محمود شوري، كارشناس حوزه اوراسيا در گفتوگو با «اعتماد»:
شريك مشكلات روسيه نشويم
شهاب شهسواري
بعد از ماهها گمانهزني درخصوص ارسال پهپادهاي ايراني به روسيه، عاقبت روز گذشته، حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران تاييد كرد كه ايران «ماهها قبل از جنگ اوكراين» «مقدار معدودي پهپاد» دراختيار روسيه قرار داده است. دولتهاي غربي، ايران را به دليل فروش اين پهپادها به روسيه به نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت متهم ميكنند و تاكنون بستههاي تحريمي عليه اشخاص و نهادهاي ايراني اعلام كردهاند. موضوع همكاريهاي نظامي ايران با روسيه، همزمان با جنگ اوكراين، به يكي از بحثانگيزترين مسائل جاري سياست خارجي كشور تبديل شده است و اين سوال را پديد آورده كه آيا چنين همكاريهايي در راستاي منافع ملي كشور است يا اينكه باعث آسيب به كشور ميشود. محمود شوري، كارشناس حوزه اوراسيا معتقد است كه نبايد اجازه دهيم روسيه، ايران را به شريك مشكلات خودش تبديل كند، چراكه روسيه حاضر به شريك شدن در مشكلات ايران نبوده است. شوري ابراز نگراني ميكند كه قرار گرفتن ما در كنار روسيه در جنگ اوكراين، يك استراتژي از پيش انديشيده و سنجيده نباشد و نهايتا با چرخش احتمالي روسيه به سمت غرب، ايران در منازعه با غرب تنها بماند. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با محمود شوري، كارشناس حوزه اوراسيا و معاون موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس) مطالعه ميكنيد.
در ماجراي استفاده از پهپادهاي ايراني در جنگ روسيه عليه اوكراين، برخي معتقدند كه روسها عامدانه به گونهاي صحنهسازي كردهاند كه فشار از روي آنها برداشته شود و ايران به عناوين مختلف در جامعه جهاني و به خصوص در شوراي امنيت سازمان ملل متحد به هدف فشارهاي غرب تبديل شود. فكر ميكنيد چنين تحليلي تا چه اندازه درست باشد؟
نميتوان انكار كرد كه ممكن است روسها چنين اهدافي را دنبال كنند تا پاي ايران را به نحوي به جنگ اوكراين باز كنند و به نوعي شركاي خودشان را در اين منازعه بزرگي كه با غرب دارند، افزايش بدهند و حتي بخشي از فشارها را متوجه كشورهاي ديگر كنند. نميتوان چنين تحليلي را رد كرد، احتمالا روسها بدشان نميآيد كه چنين اتفاقي رخ بدهد. اما يك واقعيت ديگر هم وجود دارد كه غرب تلاش ميكند كه با پيوند زدن موضوع ايران به موضوع روسيه و جنگ اوكراين، به نوعي عليه ايران فضاسازي بينالمللي كند تا يك نوع محور شرارت جديد ايجاد كند و اين فشارها را عليه ايران و روسيه به شكل همزمان پيش ببرد. البته خود اوكراينيها هم نسبت به اين مساله مشتاق هستند و علاقهمندند كه اين موضوعها به هم پيوند بخورد، چون ميدانند كه با پيوند خوردن اين موضوعها به يكديگر، حمايتهاي بيشتري در سطح بينالمللي براي خود ايجاد كنند. به همين دليل ما با مجموعهاي از اهداف چندگانه از سوي بازيگران مختلف مواجه هستيم كه عملا دارند ايران را سوق ميدهند به سمتي كه پايش به جنگ اوكراين باز شود. به خصوص اينكه غرب تلاش ميكند تا مشكلات و مواجهاتي كه با كشورهاي مختلف دارد را يك كاسه كند.
