكنم؛ منظور از گفتوگو و تعريفِ گفتوگو در نظر نگارنده اين نيست كه يك طرف چهل دقيقه صحبت كند و طرف ديگر پنج دقيقه فرصت داشته باشد، يك؛ و دوم اينكه قرار نيست حرفها الزاما به مذاق تصميمگيران وزارت علوم خوش بيايد. آيا شهامت برپايي «تريبون آزاد» داخل سالن مولوي، يا محوطه باز مقابل سالن تئاتر مولوي، درباره «فشار افسارگسيخته سانسور تئاتر در ماههاي اخير و توقيف چندين و چند نمايش توسط شوراي نظارت دولت سيزدهم»، «عملكرد مديريتي خود ايشان»، «آينده تئاتر با توجه به وضعيت حال حاضر جامعه»، «كنشِ زنان تئاتر ايران در آينده» وجود دارد؟ و پرسش پاياني اينكه؛ گيرم همه چيز در بهترين حالت و طبق نظر اين مدير، آرماني پيش برود، مگر بسته يا باز بودنِ سالن تئاتر دست من و ما و ايشان است؟ آيا مدير تئاتر مولوي حتي در اين حد كه نمايشي را ساعت 8 شب آغاز كند و اجراي عادي تا 10 شب ولو كمي بيشتر طول بكشد، اختيارات دارد؟ اصلا اين سالن نمايش نه، آيا مدير يك سالن تئاتر خصوصي اختيار باز يا بسته نگه داشتن دارند؟ ايشان يا هر مدير ديگري تضمين ميدهد كه سالنهاي تئاتر ماه آينده باز ميمانند و امكان تبليغ تئاتر در شبكههاي اجتماعي براي هنرمندان فراهم ميشود كه پيشنهاد ميدهند گروهها از جيب و جان هزينه كنند؟ ضمانت ميدهند يكهو مثل يك ماهه اخير تمام برنامه سالنها نميرود روي هوا؟ گذشته از اينكه چنين صحبتهايي چقدر غيرمسوولانه است (چون هزينهاش روي دوش ديگران است نه مدير سالن و دولت)، نكته ديگري هم قابل طرح به نظر ميرسد. اين جامعه نخبگاني مدنظر مدير سالن تئاتر مولوي، فقط از بازيگران و كارگردانان و نويسندگان تشكيل شده؟ يا مردم وسط خيابان و پيادهراههاي «16 آذر» و «ميدان انقلاب» و «چهارراه وليعصر» و «خيابان حجاب» و «بلوار كشاورز» و «شريعتي» و «تجريش» و «اكباتان» و «راهآهن» و «يافتآباد» را هم شامل ميشود؟ يعني اين چطور تئاتري است كه تماشاگرانش جاي ديگر حضور دارند ولي خودش آمده روي صحنه؟! شما يك فرد دانشگاهي هستيد؛ چطور ميشود كه تماشاگران عمده تئاتر مولوي يعني دانشجويان، اين روزها در حياط دانشكده هنرهاي زيبا روي زمين ناهار بخورند و سر كلاس نروند، بعضيشان هم گوشهاي نمور كز كرده باشند منتظر رسيدگي، يعني جاي ديگر باشند و شما تنها در سالن؟