• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5339 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۰ آبان

درباره ممنوعيت آواز زنان در ايران

حذف نيمي از اركستراسيون و موسيقي آوازي

پدرام پهلوان‌نژاد*

نوزاد از زماني كه به دنيا مي‌آيد در آغوش مادر و با صداي لالايي او احساس امنيت مي‌كند؛ اگر به رسومي كه در سنت و آوازهاي محلي ما موجود است نگاهي داشته باشيم، آواز لالايي مادران نقش پررنگي در آن دارد. بعدها آهنگسازان از اين آوازهاي محلي اقتباس كرده و الهام گرفته و خوانندگان از اين لالايي‌ها، ترانه‌هاي كودكانه خوانده‌اند. وقتي در اين فرهنگ هر كودكي با صداي مادرش رشد مي‌كند و موسيقي تا اين حد در تار و پود زندگي همه ماست، نمي‌توانيم صداي زنان و مادران را از جامعه حذف كنيم. اگر اين خلقت هستي را از هنر حذف كنيم، بخش زيادي از جامعه را كه زايش توسط آنها صورت گرفته، حذف كرده‌ايم. مادران و زنان در بسياري از اديان و سنن و همچنين در حوزه‌هاي مختلف هنري، موجودي الهام‌بخش بوده‌اند. 
با حذف صداي زنان، در واقع نصف سازهاي اركستر حذف مي‌شوند. حذف صداي زنان از جامعه، در واقع حذف نيمي از اركستراسيون و موسيقي آوازي است. در گروه آوازي و كر، بسياري از صدادهي آنها توسط خانم‌ها صورت مي‌گيرد. حتي در موسيقي محلي، مثلا در جنوب كشور بانوان حين بافتن حصير و انجام كارهاي دستي و... آوازهاي محلي خود را زمزمه مي‌كنند و با ضرب‌آهنگ آوازها، صنايع دستي خود را خلق مي‌كنند و آرامش‌بخش زندگي و كانون خانواده هستند.

گستره‌هاي صوتي زنان و مردان متفاوتند؛ حذف يكي حذف آن گستره صوتي است
در بحث آوازي نُت‌ها و فركانس‌هايي را كه ما از صداي يك زن در آواز گروهي يا حتي به صورت سولو مي‌توانيم داشته باشيم، ممكن است يك مرد نتواند اجرا كند، چراكه گستره‌هاي صوتي زنان و مردان با يكديگر متفاوت هستند و حذف صداي زنان به معني حذف گستره صوتي آنها در موسيقي است. 
در خانم‌ها سه دسته اصلي صدا داريم؛ سوپرانو، متزوسوپرانو و آلتو و در مردان هم تِنور، باريتون و باس كه در آواز مكمل هم هستند و در اركستر مكمل‌ها و هارموني‌هاي آنها به گوش مخاطب و شنونده موسيقي مي‌رسد. يك آواز مردانه، ممكن است به واسطه احساسش نتواند پيام يك قطعه از موسيقي را به درستي بيان كند؛ در صورتي كه همين پيام را صداي يك زن مي‌تواند به راحتي اجرا كرده و به گوش مخاطب برساند ولي متاسفانه مدتي است كه به دليل حذف صداي زنان، خواننده‌هاي مردي در بستر موسيقي به وجود آمده‌اند كه كاملا زنانه مي‌خوانند و با شنيدن صداي آنها كاملا متوجه مي‌شويد كه مي‌خواهند احساسات زنانه را اجرا كنند؛ تنها به اين دليل كه به صداي زنان اجازه شنيده شدن داده نمي‌شود و اين در صورتي است كه در ديگر رشته‌ها اعم از بازيگري و گويندگي و... زنان به راحتي فعاليت مي‌كنند.

در يك جامعه سالم نمي‌توانيم تفكيك
داشته باشيم
در تمام عرصه‌هايي كه مردان فعاليت مي‌كنند، بانوان هم فعاليت دارند. بنابراين در يك جامعه سالم نمي‌توانيم جدايي داشته باشيم و بگوييم كه مردان در يك كار و زنان در يك كار، موفق‌تر و بهتر هستند. اين يك ديدگاه علمي نيست.
در هنر موسيقي از همان آغاز، صداي زن جزو اِلِمان‌ها و فكت‌هايي بوده كه در موسيقي وجود داشته و تكميل‌كننده قطعه‌اي بوده كه آهنگساز آن را مي‌سازد. در حال حاضر هم اين اتفاق در كل دنيا مي‌افتد؛ ولي متاسفانه در مملكت ما اين اجازه را به بانوان ندادند كه صداي‌شان شنيده شود و در طول اين مدت در حق آنها و موسيقي ايران، اجحاف شده است، چراكه اگر صداي بانوان نيز همچون صداي مردان شنيده مي‌شد، مي‌توانستيم بسيار بهتر از اين در هنر موسيقي ظاهر شويم؛ نه اينكه فقط شاهد حضور مردان باشيم و صداي زنان شنيده نشود.
در اينجا لازم است درباره آسيب‌هايي كه اين ممنوعيت به بار آورده بيشتر توضيح دهم. يادآور مي‌شوم با توجه به رشته‌اي كه در آن تحصيل كرده‌ام، مسائلي را بيان مي‌كنم كه براساس يك‌سري شواهد و مطالعات است كه مدت‌ها با آن مواجه بوده‌ام. به دليل شرايط حاكم بر جامعه، گستره‌هاي صوتي زنان سرزمين‌مان در حال تغيير است. با توجه به تحقيقاتي كه انجام داده‌ام، گستره صوتي زنان به سمت مردان گرايش پيدا مي‌كند كه همه اينها دلايل اپيدميولوژيك و هورموني دارد. وقتي كه جامعه‌اي تحت فشار باشد، نسل به نسل به لحاظ وراثتي و ژنتيكي تغيير شكل مي‌دهد؛ چراكه صداي بم در خانم‌ها به وفور و صداي زير به كمي در آنها شنيده مي‌شود. اين واقعيتي است كه در حال روي دادن است و به علت اينكه خانم‌ها در فضاي اجتماعي بسته‌اي زندگي مي‌كنند، ناخودآگاه اين مسائل روي آنها تاثيرات ژنتيكي و وراثتي مي‌گذارد. كروموزوم نوزاداني كه متولد مي‌شوند، نسل به نسل تغيير شكل مي‌دهد و اين‌طور مي‌شود كه صداي مردانه را در خانم‌ها به وفور مي‌شنويم و البته عكس اين قضيه هم صادق است؛ يعني صداي مردان هم به صداي زنان نزديك مي‌شود.

زنانه شدن صداي مردان
صداي سوپرانو و زير زنانه بسيار كم است و صداي مردانه و آلتوي بم در حال زياد شدن است. همه اينها دلايل علمي و هورموني و ژنتيكي دارد. هر چند كه اين مسائل در قرون ميانه در ايتاليا و رم به دليل محدوديت‌هاي آن زمان اتفاق مي‌افتاده ولي امروزه هم در مملكت ما در حال روي دادن است. مدتي است كه در تست‌هاي كلاسي شاهد اين هستم كه صداي خانم‌ها مردانه شده و در مقابل وقتي به راديو گوش مي‌دهيم، صداي مردان را نزديك به زنانه مي‌شنويم. دليل اين رخداد اين است كه اين خلأ پر شود. در صورتي كه اگر صداي زنان آزاد بود و مي‌توانستند مثل تمام رشته‌هاي ديگر آزادانه فعاليت كنند و آواز را هم اجرا كنند به نتيجه بهتري مي‌رسيديم و شاهد اين تغيير صداها نمي‌شديم. علاوه بر اينها، مساله تكنيك‌هاي آوازي هم مطرح است. تكنيك‌هايي وجود دارند كه اجراي آنها براي خانم‌ها آسان‌تر و اجراي همين تكنيك‌ها براي مردان دشوارتر است. اين به معني برتري صداي زنانه و مردانه بر يكديگر نيست، تفاوت‌هايي است كه وجود دارد. در واقع همان گستره‌هاي صوتي است كه مكمل يكديگرند. با اين اوصاف اگر صداي زنان خاموش شود، توانايي اجراي اين تكنيك‌ها و آوازها نيز از بين مي‌رود.

لالايي‌ها را خاموش نكنيم
اگر در بحث «لالايي‌ها» مطالعه كنيم، خواهيم ديد كه در نقاط مختلف كشور از جمله خراسان، مازندران، بوشهر، سيستان و بلوجستان، كردستان و ساير اقليم‌ها سينه به سينه همين آوازها از مادر به دختر مي‌رسد. با ادامه اين روند، اين صداها دچار آسيب و نقصان شده و عملا حتي جلوي موسيقي محلي هم گرفته مي‌شود؛ چون مخاطب بيشتري مي‌تواند به اين نوع موسيقي گوش فرا دهد؛ اما با وجود اين ممنوعيت‌ها اين امكان از مخاطبان گرفته مي‌شود.
موسيقي و آواز زنان در تمام اقوام مرسوم و معمول است؛ براي مثال در لرستان و بين اقوام قشقايي، آوازهاي محلي سينه به سينه منتقل مي‌شوند. اين آوازها را هنگام تكان دادن مشك شير يا زماني كه گله را به چرا مي‌برند، مي‌خوانند. اگر صداي زنان محدود شده و همه‌گير نبوده و شنيده نشود، اين آوازهاي محلي را به زير خاك خواهيم برد و ديگر شنيده نخواهند شد، چراكه اگر اين موسيقي و آوازها، تنها در روستاها و شهرهاي كوچك اجرا شوند و ساير خوانندگان زن نيز امكان مراجعه و شنيدن آن را نداشته باشند، امكان آموختن و اجراي آن را نيز با موسيقي نخواهند داشت و اين‌طور مي‌شود كه آن آواز به جاي جهاني شدن در همان روستا و منطقه محدود مي‌شود. وقتي اين آوازها فقط در همان محدوده شنيده شود، بدون آنكه براي جوامع بزرگ‌تر ارايه شود، با وجود تجدد پوچي كه هر روز بيشتر به سمت آن حركت مي‌كنيم، به دست فراموشي سپرده شده و مسكوت باقي مي‌مانند و اين آسيب، چيزي نيست كه بتوان از آن گذشت و بايد با تفكر و تعمق، راهي براي رهايي از آن جست و به كار بست.
* مدرس و آسيب‌شناس صدا

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون