با ابراهيم قاسمپور در مورد دعوت فدراسيون قطر، افت ليگ، قعرنشيني صنعت نفت و تيم ملي
مهدي تاج كلاهش را بگذارد بالاتر!
باعث تاسف است كه شهرها و تيمهاي نفتي هيچ بهرهاي از پول نفت و گاز نميبرند
گروه ورزش
چند روز قبل فدراسيون فوتبال قطر در نامهاي به فدراسيون فوتبال ايران از ابراهيم قاسمپور، حميد درخشان و جواد نكونام براي تماشاي بازيهاي جام جهاني دعوت كرد. سه بازيكني كه سابقه بازي در تيمهاي قطري را در كارنامه دارند. به مناسبت اين نامه با ابراهيم قاسمپور به گفتوگو نشستيم. از بررسي كيفيت مسابقات ليگ شروع كرديم و با توجه به حضور 6 هفتهاي قاسمپور در سمت مديرفني صنعت نفت رسيديم به جايگاه نااميدكننده تيمهاي نفتي. از دعوت فدراسيون فوتبال قطر سوال كرديم و در نهايت با بررسي شرايط تيم ملي در آستانه جام جهاني گفتوگو را به پايان رسانديم.
بعد از 11 هفته ليگ وارد تعطيلات شد. كيفيت فني ليگ نسبت به سال گذشته بهتر شده يا افت كرده است؟
تيمهايي داريم كه هزينههاي زيادي كردند، تيمهايي كه بازيكنان روي نيمكتشان هم مليپوش هستند، اين تيمها وقتي مقابل هم قرار ميگيرند بازي باكيفيتتر و قابلقبولتري به نمايش ميگذارند. تيمهايي كه در وسط جدول رو به پايين حضور دارند و نتوانستهاند هزينه كنند يا سرمايهگذاري كنند براي گرفتن بازيكن آنچنان باكيفيت نشان ندادند. در مجموع نه! به نظرم كيفيت بازيها خيلي جالب و خوب نيست. فقط بعضي از تيمها كيفيت قابل قبولي دارند كه تازه آنها هم سيستمشان تهاجمي نيست. تدافعي كار ميكنند.
خيليها انتقاد ميكنند از كم گل بودن مسابقات. فكر ميكنيد دليل اين كم گل بودن چيست؟
عوامل مختلفي دخيل است. وقتي شما بازيكن خلاق در ليگ داريد دسترسي به گل هم سختتر ميشود. حضور تماشاچي خودش انگيزه زيادي ايجاد ميكرد براي بازيكن كه بحث مهمي است. تفكرات خود مربيان هم كه در درجه اول فكر ميكنند نبايد ببازند و حالا اگر شد روي شكلهاي مختلف يا اتفاقات به گل دست پيدا كنند. همه اينها مجموعهاي را شكل ميدهد كه ميتواند در زدن گل دخيل باشد. تيمي كه بازيكنان تهاجمي دارد هم درست از ابزارش استفاده نميكند. براي زدن گل يكسري ابزار لازم است. بعضا اين ابزارها در فوتبال ما نه اينكه نباشد اما كم است. به همين دليل وقتي اين كنار تفكرات تدافعي قرار ميگيرد نتيجه همين ميشود. بعضي از تيمهاي بزرگ ما كه همنفر خوب گرفتند، يعني بازيكن تعويضيشان بازيكن تيم ملي است، ولي آنها هم بيشتر در فكر دفاعي بازي كردن هستند و دل خوش ميكنند به اتفاقاتي كه ممكن است رخ بدهد. خب اين نشان ميدهد با اين تفكرات گل كمتر زده ميشود.
تيم صدرنشين مسابقات يازده گل زده و تيم دوم دوازده گل. اين تيمها در واقع با كمتر گل خوردن صدرنشين هستند. با اين شرايط به نظر منطقي است كه همه اين روش را پيش بگيرند.
همين است. وقتي يك تيم فاصله ميگيرد از تيمهاي ديگر طبيعي است كه بيايند تلاش كنند خودشان را برسانند. به قول معروف تيمها ميليمتري با هم رقابت ميكنند. در تفكرشان اين است كه فلان بازي را در وهله اول نبازند كه خيلي عقب نيفتند و فاصله زياد نشود. اين تفكرات در فوتبال ما حاكم است. فوتبال تهاجمي در ليگ ما ديده نميشود. اين فوتبال نياز به بازيكنان خلاق دارد. به نظرم، البته اين نظر شخصي من است و ممكن است به بعضيها بر بخورد، ولي فوتبال ما بازيكن خلاق نسبت به گذشته كم دارد.
