احمد كاظمي، كارشناس مسائل قفقاز در گفتوگو با «اعتماد» تحليل كرد
پایان سکوت تهران در برابر باکو
شهاب شهسواري
همزمان با مذاكرات وزراي خارجه جمهوريهاي آذربايجان و ارمنستان به ميزباني ايالاتمتحده امريكا، روز سهشنبه الهام علياف، رييسجمهور آذربايجان در اظهاراتي به مناسبت سالروز پيروزي در شوشا، اظهاراتي تند عليه ايران بيان كرد. او باكو را قدرت اصلي در منطقه توصيف كرد و مدعي شد «كساني كه در مرزهاي ما براي حمايت از ارمنستان رزمايش برگزار ميكنند... نميتوانند ما را بترسانند.» لفاظيهاي علياف برابر ايران درحالي بيان ميشود كه تهران تاكنون بهرغم تاكيد بر عدم تغيير مرزهاي ژئوپليتيك در منطقه، همواره بر تماميت ارضي جمهوري آذربايجان تاكيد كرده است. براي گفتوگو در مورد انگيزهها و ريشههاي لفاظيهاي اخير رييسجمهور آذربايجان با احمد كاظمي، عضو هيات علمي بنياد مطالعات قفقاز گفتوگو كرديم. كاظمي معتقد است كه اظهارات اخير علياف، ناشي از شكست در اجراي پروژه دالان توراني يا زنگزور است. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با احمد كاظمي، عضو هيات علمي بنياد مطالعات قفقاز مطالعه ميكنيد.
انگيزه رييسجمهور آذربايجان از اظهارات تند اخير عليه جمهوري اسلامي ايران چه بود؟
اظهاراتي كه مقامهاي جمهوري آذربايجان هم در سطوح رسمي و هم در سطوح رسانهاي در هفتههاي اخير عليه جمهوري اسلامي ايران اتخاذ كردهاند و ادعاهاي بياساسي كه در مورد سياستهاي اصولي ايران در قفقاز بيان ميشود، از چند زاويه قابل بررسي است؛ نخست اينكه طرح هيجاني و رجزخوانيهايي در آذربايجان كه شبيه سوت زدن يك آدم عصباني است، به نظر ميرسد كه بيشتر به دليل شكست طرحهايي است كه اين كشور در تبعيت محض و كوركورانه، برخلاف منافع مردم جمهوري آذربايجان، در پيگيري فتنه ژئوپليتيكي ناتو با محوريت انگلستان براي ايجاد دالان توراني ناتو باشد. واقعيت امر اين است كه جمهوري آذربايجان و دولت باكو به دليل نداشتن پشتوانه مردمي كه در دورههاي مختلف نمودهاي آن مشخص شده است، ادامه حاكميت خودش را به پيگيري منافع رژيم صهيونيستي و ناتو خصوصا انگليس و امريكا در منطقه پيوند زده است.
به خاطر همين است كه جمهوري آذربايجان در سال ۲۰۲۰ در قالب پروژه جنگ دوم قرهباغ، سرزمينهايش را قرباني اجراي طرحهاي ژئوپليتيكي انگليس و رژيم صهيونيستي در قالب دالان توراني ناتو كرد، اما با توجه به ماهيت فتنهانگيز، ضد ايراني، ضدروسي و ضدچيني دالان توراني ناتو به ويژه در ابعاد معادلات ترانزيتي، انرژي، گسترش ناتو در كنار بحثهاي پانتورانيسم و پانتركيسم به مثابه پاننازيسم در منطقه، خيلي طول نكشيد كه مشخص شد چنين فتنه ژئوپليتيكي در منطقه قابليت اجرا ندارد.
