بازگشت نتانياهو و مناسبات متكي بر آن
حميدرضا اكبرپور
پنجمين انتخابات اسراييل در طول كمتر از چهار سال گذشته بالاخره به اتمام رسيد. حزب ليكود به رهبري نتانياهو بيشترين كرسي را كسب كرد و مسوول تشكيل كابينه خواهد شد. اين برگشت قدرتمندانه نتانياهو البته تازگي ندارد و او قبلتر نيز در سال ۲۰۰۹ ميلادي و پس از چند سال دوري از قدرت به نخستوزيري رسيد. با وجود اينكه هماكنون نتانياهو آراي لازم براي تشكيل دولت را دراختيار دارد، مناسبات او با قدرتهاي جهاني بهويژه در مقطع كنوني كه تقابل روسيه و ايالات متحده در حد بالايي قرار دارد، از اهميت اساسي برخوردار است. از سوي ديگر، اين برآيند ميتواند فرصتها و تهديداتي را براي ايران ترسيم كند.
بدون شك ماهيت و تاريخچه روابط اسراييل و ايالاتمتحده، نشاندهنده يك اتحاد راهبردي است، اما سادهانگارانه است اگر اختلافات فاحش ميان رويكرد نتانياهو با دموكراتها و دولت بايدن را ناديده گرفت. نتانياهو همانقدر كه از مماشات اوباما و بايدن با ايران ناراضي بود، از سختگيري ترامپ بر ايران و تسهيل پيمان صلح ابراهيم، راضي و خشنود بود. بنابراين با
به قدرت رسيدن نتانياهو، تجديدِ اختلافِ ديدگاه ميان او و بايدن طبيعي است. بهويژه اگر دولت بايدن بعد از انتخابات ماه نوامبر بخواهد و مصمم باشد برجام را دوباره پيگيري كند، اين شكاف عميقتر هم خواهد شد، چراكه نتانياهو بارها عنوان كرده است كه در صورت نياز، بدون هماهنگي با ايالات متحده درخصوص مساله هستهاي ايران، دست به اقدام خواهد زد.
اما وراي اين امر، مسائل ديگري نيز ممكن است به تقابل بيش از پيش نتانياهو با بايدن بينجامد. يكي از اين نقاط تقابل به ائتلاف نتانياهو با حزب قدرت يهودي به رهبري ايتمار بنگوير (بنغفير) برميگردد. بنگوير از سران صهيونيسم مذهبي است و داراي اعتقاداتي بسيار تندروانه و حتي نژادپرستانه است. بنا به گزارش پايگاه خبري آكسيوس، دولت امريكا احتمالا در صورت حضور تندروها و به ويژه بنگوير در كابينه، با او همكاري نخواهد كرد. اين امر ميتواند موجب ايجاد بحران در روابط اسراييل و ايالات متحده شود. بعيد است كه بنگوير و حزب متبوعش داراي وزارتخانه در دولت ائتلافي نتانياهو نشود، چراكه حزب قدرت يهودي در رده سوم انتخابات ايستاده است و ميتواند تعيينكننده باشد. مگر اينكه فشارهاي داخلي و بينالمللي و البته نرمش بنيگانتز از حزب وحدت ملي سبب شود كه از ائتلاف با لاپيد دست بكشد و به ائتلاف نتانياهو بپيوندد. در اين صورت حزب قدرت يهودي به حاشيه رانده خواهد شد. نقطه تقابل بالقوه ديگر، مساله لبنان است. بايدن با انتخاب آموس هوخشتاين به عنوان فرستاده ويژه، بعدِ ماهها گفتوگو و مذاكره با دولت لاپيد و لبنان، سرانجام توافقنامه مرزي را به سرانجام رساند تا بدين وسيله از بروز بحران جديد جلوگيري كند. نتانياهو قبل از انتخابات تهديد كرده بود كه اگر در انتخابات پيروز شود، توافق با لبنان را لغو خواهد كرد. حال بايد ديد كه آيا نتانياهو به اين وعده به قيمت تقابل با ايالات متحده عمل خواهد كرد يا خير. بدون شك ايالات متحده بيش از هر زماني ديگر براي اين توافق، اهميت قائل است، چراكه جداي از كاهش تنشها، بحث تامين انرژي نيز حايز اهميت است، آن هم در زماني كه مسكو به جنگ تمام عيار انرژي عليه غرب روي آورده است.
از سوي ديگر روابط روسيه و اسراييل قرار دارد. لاپيد در ابتدا سياست ميانهاي را در بحران اوكراين پيش گرفته بود، اما اين اواخر به سمت دولت بايدن و اتخاذ موضع نسبي در حمايت از اوكراين متمايل شده بود. اين درحالي است كه در طول دو دهه اخير، دولتهاي دست راستي اسراييل روابط بسيار گرمي را با روسيه پوتيني برقرار كرده بودند. روابطي كه با توصيفاتي همچون راهبردي و بينظير توصيف ميشد. نقش نتانياهو در اين روابط بسيار ويژه و ممتاز بوده است تا جايي كه بسياري اين روابط را وراي مناسبات رسمي، به حوزه ارتباطات شخصي نيز تسري ميدهند. حال با بازگشت نتانياهو، بسياري پيشبيني ميكنند كه بار ديگر روابط روسيه و اسراييل به گرمي سابق برگردد. اين گرمي روابط براي نتانياهو و پيشبرد سياست تهاجمياش در سوريه و حضور موثر در آذربايجان، بسيار ضروري است. در مقابل روسيه نيز بيش از پيش در اين انزواي سياسي كه گرفتار شده است به دنبال پشتيبانان قابل اعتنا ميگردد. اين پشتيبانان اگر در بلوك غرب باشد براي پوتين، اهميتي دوچندان است. كما اينكه تركيه در اين معادله براي روسيه جايگاهي ويژه دارد. در اين ميان، بازگشت نتانياهو و مناسبات آن با روسيه و ايالات متحده طبق روايت غالبي كه بيان شد، دربرگيرنده تهديدها و فرصتهايي بالقوه براي ايران است. نزديكي نتانياهو به پوتين، اگر در قالب پيشين ادامه پيدا كند، بيشك قدرت مانور اسراييل را در نقاط تقابل اين رژيم با ايران افزايش ميدهد. البته اين امر به معناي ناديده گرفتن ايران از سوي روسيه به ويژه در مقطع كنوني نخواهد بود، اما در ترازوي روسيه، بيشك وزن ارتباط با اسراييل بيش از ارتباط با ايران است. نتيجه اين امر نيز ميتواند تشديد حملات هوايي اسراييل به سوريه و گسترش نفوذ در حوزه قفقاز و آذربايجان باشد.
از سوي ديگر اما فاصله گرفتن دولت بايدن از نتانياهو، ميتواند فضاي گفتوگو و كاهش تنش را بين ايران و ايالات متحده و در سطوح پايينتر با اروپاي غربي و كشورهاي حوزه خليجفارس فراهم كند.
در مجموع اگر ايران روند مطروحه را به درستي مديريت كند، فضاي خارجي تهديدي كه هماكنون براي آن وجود دارد و با به قدرت رسيدن نتانياهو رو به فزوني خواهد رفت را ميتواند به فرصتي براي سياست خارجي خود تبديل كند. وراي اين روند، تصميمگيران عرصه سياسي ايران بايد نيمنگاهي هم به انتخابات ۲۰۲۴ رياستجمهوري ايالات متحده داشته باشند، چراكه تعلل در مقطع كنوني ميتواند به همصدايي دستراستيها در ايالات متحده با نتانياهو منتهي شود.
دكتراي حقوق بينالملل عمومي
پژوهشگر مهمان
مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه