ادامه از صفحه اول
ريشه خشونت عريان، فقدان تجمعات اعتراضي است
بنابراين فكر ميكنم اين امر نيازمند اتخاذ تصميمات كلان و جدي است، چراكه معتقدم هيچكدام از اين دو طرف (پليس و مردم معترض) خواهان خشونت نيستند، اما از آنجا كه آداب تجمع اعتراضي در كشور به رسميت شناخته نشده است، شاهد تصاوير خشني در جامعه هستيم كه براي افكار عمومي التهاب ميآفريند. حل اين معضل در گرو تصميمسازي سطوح بالاي مديران در كشور است تا امكان شكلگيري تجمعهاي اعتراضي را تعريف كنند. هم اينك، اين تجربه (تجمعات اعتراضي) نه در ميان معترضان و نه در ساختارهاي امنيتي و انتظامي به وجود نيامده است و بايد به كمك مسوولان رده بالاي كشور تعريف و اجازه انجام پيدا كند. يعني اين تجربه به كمك مسوولان رده بالا بايد تعريف شده و اجازه انجام پيدا كند تا همه متوجه شوند كه ميشود يك تجمع اعتراضي برگزار كرد، بدون اينكه مشكلي براي طرفين به وجود آيد يا صحنه خشني شكل بگيرد. اين روند بايد آرام آرام شكل بگيرد، عادي شود و به يك هنجار عمومي بدل شود. بنابراين رفتار خشن خواسته هيچ كدام از طرفها نيست، اما به دليل عدم وجود فرهنگ تجمعات اعتراضي هر راهپيمايي اعتراضي ممكن است به خشونت بينجامد. اما با توجه به اينكه قدرت و ابزارهاي ارتكاب رفتارهاي خشن بيشتر در اختيار نيروهاي نزديك به قدرت است، اين ساختارها بيشتر اين رفتارها را ممكن است مرتكب شوند. متاسفانه در ايران تبيين نشدن فرهنگ اعتراض باعث شده تا مسوولان سياسي كشور به هر تجمع اعتراضي نام اغتشاش بدهند. وقتي نام اغتشاش به يك تجمع گذاشته شد، پليس تشويق ميشود تا با اين تجمعات برخوردهاي سلبي داشته باشد. در حالي كه اگر اين تجمعات اعتراضي با عناويني چون «تجمع مدني» يا «راهپيمايي صنفي و حزبي» و... ناميده شوند، پليس تلاش ميكند تا امنيت اين تجمعات را تامين كرده و از دخالت كساني كه با اهداف خاص قصد به خشونت كشاندن راهپيماييهاي مدني را دارند، جلوگيري كند. اما در حال حاضر به دليل عدم شفافيت در موضوع، افراد لباس شخصي و چهرههايي با هويت نامشخص در تجمعات حضور پيدا ميكنند و اين حضور خود به عاملي براي گسترش رفتارهاي خشونتآميز بدل ميشود.
خشونت از هر طرفي كه باشد قابل قبول نيست
به هر حال ممكن است برخي افراد و جريانات با توجه به تربيت غلطي كه داشتهاند، گفتار ركيكي را به كار ببرند يا رفتار خشني را مرتكب شوند. اما نيروهايي كه خود را انقلابي ميدانند نبايد دست به چنين اقدامات خشني بزنند و با رفتارهاي خشن افكار عمومي را نسبت به نيروهاي انقلاب بدبين كنند، چراكه در قرآن تاكيد شده كه «وجادِلْهُمْ بِالتِي هِي أحْسنُ...».
آنچه حزب اتحاد درباره حقوق زنان گفت و شنيده نشد
- گفتيم پذيرش سبك زندگي و آزادي در انتخاب نوع پوشش و حجاب، از مطالبات اصلي نسلهاي جديد زنان است، در برنامهاي كه سال گذشته ارايه داديم خواستار پايان دادن به برخورد پليسي با حجاب زنان شديم، در بيانيه اخيرمان خواستار لغو قانون حجاب و جمع كردن گشتهاي ارشاد شديم.
- بارها خواستار تغيير قوانين نابرابر شديم، قانوني كه حق طلاق را از زنان سلب كرده، حضانت فرزندان را از مادران ميگيرد، قانوني كه اختيار اشتغال، تحصيل و خروج از كشور را از زن ميگيرد و به شوهر ميدهد. قانوني كه تا جايي مادران را تحقير ميكند كه حتي گاهي امكان ثبتنام فرزند در مدرسه و گرفتن كارنامه را از او ميگيرد.
- بارها هشدار داديم كه به جاي رفع تبعيض از قوانين، به فكر تغيير قانون مهريه و نابرابرتر شدن قوانين ازدواج افتادن، اشتباه بزرگي است.
- ما بارها و بارها خواستار تصويب لايحه منع خشونت عليه زنان شديم، گفتيم ميزان خشونت خانگي عليه زنان در ايران بيش از آمار جهاني است. گفتيم ميزان قتلهاي ناموسي بالاست، بايد قوانين پيشگيرانه تصويب شود و در اجرا جدي گرفته شود. گفتيم براي حفاظت از زنان خشونتديده خانه امن ميخواهيم. گفتيم اما نشنيديد و بيش از ده سال تصويب لايحه منع خشونت عليه زنان را طول داديد و در نهايت هم به جايي نرسيد.
- ما نسبت به افزايش كودك همسري هشدار داديم، گفتيم براي افزايش جمعيت، كودكان را به سمت ازدواج سوق ندهيد. ازدواج كودكان انواعي از آسيب براي آنها دارد، از ترك تحصيل و رشد اجتماعي گرفته تا سقط جنين و مرگ مادر هنگام زايمان، افزايش سرطان دهانه رحم، افزايش جمعيت كودكان طلاق گرفته يا رها شده، كودكان كار، كودكان تحصيل نكرده و...
- ما نسبت به قانون جواني جمعيت هشدار داديم، به اينكه نميتوان براي افزايش جمعيت، در مورد بدن زنان تصميم گرفت و آنها را مجبور به بارداري اجباري كرد. وسايل جلوگيري از بارداري را از دسترس اقشار كمبرخوردارتر خارج كرد و بر جمعيت فقرا افزود، بيآنكه امكان حمايت اجتماعي موثر از آنها وجود داشته باشد.
- بارها گفتيم كه تريبونهاي مذهبي و فرهنگي را به تريبونهايي براي رنجاندن زنان تبديل نكنيد. مدام براي زندگي روزمره زنان از دوچرخهسواري و ورزشگاه رفتن، تا شاغلشدن و نپذيرفتن خانهداري خط و نشان نكشيد.
ما در حزب اتحاد بارها نسبت به وضعيت تبعيضآميز عليه زنان هشدار داديم و آنهايي كه بايد ميشنيدند، نشنيدند و درنهايت فعاليت حزب اتحاد را تعليق كردند. اما اينبار تعليق فعاليت يك نهاد مدني، به پاك كردن صورت مساله هم منجر نميشود، چراكه مساله به وسط خيابانها آمده است.