آقاي الهام علياف هم بهرغم رجزخوانيهايي كه در نشستها و رسانهها مطرح ميكرد، ناچار شد در گفتوگوهايي كه با نخستوزير ارمنستان در پراگ داشت و در مذاكراتي كه با ميانجيگري ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه در سوچي داشتند، به اعتبار بيانيه ۱۹۹۱ آلماتي در مورد مرزهاي دوران شوروي و تماميت ارضي ارمنستان اذعان كند. اين مساله بدان معناست كه امكان وقوع طرح دالان توراني ناتو از سوي جمهوري آذربايجان هم نزديك به صفر قلمداد شده است. طبيعتا در چنين شرايطي جمهوري آذربايجان نياز دارد كه با طرح يك سلسلهادعاها اين شكست از منظر افكار عمومي را فرافكني كند. براي افكار عمومي جمهوري آذربايجان اكنون اين سوال مطرح است كه چگونه الهام علياف كه ادعاي آزادي قرهباغ را داشت، الان در سوچي با نيكول پاشينيان، نخستوزير ارمنستان توافق كرد كه مذاكرات درمورد سرنوشت قرهباغ براي مدت نامعلومي به تعويق بيفتد؛ اين توافق به معناي تثبيت موقعيت جمهوري خودخوانده قرهباغ تحت حمايت نيروهاي صلحبان روسي، يعني وضعيت قرهباغ از نظر ميداني بدتر از شرايط پيش از جنگ ۲۰۲۰ باز ميگردد. طبيعتا در چنين شرايطي كه دالان توراني ناتو با شكست مواجه شده است و تمام شعارهايي كه داده ميشد با چشمانداز مبهم مواجه شده است، به فرافكني نياز دارد.
اينكه الهام علياف گفته است از رزمايشهاي ايران نميترسد و قدرت اصلي در منطقه است بر چه مبنايي بيان شده است؟
اين موضعگيريها ناشي از عصبانيت مقامهاي باكو است؛ به اين دليل كه مقامهاي باكو اين تصور را داشتند كه با سرمايهگذاري كه روي لابي نفوذي خودشان در ايران انجام دادهبودند، به مانند جنگ دوم قرهباغ در ايران كنش جدي نسبت به فتنه ژئوپليتيكي دالان توراني ناتو انجام نخواهد شد. اما رزمايشهاي مقتدرانه ايران از جمله رزمايش سال گذشته با عنوان فاتحان خيبر و رزمايش چند هفته پيش با عنوان اقتدار، نشان داد كه در ايران يك اجماع جدي براي پاسخگويي به رفتارهايي كه جمهوري آذربايجان عليه تماميت ارضي و عليه حاكميت ايران دارد شكل گرفته است، به همين دليل است كه بعد از اينكه بحث مشاركت يكي از اتباع جمهوري آذربايجان در هماهنگي و سازماندهي عمليات وحشيانه تروريستي شاهچراغ مطرح شد، در افكار عمومي ايران مطالبه جدي براي برخورد با رفتارهاي خصمانه باكو شكل گرفت. حادثه تروريستي اخير با توجه به سوابقي كه جمهوري آذربايجان داشت، از جمله همكاري كامل جمهوري آذربايجان با رژيم صهيونيستي براي ترور دانشمندان هستهاي ايران، فراموش نكنيم كه جمهوري آذربايجان تنها كشوري است كه ايران در واكنش به ترور دانشمندان هستهاي يادداشت رسمي و رسانهاي شده در سال ۱۹۹۰ به اين كشور داده است. از اقدامات ديگر ميتوان به نقش مستقيم جمهوري آذربايجان در پرواز و تجاوز نظامي پهپادهاي اسراييلي كه در سال ۲۰۱۴ از مبدا نخجوان به سمت ايران داشت، اشاره كرد. موارد متعدد ديگري از اين دست وجود دارد، از جمله نقش تهييجكنندهاي كه رسانههاي جمهوري آذربايجان در ناآراميهاي اخير داشتند. بحث انتقال سلاح از فرودگاه باكو به اربيل اقليم كردستان عراق براي ارسال به ايران و امثال اينها نشان ميدهد كه همكاري سيستماتيك و رسمي بين جمهوري آذربايجان و رژيم صهيونيستي عليه منافع حياتي ايران، تماميت ارضي ايران، عليه حاكميت ملي ايران و عليه امنيت ملي ايران وجود دارد. در چنين شرايطي به نظر ميرسد كه شخص الهام علياف با يك سلسله اتخاذ موضعگيريهايي بياساس كه به موازات طرح يك سلسله مجعول عليه تماميت ارضي ايران در رسانههاي آذربايجان صورت ميگيرد، به دنبال فرار به جلو است.
فرموديد كه حاكميت آذربايجان در داخل اين كشور نامحبوب است، فكر ميكنيد اين شكل از موضعگيريها چه نتايجي در سياست داخلي جمهوري آذربايجان داشته باشد؟
اين اظهارات در شرايطي انجام ميشود كه جمهوري آذربايجان بايد پاسخگوي اقدامات خود در منطقه عليه ايران باشد، به دليل اينكه شرايط كنوني نشان ميدهد كه جمهوري آذربايجان در طول جنگ دوم قرهباغ و بعد از آن براي اقدامات مستمر ضدايراني به رژيم صهيونيستي تعهد داده است و اين تعهد را در بخشهاي مختلف از جمله در دپوي سلاحهاي اسراييلي، در راه دادن به شركتهاي امنيتي اسراييل در نزديكي مرزهاي ايران، در تغيير بافت قومي و مذهبي مناطق آزاد شده جمهوري آذربايجان و استقرار تكفيريها در اين مناطق، دنبال ميكند. در چنين شرايطي اين روند چون نقض توافقهاي امنيتي دوجانبه، نقض قواعد آمره حقوق بينالملل است، ميتواند تبعات بسيار خطرناكي متوجه جمهوري آذربايجان كند كه ازجمله ميتواند يكسري گسلهاي قومي و فرهنگي را در جمهوري آذربايجان بهشدت فعال كند. تاريخ جمهوري آذربايجان به ويژه در سالهاي ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ نشان ميدهد كه تاكيد جمهوري آذربايجان بر سياستهاي پانتركيستي و قومي ميتواند موجب فعاليت اقليتهاي جمهوري آذربايجان ازجمله لزگيها و طالشيها شود و بحث استقلال نخجوان پيش بيايد، به اين دليل كه نخجوان يك منطقه برونگان در جمهوري آذربايجان است و همواره سياستهاي شووينيستي روي وضعيت و امنيت مردم اين منطقه تاثير منفي ميگذارد. در عين حال بايد توجه داشت كه وقتي دولت جمهوري آذربايجان، رسما به رسانههاي خودش ابلاغ ميكند كه عليه ايران و تماميت ارضي ايران با كاربرد واژههاي جعلي و ادعاي ارضي تبليغ كنيد و شرايط پخش شبكههاي تجزيهطلب و معاند ضدايراني مانند ايران اينترنشنال را از ماهواره آذربايجاني آذر اسپيس فراهم ميكند، طبيعتا اين شرايط ايجاد ميشود كه در داخل ايران هم افكار عمومي مراجعهاي به تاريخ داشته باشند و مراجعه به واقعههاي تاريخي تبعات خوبي براي جمهوري آذربايجان نخواهد داشت. مراجعه به واقعيتهاي تاريخي باعث شكلگيري مطالباتي ميشود و اين حقيقت را آشكار ميكند كه اساسا كشوري به اسم آذربايجان در منطقهاي كه امروزه جمهوري آذربايجان حضور دارد، وجود نداشته است، اسم آذربايجان براي جمهوري آذربايجان يك اسم مسروقه است، اسم اين منطقه آران و آلبانياي قفقاز بوده است. فرآيند بازگشت به تاريخ واقعي در واكنش به تاريخسازيها و جعلسازيهايي كه جمهوري آذربايجان ميكند، ميتواند شرايط جديدي را در قفقاز ايجاد كند. به خاطر همين به نظر ميرسد كه مقامهاي جمهوري آذربايجان با كنترل رفتارهاي هيجاني خودشان و مهار عصبانيتي كه به دليل تبعيت از طرحهاي شكستخورده ناتو در منطقه داشتند، بهتر است كه با رويكرد برادري و احترام به سي سال حمايتهاي بيدريغي كه ايران از منظر نظامي، امنيتي، بشردوستانه و سياسي از جمهوري آذربايجان كرده است، باز تعريف جدي نسبت به سياست خارجي خودشان در مقابل ايران و مسائل منطقهاي انجام دهند.
