• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5346 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۸ آبان

آينده روزنامه‌نگاري چه خواهد شد؟

پيمان طالبي

چند روز پيش مستندي را تماشا كردم به نام «ميدان جوانان سابق» ساخته مينا اكبري، از روزنامه‌نگاران با سابقه دهه‌هاي گذشته. خيلي دلم مي‌خواست با بعضي از صحنه‌هايش گريه كنم، اما حقيقتش آنقدر مبهوت بودم كه نوبت به اشك نرسيد. روايتي از بهار مطبوعات كه خيلي زود به چنان زمستان استخوان‌سوزي مبدل شد كه هر يك از قلم‌هاي پرتپش آن روزگار را به نحوي سوزاند: يكي كافه‌چي شد، يكي مهاجرت كرد، يكي را زنداني كردند، يكي مزرعه پسته به راه انداخت، يكي...
نسل ما - يعني متولدين ۱۳۷۰ به بعد - دير به خيلي چيزها رسيدند. يكي‌اش هم همين روزنامه‌نگاري و در معناي درست‌تر «تحريريه» است. همين ايام با دوست روزنامه‌نگار همسن و سالي گپ مي‌زديم و هر دو هم‌عقيده بوديم كه ديگر چيزي به نام تحريريه وجود ندارد و چه بد كه وجود ندارد. ما در روزگاري دست به قلم شده‌ و شوق نوشتن و گفت‌وگو و گزارش ميداني و تحليلي داريم كه همين حالا كه من اينها را مي‌نويسم، چند نفر از همقطاران‌مان را - كه از قضا يكي‌شان كه من مي‌شناسم دهه هفتادي است - دقيقا براي همين چيزها در زندان است. حالا زندان كه چيز غريبي براي روزنامه‌نگار نيست، اما اراده‌اي كه در اين تصميم نهفته است، چيزي جدي‌‌تر از زنداني شدن چند جوان است؛ به قول هوشنگ گلشيري پيام دقيق به ما رسيده است: «ما روزنامه‌نگاري نمي‌خواهيم!» اگر اراده‌اي وجود دارد كه مي‌خواهد اين گفته را نقض كند بايد مصاديق عملي آن را در برخورد با روزنامه‌نگاران و برخورداري آنها از حقوق طبيعي رسانه نشان دهد.
پايان مستند خوب مينا اكبري، تقديم‌نامه‌اي بود به شخصي به ‌نام «عليرضا رجايي». تا اين تقديم‌نامه را ديدم، جمله يكي از دوستانم كه از قديمي‌هاي روزنامه‌نگاري است، در سرم چرخيد: «نسل تازه روزنامه‌نگاران، خيلي‌ها را اصلا نمي‌شناسند!» اما يك جست‌وجوي ساده در گوگل كافي است كه بداني چه شد كه مدير گروه سياسي روزنامه‌هاي جامعه، توس و نشاط و مدير انتشارات گام نو نيمي از صورتش را از دست داد. بله، ما هنوز خيلي‌‌ها را نمي‌شناسيم و خيلي چيزها را نمي‌دانيم. اينكه روزنامه‌نگاري در تمام اين سال‌ها با چه شرايطي دوام آورده و پايمردي كرده است. اينكه چه روزنامه‌نگاراني در اين سرزمين قلم مي‌زده‌اند و امروز اين عرصه را رها كرده و به حوزه‌هاي ديگر پناه برده‌اند. اگر مي‌خواهيم ژورناليسم در ايران به موقف «مرگ» درنغلتد، بايد تا دير نشده براي اين وضع فكري كرد.
راستي اين مستند را يكي از ستون‌هاي مجله چلچراغ براي تماشا به من معرفي كرد. او هم امروز روزنامه‌نگاري را كنار گذاشته است!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون