کتابخانه
درباره كتاب «عرفان جمالي»
در عرفان اسلامي، جريان مستقلي به نام جريان «عرفان عاشقانه»، «جمالگرايانه» يا «عرفان جمالي» وجود دارد. كتاب «عرفانِ جمالي» درباره آراي عرفاني احمد غزالي، بنيانگذارِ اين جريانِ نيرومند است كه عرفان اسلامي به شدت تحت تاثير آن قرار دارد. جريانِ عرفان عاشقانه يا عرفانِ جمالي كه تاكيد بسياري بر جمالگرايي، محبت و عشق دارد، به دست رابعه عدويه در عرفان اسلامي به وجود آمد، با احمد غزالي اوج گرفت و تشخص و رسميت يافت و چنان به سرعت رشد كرد كه بايد آن را نيروي محرك عرفان اسلامي دانست. عارفان مسلمان هر چند مروج نوعي رابطه عاشقانه با خداوند بودند، اما از كاربرد مفهوم «عشق» امتناع ميورزيدند. نخستينبار اين خواجه احمد غزالي بود كه جرات كرد و در آثار عرفاني خود، آشكارا از رابطه عاشقانه عبد و معبود سخن گفت و يكي از مهمترين آثار خود را «سوانِحُالعُشّاق» ناميد. اين در حالي بود كه حتي برادر وي ابوحامد محمد غزّالي هيچگاه در آثار خويش - و از آن جمله احياء علومالدين و كيمياي سعادت - از مفهوم «عشق» يا مشتقات آن براي بيان رابطه انسان با خدا استفاده نكرد. اما خواجه احمد غزالي بر فراز منبر و وعظ نيز بيمحابا از «عشق» ميگفت و در آثار مكتوبش نيز چنان كه اشاره شد اين مفهوم را به كار ميبرد. او نخستين شخصيت اسلامي بود كه موضوع عشق عرفاني را مطرح كرد و از آن تدوينِ جامعي ارايه داد و در قالبي ادبي در اختيار عموم، اديبان، شعرا، عرفا و فارسيزبانان گذاشت. «سوانح العشاق» كتابي مهم و باليني در عرفانِ اسلامي محسوب ميشود چنان كه بسياري از بزرگان اين نحله - و از آن جمله فخرالدين عراقي و عبدالرحمن جامي - را تحت تاثير خود قرار داده است. «عرفان جمالي» عنوان كتابي است كه به بررسي انديشههاي خواجه احمد غزالي، يكي از بزرگترين عارفان مسلمانِ ايراني پرداخته است.
مجدالدين ابوالفتح احمد بن محمد غزالي، برادر كوچكتر ابوحامد محمد غزالي و از بزرگان اهل سنت بود. كنيه وي ابوالفتوح و القابش مجدالدين، زينالدين و حجتالاسلام بود. تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگي و تحصيلات اين دو برادر به هم نزديك بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو، سه سالي پس از برادرش محمد، در۴۵۲ يا ۴۵۳ به دنيا آمده است. وي يكي از فقهاي بزرگ سده پنجم هجري و زاده شهر توس بود. احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتي خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوّف گراييد. شيخ احمد غزالي سرانجام در سال ۵۲۰ در شهر قزوين وفات يافت. مدفن وي مسجد «احمديه» در شهر قزوين است. «عرفانِ جمالي» پژوهشي است از محمد رودگر در انديشههاي احمد غزالي كه توسط نشر اديان براي نخستينبار در سال 90 در 374 صفحه منتشر شد و اكنون چاپ دوم آن منتشر شده است و در دسترس علاقهمندان قرار دارد.
درباره كتاب «زنديق و زناديق»
مفهوم «زنديق» در طول تاريخ اسلام، همواره كاربرد گستردهاي داشته است. بسياري از جريانهاي سياسي با تمسك به اين واژه سعي ميكردند رقباي خود را از ميدان سياست حذف كنند. اما واژه «زنديق» داراي ريشه ايراني است كه هم در ايران قبل از اسلام و هم بعد از اسلام، به كار رفته و دايره شمول معنايي آن بسيار گسترده بوده است. به بيان دقيقتر لفظ «زنديق» در ايران پيش از اسلام با بسامد معنايي كم و پس از اسلام با بسامد معنايي بسيار وسيعتر به كار ميرفته است. اين مفهوم نهايتا چنان بار معنايي منفي ميگيرد كه به حربهاي براي بيرون راندن مخالفان گروههاي مختلف تبديل ميشود و گاه جرياني سياسي، به ناحق جريان رقيب خود را زنادقه ميخواند. علاوه بر اينها اين واژه بعدها به صفتي تبديل شد كه غالب دگرانديشان جهان اسلام را به آن متصف ميكردند. به ويژه كساني بيشتر در معرض اين اتهام قرار ميگرفتند كه پا را از گليم سنتهاي حاكم بر جامعه عصر خود فراتر ميگذاشتند. «زنديق» در اصل به پيروان دين ماني گفته ميشد و پس از آن براي كساني كه مزدكي خوانده ميشدند نيز به كار ميرفت. چنانكه در ادوار نخست، دولت ساساني حاكم در ايران كه تازه از تمركزگرايي سياسي فارغ شده بود و به تمركزگرايي مذهبي ميانديشيد، اين مفهوم را بر ضد دشمنان و مخالفان خود به كار ميبرد تا به اين بهانه آنها را سركوب كند، هرچند حاكمان ساساني نهايتا هيچگاه نتوانستند متهمشدگان به زنادقه را بهطور كامل سركوب كنند. در دوره پس از اسلام و تشكيل خلافت عربي - اسلامي نيز جريانهايي كه به اين نام خوانده ميشدند گاه هم براي مسلماني تهديد بودند و هم براي خلافت! چراكه اساس خلافت، حكومت عربي بر دين و قرآن استوار بود و زنادقه اين همه را منكر بودند؛ از اين رو تعاليم آنها براي ديانت و خلافت، امري مضر تلقي ميشد. به همين دليل است كه معنا و مصداق اين مفهوم همواره در هالهاي از ابهام قرار داشته است. اين واژه براي نخستينبار در كتيبه كرتير به كار رفته است. «زنديق و زناديق» عنوان كتابي است كه بهطور مشخص به اين مفهوم از جوانب مختلف تاريخي، عقديتي، ريشهشناسي و معناشناسي اين واژه و ... پرداخته است. پژوهشگر در اين اثر به دنبال آن بوده تا ضمن به دست دادن وجه اشتقاق اين واژه، به سير تحول و تطور آن بپردازد و از مناظر گوناگون، زنديق و كساني را كه به آن متهم شدهاند، به مطالعه گيرد. همچنين در بخشي از اين اثر به معرفي زناديق مشهور، آرا و عقايدشان و شرح مختصري از احوالشان پرداخته شده است. «زنديق و زنادقه» نوشته سيد سعيدرضا منتظري است و به همت انتشارات دانشگاه اديان و مذاهب در سيصد صفحه منتشر شده است.