به لابي جمهوري آذربايجان در ايران اشاره كرديد، امكان دارد اين موضوع را اندكي باز كنيد و توضيح بيشتري بدهيد؟
جمهوري آذربايجان هم در ايران هم در كشورهاي مختلف، طي سالهاي مختلف اقدام به لابيسازي كرده است. اين لابيسازيها عمدتا در دو محور متمركز شده؛ نخست مبحثي است كه در كشورهاي اروپايي و امريكا با عنوان ديپلماسي خاوياري يا ديپلماسي دلاري جمهوري آذربايجان شناخته ميشود، كمااينكه گزارشهاي متعددي منتشر شده است، ازجمله نقشي كه جمهوري آذربايجان در تطميع نمايندگان پارلمان اروپا و نمايندگان كنگره امريكا داشت و نهايتا باعث به اقدامات تنبيهي و تعليق برخي نمايندگان در اروپا شد و نشان داد كه جمهوري آذربايجان شبيه به عربستان سعودي با ديپلماسي دلاري تلاش دارد كه در كشورهاي مختلف روي افراد موثر در تصميمگيريها درمورد جمهوري آذربايجان تاثير بگذارد. محور دوم لابيسازي جمهوري آذربايجان كه توسط كميته دولتي امور آذريهاي خارج از جمهوري آذربايجان دنبال ميشود، بحث لابيسازي براساس تبليغات قومي و گرايشهاي قوميتي است. جمهوري آذربايجان از اين دو ابزار دلاري و قومي براي تاثيرگذاري بر تصميمگيري و سياستگذاري در كشورهاي مختلف، ازجمله ايران استفاده كرده است. ورود به اين موضوع را ميتوان در تحولات ده سال گذشته دنبال كرد و من پيشنهاد ميكنم كه پژوهشگران علاقهمند به عنوان يك كار پژوهشي، نوع جريانسازي را كه در برخي رسانههاي ما و توسط برخي چهرهها، از جمله برخي ديپلماتهاي سابق ما در طول 2۰-1۰ سال گذشته درمورد جمهوري آذربايجان شروع شده است، بررسي كنند. براي مثال در موردي كه يك پهپاد اسراييلي از جمهوري آذربايجان به سمت ايران پرواز و به آسمان ايران تجاوز كرد، نخستين فردي كه اين موضوع را انكار كرد يكي از ديپلماتهاي ما بود، در حالي كه بعدا مشخص شد چنين اتفاقي واقعا رخ داده است. نوع سياستي كه برخي از محافل در داخل كشور ما براي سانسور اقدامهاي خصمانه جمهوري آذربايجان در پيش گرفتهاند، يا در حال تقليل اقدامات و وارونهنمايي فعاليتهاي ضدايراني هستند، توسط همان لابي است كه توسط جمهوري آذربايجان تقويت شده است.
الهام علياف در بخشي از صحبتهاي خود مدعي شده كه جلوي روابط كشورهاي اسلامي با ارمنستان را گرفته است. اين اظهارات تا چه اندازه درست است؟
فقط در همين يك سال اخير مقامهاي مختلفي از كشورهاي اسلامي، ازجمله امارات متحده عربي و قطر به ارمنستان سفر كردهاند و اين نشان ميدهد كه ادعاي آقاي علياف درست نيست. اگر منظور رييسجمهور آذربايجان از كشور اسلامي، كشور تركيه است، در اين صورت نكتهاي كه بايد مورد تاكيد قرار بگيرد اين است كه تركيه نه به خاطر جمهوري آذربايجان و قرهباغ، بلكه به خاطر مشكلات خودش با ارمنستان قطع رابطه كرده است. آنكارا به دليل ترس از تبعات حقوق شناسايي كشتار ۱۹۱۵ ارامنه و همچنين به دليل خودداري ارمنستان از شناسايي قرارداد قارص و تاكيد ايروان بر اعتبار قرارداد سور كه در آن شش استان جنوب تركيه توسط عثماني در سال ۱۹۲۰ به عنوان استانهاي ارمني شناختهشده است، با ارمنستان روابط برقرار نكرده است، نه به خاطر بحث قرهباغ و جمهوري آذربايجان.
بهرغم اظهارات الهام علياف پيشبيني ميشود كه در روزهاي آينده شاهد تماسهاي ديپلماتيك ميان جمهوري آذربايجان و جمهوري اسلامي ايران باشيم. فكر ميكنيد ايران در عرصه ديپلماتيك بايد چه واكنشي به اين اظهارات نشان بدهد و چگونه با باكو برخورد كند؟
اين موضوع قبلا هم مورد تاكيد قرار گرفته است كه هرگونه اقدامي كه با هدف ايجاد تغييرات در مرزهاي بينالمللي، استقرار رژيم صهيونيستي و تكفيريها در منطقه صورت بگيرد، جزو خطوط قرمز ايران است. ايران قبلا هم از طريق كانالهاي رسمي و هم كانالهاي غيررسمي اين موضوع را به اطلاع جمهوري آذربايجان رسانده است. آن چيزي كه به نظر ميرسد نسبت به گذشته تفاوت كرده است، اين است كه برخلاف تصور جمهوري آذربايجان رويهاي كه ايران درقبال باكو در سالهاي گذشته داشته، تغيير كرده است. رويه سكوت، برخورد پدرمآبانه و چشمپوشي از اقدامات ضد ايراني تغيير پيدا كرده است. انتظار ميرود كه جمهوري آذربايجان با تحليل و محاسبه درست معادلات منطقه، خودش را از انداختن در دام توطئههايي كه ناتو و رژيم صهيونيستي در منطقه پيگيري ميكند، دور نگه دارد. به نظر ميرسد كه جمهوري آذربايجان بر سر يك دوراهي قرار گرفته است. مسير نخست اين است كه باكو همكاريهاي جمعي و منطقهاي را پيگيري ميكند، يعني اينكه در يك قالب با متوقف كردن ادعاي ارضي در مقابل ارمنستان و متوقف كردن تبليغات ضدايراني، زمينه ايراني همكاريهاي منطقه از جمله همكاريهاي ترانزيتي را در منطقه فراهم ميكند. ادعاي مقامهاي آذربايجان اين است كه ارمنستان راه مواصلاتي در اختيار آذربايجان نميگذارد كه چنين چيزي صحت ندارد، به خاطر اينكه ارمنستان ميگويد كه چنين راهي در صورت احترام باكو به تماميت ارضي ارمنستان در قالب راههاي عادي هيچ مشكلي ندارد. آذربايجان ميتواند با انتخاب اين همكاريها به توسعه منطقه و تقويت موقعيت خودش در منطقه كمك كند. مسير دوم اين است كه باكو ميتواند تمام سياستهاي خودش را در سبد طرحهاي توطئهانگيز انگليس و رژيم صهيونيستي در قالب دالان توراني ناتو و بحث استقرار رژيم صهيونيستي در منطقه قرار بدهد كه قطعا اين موضوع ميتواند تبعات تند و منفي عليه جمهوري آذربايجان داشتهباشد. اعتراضات گستردهاي كه در جمهوري آذربايجان به انحاي مختلف، بهرغم خفقان و اختناق گستردهاي كه در اين كشور وجود دارد و مطالباتي كه ميبينيم در حوزههاي طالشي در منطقه نخجوان و ساير نقاط آذربايجان مطرح ميشود و احساس خطري كه جمهوري آذربايجان كرده است و طرح لغو خودمختاري نخجوان را به بهانههاي مختلف در دستور كار قرار داده است، نشان ميدهد كه اين روند، يعني تبعيت از طرحهاي توطئهانگيز غربي ميتواند براي جمهوري آذربايجان شرايطي به مراتب بدتر از سالهاي ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ ايجاد كند.
جمهوري آذربايجان به دليل نداشتن پشتوانه مردمي ادامه حاكميت خودش را به پيگيري منافع رژيم صهيونيستي و ناتو خصوصا انگليس و امريكا در منطقه پيوند زده است
براي افكار عمومي جمهوري آذربايجان اكنون اين سوال مطرح است كه چگونه الهام علياف كه ادعاي آزادي قرهباغ را داشت، الان در سوچي با نخستوزير ارمنستان توافق كرد كه مذاكرات در مورد سرنوشت قرهباغ براي مدت نامعلومي به تعويق بيفتد
رزمايشهاي مقتدرانه ايران نشان داد كه در ايران يك اجماع جدي براي پاسخگويي به رفتارهايي كه جمهوري آذربايجان عليه تماميت ارضي و عليه حاكميت ايران دارد شكل گرفته است
الهام علياف با يك سلسله اتخاذ موضعگيريهايي بياساس كه به موازات طرح يك سلسله مجعول عليه تماميت ارضي ايران در رسانههاي آذربايجان صورت ميگيرد، به دنبال فرار به جلو است
تاكيد جمهوري آذربايجان بر سياستهاي پانتركيستي و قومي ميتواند موجب فعاليت اقليتهاي جمهوري آذربايجان ازجمله لزگيها و طالشيها شود و بحث استقلال نخجوان پيش بيايد
جمهوري آذربايجان از دو ابزار دلاري و قومي براي تاثيرگذاري بر تصميمگيري و سياستگذاري در كشورهاي مختلف، ازجمله ايران استفاده كرده است
رويه سكوت، برخورد پدرمآبانه و چشمپوشي از اقدامات ضدايراني تغيير پيدا كرده است
جمهوري آذربايجان به دليل نداشتن پشتوانه مردمي ادامه حاكميت خودش را به پيگيري منافع رژيم صهيونيستي و ناتو خصوصا انگليس و امريكا در منطقه پيوند زده است
براي افكار عمومي جمهوري آذربايجان اكنون اين سوال مطرح است كه چگونه الهام علياف كه ادعاي آزادي قرهباغ را داشت، الان در سوچي با نخستوزير ارمنستان توافق كرد كه مذاكرات در مورد سرنوشت قرهباغ براي مدت نامعلومي به تعويق بيفتد
رزمايشهاي مقتدرانه ايران نشان داد كه در ايران يك اجماع جدي براي پاسخگويي به رفتارهايي كه جمهوري آذربايجان عليه تماميت ارضي و عليه حاكميت ايران دارد شكل گرفته است
الهام علياف با يك سلسله اتخاذ موضعگيريهايي بياساس كه به موازات طرح يك سلسله مجعول عليه تماميت ارضي ايران در رسانههاي آذربايجان صورت ميگيرد، به دنبال فرار به جلو است
تاكيد جمهوري آذربايجان بر سياستهاي پانتركيستي و قومي ميتواند موجب فعاليت اقليتهاي جمهوري آذربايجان ازجمله لزگيها و طالشيها شود و بحث استقلال نخجوان پيش بيايد
جمهوري آذربايجان از دو ابزار دلاري و قومي براي تاثيرگذاري بر تصميمگيري و سياستگذاري در كشورهاي مختلف، ازجمله ايران استفاده كرده است
رويه سكوت، برخورد پدرمآبانه و چشمپوشي از اقدامات ضدايراني تغيير پيدا كرده است