رسانههاي نوين و سبك زندگي
به نظر ميرسد دو فرآيند رسانهاي شدن و خانگي شدن وضعيت امروز مصرفكنندگان رسانهها است. جوانان فراغت خود را بيش از پيش در خلوت سپري ميكنند و براي سرگرم شدن بهطور فزايندهاي به رسانههاي اجتماعي متكي هستند. همچنين رسانههاي جديد توانستهاند همه ابعاد زندگي بشري از جمله تصور ذهني او نسبت به بدن خود را تغيير دهند. با توجه به اين مهم بر اساس نظريه بورديو افراد به واسطه برخورداري از انواع سرمايه (فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي) دست به مصرف فرهنگي مادي ميزنند. اغلب افراد تلاش ميكنند با مصرف نوعي خاص از كالاها يا نوعي خاص از پوشاك، تغيير طبقاتي خود را اعلام كنند و يك هويت طبقاتي و سبك زندگي جديدي را به دست آورند. عادتواره و ميدان كه از مباني نظري او در خصوص سبك زندگي است دو بخش بيرون و درون انسان را به هم پيوند ميدهد و ما را به عرصهاي سوق ميدهد كه سبك زندگي خود را تعريف كنيم. رسانههاي نوين در اين امر دو مفهوم را باهم انتقال ميدهند نخست آنكه فرصت ديده شدن را فراهم ميكنند و دوم آنكه عادتها را به چالش ميبرند. طبقه و گروه و .... كه عاداتوارهها را شكل ميدهند در رسانههاي نوين به دليل خاصيت تعاملي با چالش همراه ميشوند؛ هرچند هر گروه و طبقه بخشي از اين رسانهها را مصرف و كالا توليد ميكنند اما فضا براي نقد و گفتوگو در خصوص آن فراهم است!
درمبخش و آثار بزرگ با زبان كودكان
اما درمبخش با وجود آنكه از خطوط نازك يكنواخت و ظريف براي خلق كارتونهاي خود استفاده ميكند، تمام بار مفهوم را در تصوير بيان كرده و از زبان «گفتار-نوشتار» بينياز شده است. اين امر كيفيت منحصربهفردي در آثار درمبخش ايجاد كرده است، زيرا با جدا شدن كارتونهايش از محدوديتهاي زبان، حظ بصريشان همزمان توام با خوانش مفهومشان شده است. مراد از خوانش مفهوم اينجا به دقت انتقال يك مدلول به واسطه دال تصوير است. دال در آثار درمبخش به جاي كلمه، طرحي است كه با نهايت سادگي و خطوط ظريف خودنويس روي كاغذ كشيده شده به شكلي كه شايد بتوان گفت درمبخش توانسته است به واسطه سبك طراحي كارتونهايش يك زبان ابداع كند. مهمترين ويژگي چنين زباني جهانشمولي آن است، زيرا مخاطب صرفنظر از آنكه در كدام زبان گفتاري و فرهنگ ميزيد، ميتواند به واسطه دركش از تصوير، مفهوم مستتر پشت دال تصويري كارتون را دريابد و مدلول موردنظر درمبخش به سادگي منتقل شود. سبك درمبخش به دليل سادگي طراحي در نهايت موجب ميشود كه مخاطب حس نزديكي زيادي با اثر داشته باشد، گويي چيزي در اثر هست كه به مخاطب نشان ميدهد از جنس همان نقاشيهايي است كه در كودكي با خطوط نازك بر كاغذ كشيده است؛ نوعي تجربه مشترك انساني در زير لايههاي آثار درمبخش تكرار ميشود كه آن را براي هر انساني قابل پذيرش ميكند. در واقع آثار درمبخش از نوعي طنازي و شيوايي برخوردارند كه گويي هنرمندي در نتيجه پختگي به خوبي توانسته است شيوه طراحي كودكان را در آثارش به شكلي استادانه به كار گيرد. همانطور كه همه نقاشيهاي كودكان روايتي داستاني دارند، آثار درمبخش نيز روايتگر هستند و داستاني را روايت ميكنند كه به واسطه غريبانگياش براي مخاطب خندهدار به نظر ميرسد. اين خنده، به واسطه پرداخت دقيق مفهوم همواره نوعي گزش با خود به همراه دارد كه موجب ميشود مخاطب به فكر فرو رود. همين گزش است كه در آثار درمبخش موجب ايجاد «درد-لذت» ميشود و بيننده كه ميتواند ساعتها در برابر آنها قرار گرفته و بخندد، نوعي درد را نيز احساس ميكند كه او را وا ميدارد اثر را مانند آينهاي براي خود بيابد و مفهوم مدلل شده آن را با خود سنجه كند. اين چيزي است كه اعتبار آثار درمبخش را برايش به ارمغان آورده است. گويي آثارش نوعي بيان سهل و ممتنع است كه هرچند در نگاه نخست طراحيشان راحت مينمايد، اما با نگاهي دقيقتر بدانها ميتوان دريافت كه به غايت پيچيده هستند. درمبخش واضع سبكي است كه كارتون سهل و ممتنع را تبليغ ميكند. نوعي از خلاقيت ناب تجسمي كه هيچ سلاحي ندارد و با اين وجود ميتواند مهلكترين ضربه را وارد آورد، زيرا در نهايت سادگي و قدرت اجرا شده است. درمبخش طراح طرحهاي زندگي خويشتن خويش بود. طرحهايي كه زبان درمبخش آنها را زاييده است. طرحهايي كه زيبايشان ديگر تكرار نخواهد شد.