آيا ميتوان گفت نگاه دولت سيزدهم به شرق و توسعه همكاريها با روسيه در شرايطي كه جنگ اوكراين به وقوع پيوست باعث خطاهايي از سوي ما در رابطه با مسكو شده است و تهران از پيشبيني عواقب برخي جنبههاي روابطش با مسكو و اثر آن در موقعيت ايران در جامعه بينالمللي غافل مانده است؟
واقعيت اين است كه ما متاسفانه خيلي جهتگيري سياست خارجي خودمان را، خودمان انتخاب نميكنيم و اين حوادث و رويدادها هستند كه ما را به اينسو و آنسو سوق ميدهند و جهتگيريهاي ما را اگر نگوييم مشخص ميكنند، جهتگيريهاي ما را برجسته ميكنند. ايران در گذشته هم با روسيه روابط خوبي داشت و اين تلاش وجود داشت كه اين رابطه خوب به شكل گستردهاي دنبال شود. قابل انكار نيست كه بخش عمدهاي از علاقهمنديها و تلاشها براي تقويت روابط ايران و روسيه در دوره اخير، بعد از موضوع اوكراين و گرفتار شدن روسيه در دام تحريمهاي غرب رخ داده است. طبيعتا اين علاقهمندي روسها بود كه درهاي خود را به روي ايران باز كردند. اينكه اين مساله تا چه اندازه در چارچوب منافع ملي ايران تعريف شده است، جاي تامل بيشتري دارد.
ما نبايد خودمان را شريك مشكلات روسيه كنيم، همانطور كه در گذشته روسيه خودش را به ويژه در حوزه تحريمهاي شريك مشكلات ما نميكردند. بهرغم كمكهاي زيادي كه روسيه در گذشته داشت، بخش بزرگي از كمكهايي را كه ميتوانست باعث مشكلات تحريمي براي روسيه شود، اجتناب ميكردند و رد ميكردند و علاقهمندي نشان نميدادند. ما موضوعهاي متعددي را در روابط خودمان را روسيه داشتيم كه سالهاي سال تداوم داشت و همين بحث تحريمهاي ايران باعث شده بود كه روسها جدي وارد همكاري با تهران نشوند.
در اين دوران ما به نوعي نه از سر علاقهمندي به همكاري با روسيه، بلكه از سر مشكلاتي كه با غرب داريم، پيوندهاي خودمان را با روسيه گسترش ميدهيم. اگر اين يك استراتژي كاملا سنجيده و از پيش تعريف شدهاي باشد، قابل بحث است، اما اگر بيشتر روند حوادث ما را به اين سمت سوق داده باشد، ميتواند بسيار نگرانكننده باشد.
امروز حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه كشورمان گفتند كه اگر ثابت شود روسيه از پهپادهاي ايراني در جنگ اوكراين استفاده كرده باشد، ما بيتفاوت نخواهيم ماند. فكر ميكنيد ايران چه ابزارهايي براي مواخذه روسيه در اختيار دارد؟
متاسفانه موضوع ارسال تسليحات ايراني به روسيه ازجمله موضوعهايي است كه غربيها خيلي علاقهمند بودند روي آن مانور بدهند و عملا با اتفاق افتادن اين واقعه، فرصت براي آنها فراهم شده است. موضعگيريهاي كجدار و مريز و مبهم مسوولان ايراني هم عملا به اين موضوع دامن زده است.
مساله اين است كه نهايتا به شكل قاطع نميتوان نتيجهگيري كرد كه روسيه از پهپادهاي ايراني استفاده كرده يا نكرده است. نه به اين معنا كه بخواهيم اصل موضوع را انكار كنيم، بلكه از اين نظر كه روسيه ميتواند گفتمان خودش را به پيش ببرد و غرب هم گفتمان خودش را به پيش ببرد. غربيها ميتوانند بگويند كه اينها پهپادهاي ايراني است كه روسيه در جنگ اوكراين به كار ميبرد و روسيه هم ميتواند به صراحت تكذيب كند و بگويد كه پهپادها ساخت روسيه هستند.
نميتوان شرط و شروط اينچنيني براي فروش سلاح مطرح كرد. معمولا وقتي كشورها تسليحاتي را به كشور ديگري واگذار ميكنند، خيلي نميتوانند در مورد اينكه اين تسليحات نظامي در كجا مورد استفاده قرار بگيرد، تعيين تكليف كنند. به هر حال اگر ما به روسيه تسليحات فروختيم، طبيعتا بايد اين فكر را ميكرديم كه اين تسليحات ممكن است در هر جنگي، چه جنگ تجاوزكارانه و چه غير آن مورد استفاده قرار بگيرد. ما نميتوانيم براي روسيه تعيين تكليف كنيم كه اين پهپادها را در كجا به كار ببرد. اگر ما به روسيه پهپاد فروختيم، كه فروختيم، طبيعتا بايد بگوييم كه اين موضوع ربطي به جنگ اوكراين ندارد و در چارچوب همكاريهاي نظامي ايران و روسيه، پيش از جنگ اوكراين واگذار شده است و مثل خيلي از كشورهاي ديگري كه همكاريهاي نظامي با يكديگر دارند، ايران و روسيه همچنين همكاريهايي دارند. اينكه ما تا پيش از اين انكار ميكرديم و حالا بياييم شرطي براي روسيه قرار دهيم، عملي نيست. خيلي راحتتر ميشد اين مساله را با ادبيات قابل قبول در سطح بينالمللي توضيح داد.
طرح اين ادعا كه ايران آن را رد مي كند به مباحثه هايي در داخل كشور منتهي شده و برخي معتقدند كه كمك به روسيه در حمله به اوكراين با اصول حاكم بر سياست خارجي ايران متضاد است.
اين توصيفي كه شما از مساله ارايه داديد، يك نوع تعريف است و تعريف مقابل آن هم وجود دارد كه اين جنگ، جنگ روسيه عليه استكبار جهاني است. به نظر من هر دو تعريف خيلي تعريفهاي افراطي از مساله است. اين جنگ روسيه عليه اوكراين و ناتو، نه جنگ عليه استكبار جهاني است و نه همكاري با روسيه الزاما قرار گرفتن در جبهه مستكبر عليه يك كشور مستضعف است. ما ميدانيم كه جنگي كه بين روسيه و اوكراين در جريان است، بخش عمدهاش به سياستهاي ناتو در آن منطقه بر ميگردد كه باعث تشديد درگيريها و تنشها در منطقه شده است. ما نميتوانيم قرباني كردن يك ملت ديگر را به خاطر تعارضي كه بين روسيه و ناتو وجود دارد، مشروع و اخلاقي بدانيم. ولي اين را هم نميتوان فقط در اين چارچوب قرار داد كه اوكراين صرفا يك كشور تجاوز ديده است و روسيه يك كشور متجاوز. به نظرم بايد در چارچوب بحثهاي واقعگرايانه در سطح بينالمللي، ما به منافع خودمان نگاه كنيم و بر اين مبنا تحليل و تفسير كنيم. قطعا نگاه اخلاقي كردن به مساله ضرورت دارد، ولي يك واقعيت اين است كه سرشار از مسائل غيراخلاقي است و عملا هر جنگي در جهان رخ داده است، پشتش سياستهاي غيراخلاقي وجود دارد.
اثر روابط تهران و مسكو و رويارويي روسيه با غرب، بر مذاكرات احياي برجام چيست؟ فكر ميكنيد روسيه به اين دليل كه در تقابل با غرب قرار دارد، در آن جبهه هم يعني در جبهه مذاكرات احياي برجام هم به نوعي رويكرد تقابلي در پيش بگيرد؟
واقعيت اين است كه مشكلات در بحث مذاكرات هستهاي ما با غرب آنقدر زياد است كه نوع مداخله روسيه، شايد از موضوعهاي حاشيهاي در اين مساله محسوب شود. ما ميدانيم كه نه غرب و نه به ويژه امريكاييها عزم و اراده كافي براي به سرانجام رساندن مذاكرات دارند و نه در طرف ايران اين اراده كافي وجود دارد، به همين دليل روسها الان يك موضوع اصلي در مذاكرات هستهاي ما محسوب نميشوند، شايد اگر ما در مذاكرات بتوانيم با امريكا به يك نقطه اشتراك برسيم، آنگاه شاهد بازيگري بيشتر روسيه باشيم. روسها هم ميدانند كه چون اين مساله فينفسه دچار بنبست است، خودشان را زياد درگير اين مساله نميكنند. در ابتداي بحران اوكراين، روسها با طرح مساله گرفتن تضمين از طرف امريكا، اين موضوع را وارد مذاكرات هستهاي كردند، ولي بعد از آن روسها بر اين مساله تاكيد نكردند، چون عملا مذاكرات به نقطهاي رسيده بود كه خيلي اميدي به نتيجه رسيدن آن وجود نداشت.
شاهد هستيم كه در طول ماههاي گذشته، حتي دولت چين هم حاضر نشده است به صورت تمام و كمال در جنگ اوكراين پشت سر روسيه بايستد. برخي معتقدند كساني كه از روسيه در اين جنگ حمايت كنند، به دليل ماهيت حضور ناتو و كليت غرب در آن سوي جبهه، روي اسب بازنده شرط بستهاند. فكر ميكنيد چنين تحليلي درست است؟
من تصور نميكنم كه روسيه الزاما بازنده اين رويارويي باشد، اما اين نگراني وجود دارد كه در هر نقطهاي از اين بحران روسيه مسير خودش را تغيير بدهد و با يك دور برگردان به سمت حل و فصل مسائل خودش با غربيها يا مديريت مسائل خودش با غرب برود و ايران به عنوان كشوري كه همچنان روي تنش خودش با غرب پافشاري ميكند، تنها بماند. كشورهايي مثل هند، چين و حتي تركيه با توجه به همكاريهاي گستردهاي كه با روسيه دارند، سعي كردهاند اين همكاريها را در سطح و مسيري به پيش نبرند كه آنها را در جبهه روسيه قرار دهد و عملا باعث شود كه اين كشورها در نقطه مقابل قدرتهاي غربي قرار بگيرند. اين كشورها به خوبي بازي ميانه و حد وسط را در پيش گرفتهاند. شايد تنها كشور مهمي كه خيلي صراحت بيشتري در حمايت از روسيه و همكاري با روسيه به خرج ميدهد، جمهوري اسلامي ايران است كه ميتواند اگر شرايط دچار تغيير شود، ما را دچار مشكلات اساسي كند و عملا ما را تنها بگذارد.
نميتوان انكار كرد روسها ممكن است تلاش كنند پاي ايران را به نحوي به جنگ اوكراين باز كنند و به نوعي شركاي خودشان را در اين منازعه بزرگي كه با غرب دارند، افزايش دهند و حتي بخشي از فشارها را متوجه كشورهاي ديگر كنند.
غرب تلاش ميكند كه با پيوند زدن موضوع ايران به موضوع روسيه و جنگ اوكراين، به نوعي عليه ايران فضاسازي بينالمللي كند تا يك نوع محور شرارت جديد ايجاد كند.
ما متاسفانه خيلي جهتگيري سياست خارجي خودمان را، خودمان انتخاب نميكنيم و اين حوادث و رويدادها هستند كه ما را به اينسو و آنسو سوق ميدهند.
ما نبايد خودمان را شريك مشكلات روسيه كنيم، همانطور كه در گذشته روسيه خودش را به ويژه در حوزه تحريمهاي شريك مشكلات ما نميكردند.
اگر ما به روسيه تسليحات فروختيم، طبيعتا بايد اين فكر را ميكرديم كه اين تسليحات ممكن است در هر جنگي، چه جنگ تجاوزكارانه و چه غير آن مورد استفاده قرار گيرد.
جنگ روسيه عليه اوكراين و ناتو، نه جنگ عليه استكبار جهاني است و نه همكاري با روسيه الزاما قرار گرفتن در جبهه مستكبر عليه يك كشور مستضعف است.
روسها چون مذاكرات هستهاي فينفسه دچار بنبست است، خودشان را زياد درگير اين مساله نميكنند.