امسال چند مربي خارجي جديد به ليگ اضافه شدند. آقايان ساپينتو و مورايس به همراه قربان برديف. آيا اين مربيان آوردهاي براي فوتبال ما داشتهاند؟
اين مربيان تا بخواهند بازيكنان ما را بشناسند و فوتبال ما را درك كنند نياز به زمان دارند. اين مربيان نياز دارند بازيكناني به خدمت بگيرند كه در تفكرات خودشان جا بيفتند. ولي اين مربيان آورده شدند و همان تيم سال گذشته را دادند دست اينها. اين مربي هم نفرات را نميشناسد هم در جابهجايي بازيكنان تيم دچار مشكل ميشود. به همين دليل مهمترين عامل براي تاثيرگذاري يك مربي شناخت او از بازيكنان است. اگر شناخت كم باشد مطمئنا نميتوانند آن تفكرات خودشان را به بازيكنان القا كنند. مطمئنا اين مربيان كه تجربيات خوبي دارند و دانش درستي دارند ميتوانند به فوتبال ما كمك كنند. اگر مثل مربيان داخلي ما نشوند.
يعني چه؟
منظورم اين است كه نتيجهگرا نشوند. البته ديديم كه اين مربيان هم مجبور ميشوند به آن سمت حركت كنند. اين ويژگي فوتبال ماست كه يك مربي تا دو، سه بازي نتيجه نميگيرد اخراجش ميكنند. به همين دليل مربيان خارجي هم ميبينند مربيان ديگر دارند همين روش را پياده ميكنند و نتيجه ميگيرند خب آنها هم به همان سمت حركت ميكنند. وقتي ثبات در كار نيست، ترس از دست دادن جايگاه آدم را به هر كاري وادار ميكند.
در مورد وضعيت تيمهاي نفتي بگوييد. آيا هنوز شما به عنوان مديرفني صنعت نفت مشغول هستيد؟
من اسمم همچنان آنجا هست. متاسفانه در جابهجاييهايي كه صورت گرفت هيچ مشورتي با من نشد. يعني اول مربي را برداشتند و بعد هياتمديره جابهجا شد و هياتمديره مديرعامل را عوض كرد. در اين پروسه هيچ صحبتي با من نشد. من يك نامه دادم به مديرعامل جديد و خواستم تكليف را مشخص كند كه فردا نگويند من رفتم و ديگر برنگشتم. من گزارش 6 بازي اول ليگ را كه با آقاي پركاس بوديم به مديرعامل جديد دادم و برايش نوشتم (معذرت ميخواهم از اين كلمه استفاده ميكنم) آويزان باشم يا بدون تاثير. نوشتم اگر ميخواهيد ادامه همكاري بدهيم و اگر نميخواهيد حكم اخراج مرا بزنيد. ايشان هيچ جوابي ندادند. نه اخراج شدم و نه مشورتي ميشود با من براي انجام كارها. فعلا بلاتكليف ايستادم و اصراري هم ندارم. هرجا بودم دوست ندارم فكر كنم سربار هستم. دوست دارم اگر يك جايي احساس ميشود به من نياز هست، باشم. در غير اين صورت دوست ندارم تحت هر شرايطي باشم.
وضعيت تيمهاي نفتي خيلي بحراني است. دو جايگاه از سه رتبه آخر جدول را اين دو تيم اشغال كردهاند.
در مورد تيم صنعت نفت بگويم. اين تنها صحبت من نيست بلكه صحبت تمام اعضاي هياتمديره است كه تيم صنعت نفت آبادان و در كل تيمهاي نفتي هميشه مشكل مالي داشتهاند. متاسفانه شهرهاي جنوبي روي نفت و گاز خوابيدهاند اما خودشان هيچ بهرهاي از پول نفت و گاز كه از آن منطقه به كل كشور تزريق ميشود، نميبرند. اين جاي تاسف دارد. تيم صنعت نفت آبادان، تيم شهر خود من هم مشكل مالي داشت و در حد بضاعتش در ابتداي فصل بازيكن گرفت. ولي به اذعان مربي جديد تيم كه در رسانهها و صداوسيما گفته، پتانسيل تيم نفت خوب است. ايشان گفت من با ديد باز و شناخت كامل آمدم تيم را گرفتم، مخصوصا ديدم فاصله تيمها خيلي كم است. آن موقع 24 بازي مانده بود كه مربي جديد تيم را تحويل گرفت. پس هيچ بهانهاي وجود ندارد مبني بر اينكه تيم خوب نيست. من هم معتقدم تيم در حد بضاعت مالياش خوب بسته شده به شرط اينكه خوب از اين تواناييها و بازيكناني كه در اختيار سرمربي هست استفاده شود.
آيا به آينده اين دو تيم اميدوار هستيد؟
انسان با اميد زندگي ميكند. اگر اميد نباشد كه آدم بايد برود خودش را بگذارد توي قبر. آن موقعي كه آقاي پركاس بود، نفت ميتوانست يك بازيكن خارجي يا حالا داخلي در خط مياني به خدمت بگيرد. يك بازيكن پلي ميكر. يك فوروارد هم تيم نياز داشت. اگر اين دو بازيكن جذب شود و از پتانسيل تيم كه من هم فكر ميكنم پتانسيل بدي نيست استفاده شود، امكان موفقيت هست. فاصلهاي كه افتاده بين تيمها هنوز زياد نشده و نزديك است. با دو تا برد تيم ميرود تا وسط جدول و با دو تا باخت از وسط جدول تيم ميافتد به انتها. خوشبختانه ليگ هم تعطيل شد و اين براي تيمهايي مثل نفت مسجد سليمان و ملوان و صنعت نفت و اينها يك فرصتي است كه خودشان را بازسازي كنند و مشكلاتي كه احساس ميشود در تيم هست برطرف شود.
