• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5346 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۸ آبان

جستارهايي درباره توتاليتاريسم

بخش سوم - آرنت و شور زندگي

محمدجواد لساني

آن سه تن كه ذهن و دل آرنت را مي‌ربايند به‌طور قطع واجد يك نيروي فوق‌العاده‌اي هستند كه اين تسخير وجودي را امكان‌پذير مي‌سازند، زيرا روح آزادي‌طلب هانا به راحتي شيفته كسي نمي‌شد. درباره يك انسان، مي‌توان نظرات گوناگوني ابراز كرد؛ اگر او نويسنده رمان‌هاي عاشقانه باشد حدس‌ها آسان‌تر است تا در زندگي‌اش ماجراي پرسوزي پيدا كرد كه حاكي از دلدادگي به يك تن ديگر باشد. اما اين پيش‌بيني، پيرامون يك نويسنده فيلسوف به‌طور معمول صادق نيست؛ او با پيچش‌هاي پر كلافي سرگرم مي‌شود كه از جنس انديشه و جدل‌هاي خشك فلسفي است. داوري درباره اين‌گونه افراد بسي دشوار است. هانا آرنت در عمر۶۹ ساله خود، در مقام يك نظريه‌پرداز بوده اما فراي اين مشغله ذهني، همزماني او با چند رخداد تاريخي، هر امن و آسايشي را از او 
وا مي‌ستاند و حتي در برهه‌اي، جانش نيز به خطر مي‌افتد به‌طوري كه هانا را از خاك آلمان دور مي‌كند تا جايي پيدا كند كه پناه زندگي‌اش شود. متفكر آشفته، اقامت در فرانسه را ترجيح مي‌دهد تا درباره تماميت‌خواهي نازي‌ها بينديشد. اما به‌زعم رسانه‌هاي دولتي، امنيت مرزها، دوره كوتاهي سپري مي‌كند. گويا رهايي از چنگال فاشيست‌ها تنها در خواب تعبير مي‌شود. هانا پس از مدتي، مجبور مي‌شود از آنجا هم شبانه بگريزد تا در بيراه‌هاي نامطمئن به مرزهاي اسپانيا پا گذارد. 
اين زن با شرايط پيچيده‌اي كه او را از نوجواني تعقيب مي‌كند دغدغه‌اش، اجتماع سركوفته‌اي است كه راه درماني جز آگاهي ندارد. اين آگاهي از كجا بايد تامين شود از تبليغات ميان تهي يا ايده‌هاي ماندگار؟ بالطبع براي فيلسوفي با اين شرايط، وقت شور و نشاطي نمي‌ماند كه به زن بودن خود توجهي كند. اما درباره آرنت اين حكم، ساده‌انگارانه است. او در كنار چشيدن تمامي مصائب، به شكستن اسارت انسان مي‌انديشد. اين شاگرد جست‌وجوگر، ناگهان خود را در بزنگاهي مي‌بيند كه برايش رنگ و آهنگ ديگري دارد؛ هاناي جوان، زماني خود را درمي‌يابد كه مي‌فهمد اتفاقي در وجودش رخ داده و دلداده استاد پيري شده است. شخصيت استاد، جز آموزه‌هاي ذهني، به راه‌حل‌هايي نيز مي‌انديشد. جاذبه فكري «ادموند هوسرل» (edmound husserl) چنان است كه آرنت را ناخواسته، تحت تاثير خود قرار مي‌دهد.
 هوسرل، ايده‌هايي در سر دارد كه با آنها بنياد‌هاي نظري، از گذشته تا اكنون را برهم زند. تا آن مقطع، هيچ كس را يارا نبود كه به حريم «رنه دكارت» 
(rene descartes) بي‌محابا وارد شود و درس‌هاي كليشه‌اي را برهم زند. اما هوسرل در مقام مدرس، كالج‌هاي فكري اروپا را با چالشي عميق روبه‌رو مي‌سازد. او مي‌خواهد جريان كهنه فلسفي با قدمت سيصد ساله را تابوشكني كند و بر اين قلعه نفوذناپذير فائق ‌آيد. موضع فكري دكارت با آن بيان پرآوازه كه «مي‌انديشم، پس هستم»، من پنهان را چنان پروار مي‌كند كه به عنوان تنها معيار هستي شناخته شود. اما از اين «خود بنيادي»، مشكلي پديد مي‌آيد كه سبب دوقطبي شدن جهان ذهن و جهان عين مي‌شود. تلاش‌هايي پس از مرگ دكارت (به سال ۱۶۵۰ ميلادي) صورت مي‌گيرد تا ديوار آن دوگانگي برچيده شود، اما كار اهل انديشه به فرجامي نمي‌رسد. دكارت رياضيدان قهاري است كه در اقناع ديگران موفق بيرون آمده. اما براي گريز از اشتباه دكارت، چگونه امكان داشت كه «خود» يا «من» را با تجربه‌هاي محسوس بيروني هم‌آميزي كرد تا شناختي عقلاني در كنار شناخت تجربي حاصل شود؟ در اين بزنگاه، ادموند هوسرل، كتابي به نام «تأملات دكارتي» مي‌نويسد. او بحث «پديدارشناسي استعلايي» را پيش مي‌كشد تا آن گسل عميق را به هم آورد. فاصله دو لبه بسيار بود اما اكنون هوسرل معتقد است كه ابژه يا همان جهان عيني، بايد در چارچوبي تعريف شود كه قابليت درك و دريافت آن مقدور باشد. اين راه‌حل با روش استعلايي ميسر مي‌شود؛ روشي كه با نيروي «آگاهي»، خود را به ما نشان خواهد داد.
 با چنين روشي، عنصر آگاهي، به ‌همراه ويژگي التفاتي‌اش، به عنوان پايه اساسي براي شناخت حقيقي جهان قلمداد مي‌شود تا هستي‌شناسي جديدي شكل گيرد. «حيث التفاتي» ميزان توجه ذهن يا سوژه به فراسوي خود است كه از درگاه «علم بيروني» به خوبي تغذيه كند تا شناخت جامعي از هستي به دست ‌آيد. هوسرل «من» را با معياري بيرون از خود بازتعريف مي‌كند كه مي‌توان از آن دريچه، به سوي جهان خارج راهي گشود. راهي كه با تكيه بر حيث التفاتي، شدني است، زيرا به زبان ساده، آگاهي، به معني وقوف از يك شيء است كه در محيط پيرامون پديدار مي‌شود. هوسرل موفق مي‌شود با اشراف بر «زيست جهان» هر كسي، او را از حالت درخود فروبستگي برهاند تا حلقه گمشده خود را بجويد تا بين اذهان ديگر، اعتبار خود را كسب كند . در حالي كه پيش از آن، هر فاعل شناسايي در چهارديواري ذهن، خزيده و دور از تجربه ديگران در تبعيد خودخواسته‌اي محبوس مي‌ماند. 
 اين حركت هوسرل راهي به سوي آزادي فكري است. روشي نظري كه با جلوه‌گري خود، آرنت را مشتاقانه به سوي خود مي‌كشد. 
٭كتاب ديباچه‌اي بر پديدار‌شناسي هوسرلي (Introduction to Husserlian Phenomenology) اثر رادولف برنت (rudolf bernet) . ص ۱۳۹، سال ۲۰۰۵ ميلادي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون