به پسرم گفتم سعي كن از طرف اسراييلي اطلاعات به دست بياوري
فارس|محسن رضايي در خاطرهاي كه حميدرضا داوودآبادي، نويسنده كتاب جاسوس بازي 2 از او نقل ميكند و ميگويد: آن زماني كه پسر من احمد در دوبي بود، از آنجا تلفن زد. به او گفتم: «سعي كن از طرف اسراييلي اطلاعاتي درباره سرنوشت حاج احمد متوسليان به دست بياري.» چند وقت بعد تماس گرفت و گفت: «من تونستم اطلاعات مهمي به دست بيارم. يكي رو بفرست كه اونها را بهش منتقل كنم.» گفتم: «به بچههاي وزارت اطلاعات ميگم توي دوبي بيان سراغت و اطلاعاتت رو بگيرن.» گفت: «نه... به بچههاي اطلاعات سپاه بگو بيان.» گفتم: «چون تا به حالا با وزارت ارتباط داشتي، اين جوري به مشكل ميخوره.» بچههاي بخش خارجي وزارت اطلاعات گفتند كه نميشود در دوبي قرار گذاشت. بهتر است در مالزي قرار بگذاريم. احمد رفت مالزي، با آنها ديدار كرد و اطلاعاتش را داد. آنها آمدند اينجا. ظاهرا احمد هيچ اطلاعاتي از حاج احمد گير نياورده بود، ولي اطلاعات مهمي از برنامه موشكي ما داشت. او گفته بود: «اسراييليها ميخوان به محض اينكه ايران بخواد موشكهاش رو جابهجا كنه، اونها رو بزنن.» كه ديديم چند وقت بعد شهيد حسن تهرانيمقدم را زدند و روز بعد، پسر من احمد را در دوبي كشتند. من متوجه شدم تلفنهاي من و احمد شنود ميشده است.»