در خبرها آمده قطر از شما براي حضور در جام جهاني دعوت كرده. آيا اين خبر صحت دارد؟
بله، ولي شما بايد اين سوال را از آقاي تاج و فدراسيون فوتبال ما كنيد. از آنها بپرسيد كه چرا فدراسيون قطر بايد ما را دعوت كند؟ چرا از طرف فدراسيون خودمان از ما دعوت نشد براي ديدن بازيهاي تيم ملي؟ اين جاي تاسف دارد. آقايان كلاهشان را بگذارند بالا. ما چند سال براي آنها فوتبال بازي كرديم و پولش را هم گرفتيم. نه اينكه پولش را نگرفتيم و اين شكلي ما را تحويل ميگيرند. ولي در مملكت خودمان 50 سال در فوتبال بوديم و هيچوقت نه فقط براي من كه هيچكدام از ما ارزشي قائل نشدند. بعد ميگويند چرا نخبههاي ما از اين مملكت ميروند. حالا نه اينكه من به آن شكل نخبه باشم ولي در فوتبال و تخصص خودم فكر ميكنم نخبه باشم. ولي هيچ ارزشي براي امثال ما قائل نيستند اما غريبهها حداقل احترام ما را نگه ميدارند.
بحث جام جهاني شد. شما در زمان سرپرستي آقاي ماجدي عضو كميته فني فدراسيون بوديد و مخالف بازگشت كيروش. با آمدن آقاي تاج به هر ترتيب آقاي اسكوچيچ بركنار شد و آقاي كيروش آمد. حالا در فاصله 3 هفته تا جام جهاني شرايط را چطور ارزيابي ميكنيد؟
همان موقع هم گفتم ما اسكوچيچ را قبول نداريم به فلان دليل و كيروش را هم قبول نداريم به خاطر دلايل ديگر. البته كيروش را هم به عنوانترينينگ هم به عنوان مديريتي بيشتر از اسكوچيچ قبول داشتيم. ولي نه همه ديدگاههاي فنياش را. كيروش هم در مسائل فني ضعفهايي دارد اما وقتي ميخواستند او را بياورند از ما نپرسيدند و بعد از آوردنش هم از ما سوال نكردند. شكل مديريتي، آن نگاه از بالا به پايين، اينكه 8 سال به او فرصت دادند، فرصتي كه به هيچ مربياي داده نشد، اينكه يك مربي ايراني را كنار خودش نگه نداشت و همه را فراري داد، اينكه يك مربي تربيت نكرد تا بعد از خودش سكان هدايت تيم ملي را بگيرد و مسائلي از اين دست در مورد او وجود داشت. البته ديدم برخي رسانهها ميگويند كيروش عوض شده. معلوم است با شرايطي كه به ايران برگشته بايد سرش را بيندازد پايين تا پولش را بگيرد. تيم ما 16 تا بازيكن لژيونر دارد. اين 16 تا بازيكن در نفرات اصلي تيم هستند. يعني انتخاب بازيكنان تيم ملي كار زياد سختي نيست. اين 16 تا بازيكن چندين سال است كنار هم بازي ميكنند و شناخت خوبي هم از يكديگر دارند. اين 16 تا بازيكن چندين سال است خارج از ايران بازي ميكنند و تجربيات و اعتماد به نفس خوبي هم به دست آوردند. در مقابل بازيكنان بزرگي بازي كردند و برايشان تازگي ندارد قرار گرفتن در جام جهاني. در مجموع بازيكنان خوبي هم هستند و وقتي همه اينها را ميگذاريم كنار هم ما را اميدوار ميكند كه بتوانيم براي نخستينبار از گروه صعود كنيم. گروه خوبي هم داريم. هيچ تيمي آسان نيست ولي نسبت به گروههاي ديگر گروه بهتري داريم. فوتبال سه تيم شبيه به هم است و اين ما را اميدوار ميكند امسال نسبت به دورههاي قبل پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته باشيم.
از آقاي تاج بپرسيد كه چرا فدراسيون قطر بايد ما را دعوت كند براي ديدن جام جهاني؟ چرا از طرف فدراسيون خودمان از ما دعوت نشد براي ديدن بازيهاي تيم ملي؟ اين جاي تاسف دارد. آقايان كلاهشان را بگذارند بالا. ما چند سال براي آنها فوتبال بازي كرديم و پولش را هم گرفتيم. نه اينكه پولش را نگرفتيم و اين شكلي ما را تحويل ميگيرند. ولي در مملكت خودمان 50 سال در فوتبال بوديم و هيچوقت نه فقط براي من كه هيچ كدام از ما ارزشي قائل نشدند. بعد ميگويند چرا نخبههاي ما از اين مملكت ميروند. حالا نه اينكه من به آن شكل نخبه باشم ولي در فوتبال و تخصص خودم فكر ميكنم نخبه باشم. ولي هيچ ارزشي براي امثال ما قايل نيستند اما غريبهها حداقل احترام ما را نگه ميدارند .