شائبهاي كه حالا ديگر مقرون به صحت است
ناامني بازار هنرهاي تجسمي ايران
مريم آموسا
اگر تاريخ هنر را مرور كنيم همواره بحث كپي آثار هنرمندان تجسمي داغ بوده است. اگر كپي آثار تجسمي را در مرورگرها جستوجو كنيد با لينكهاي متعددي روبهرو خواهيد شد كه بر اين گفته صحه ميگذارند.
بارها پيش آمده كه پس از گذشت دههها از نمايش آثار هنرمند معروفي در موزههاي جهان، خبري روي تلكسهاي خبري مبني بر جعلي بودن اثر منتشر شده است و بيش از گذشته نگاهها را متوجه كپيهاي آثار هنري كرده است.
در چند دهه اخير هنرهاي تجسمي در ايران توانست بازار خودش را پيدا كند و با گالريها وجود حراجيهايي كه در ايران و منطقه فعاليت ميكنند و راهيابي آثار هنرمندان ايراني به حراجهاي بينالمللي و بالا رفتن قيمت آثار هنرمندان ايراني بيش از گذشته بحث كپي آثار هنرمندان تجسمي مطرح شده است.
بحث كپيهاي آثار تجسمي در ايران براي نخستينبار با مطرح شدن كپي آثار خوشنويسان بزرگ و نسخ خطي مطرح شد و هستند نامهايي از هنرمنداني كه عمري ازشان گذشته و در ساير رشتههاي تجسمي اعتباري دارند، اما وقت و عمرشان را پاي كپي آثار خوشنويسان پيشكسوت گذاشتهاند و اتفاقا از اين راه پولهاي هنگفتي به جيب زدهاند.
در دو دهه اخير سهراب سپهري ازجمله هنرمنداني بوده كه همواره بحث كپي شدن برخي از نقاشيهايش مطرح شده است و براي نخستينبار معصومه سيحون بود كه اين موضوع را مطرح كرد و پس از او خواهر سهراب؛ پروانه سپهري بارها به اين موضوع اشاره كرده است و در نقل قولهاي خصوصي بارها اين سخن را شنيدهام كه يك بار در نمايشگاه گروهي كه در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شده بود؛ پروانه سپهري به نشانه اعتراض فندك را از جيبش بيرون آورده و مقابل يكي از آثار سهراب كه معتقد بوده كپي بوده گرفته تا به آتش بكشدش.
با اينكه بحث كپي آثار تجسمي همواره در ايران مطرح بوده است اما وقتي پاي رسانه كردن اين موضوع به ميان كشيده ميشود بيشتر افراد ترجيح ميدهند كه سكوت كنند و به قولي از من نشنيده بگيريد حرفشان را بزنند. بارها و بارها اين موضوع را در جريان گفتوگوهايي كه با گالريدارها و هنرمندان داشتهام تجربه كردهام.
در خاطرم هست كه براي نخستينبار در دهه 80 پرويز كلانتري بود كه از جعلي بودن برخي از آثار فرامرز پيلآرام برايم سخن گفت و از گالريدار و هنرمندي نام برد كه يك هنرمند را اجير كرده تا آثار او را كپي كند، اما بنا به دلايل شخصي حاضر نشد تا صحبتهايش را رسانهاي كنم. اين درحالي است كه كمتر از يك دهه از درگذشت خود پرويز كلانتري ميگذرد و نام خود او نيز در كنار هنرمنداني چون پيلآرام، بهمن محصص و فريده لاشايي و ساير هنرمنداني كه آثارشان كپي شده قرار گرفته است. شايد اگر هنرمندان و گالريدارها در زمان درست نسبت به اين موضوع واكنش نشان ميدادند امروز اوضاع بازار هنرهاي تجسمي اينقدر در معرض ناامني قرار نميگرفت.
البته بايد به اين نكته اشاره كرد؛ بازار كپي آثار هنرهاي تجسمي ايران، همچون بازار كتابهاي كپي پر راز و رمز است و اگر شرايط و امكاناتي وجود داشت تا هنرمندان و گالريدارها حرفهايشان را بدون ترس بزنند، با نامهاي بسيار آشنايي روبهرو ميشديم كه اتفاقا برخي از آنها سمتهاي مهم دولتي داشته يا دارند.
در چرخه كپي آثار هنرمندان افراد مختلفي ذينفع هستند كه اتفاقا برخي از اين افراد از نزديكان و اعضاي خانواده هنرمندي هستند كه اثرش كپي شده است.
شنيدهها از سودجوياني روايت ميكند كه چند نقاش جوان كه دست قوي در نقاشي دارند را استخدام كرده، در حاشيه شهر برايشان آتليه اجاره ميكنند و آثار بزرگان را كپي ميكنند. اخبار عجيبتر اين است كه آنها بازار ايران را براي ارايه همه آثار توليديشان مناسب نميدانند و آنها را چمداني و مسافري به آن سوي آبها ميفرستند تا با خيال آسودهتري آنجا بفروشند و از اين طريق وارد ماركتشان كنند.
در سالهاي اخير، كپيكاران بيكار ننشستهاند و به سراغ كپي آثار هنرمندان زنده هم رفتهاند. محمد احصايي، نصرالله افجهاي و پرويز تناولي ازجمله هنرمنداني هستند كه در زمان حياتشان بحث كپي شدن آثارشان مطرح است. پرويز تناولي هم با اينكه سالهاست كه ديگر در ايران زندگي نميكند، براي پايان دادن بخشي از صحبتهايي كه مبني بر كپي غيرقانوني آثارش و فروش و تكثير غيرقانوني آثارش؛ در آبان ماه سال 1400 در حياط خانهاش؛ قالب برخي از مجسمههايش را طي مراسمي با حضور تعدادي از هنرمندان و گالريدارها معدوم كرد تا حداقل به برخي از صحبتها مبني بر كپي شدن غيرقانوني آثارش پايان بدهد، اما متاسفانه همچنان صحبتهايي مبني بر كپي غيرقانوني آثار او شنيده ميشود.
چندي پيش در ديدار با يكي از بزرگترين مجموعهداران هنرهاي تجسمي كه اتفاقا خود سهم پررنگي در بازار هنرهاي تجسمي دارد او به صراحت مطرح كرد با اينكه با فريده لاشايي و محمد احصايي رفاقت ديرينهاي داشته و دارد، اما هيچوقت اثري از آنها را معامله ميكند. بيشك مطرح كردن چنين موضوعي موجب ميشود كه بازار آثار اين هنرمندان كساد شود.
اتفاقا در سال 1397 محمد احصايي از جمله كساني بود كه نسبت به كپي آثار تجسمي اعتراض كرد و اعتراض او در رسانهها بازتاب گستردهاي داشت.
اعتراض احصايي چند روز پس از انتشار نامه سيد مجتبي حسيني، معاون هنري وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به هادي مظفري مدير مركز هنرهاي تجسمي براي پيگيري ساز و كاري براي رسيدگي به كپي آثار هنرهاي تجسمي منتشر شد.
احصايي در اين گفتوگو عنوان ميكند كه او از جمله كساني است كه بارها پيگير اين موضوع بوده و يكي از مهمترين راهكارهاي رسيدگي به اين موضوع را كنار گذاشتن برخي ترسها و حمايت همهجانبه رسانهها براي رسوا كردن، جاعلان آثار هنري مطرح ميكند.
با اينكه معاون هنري وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز بر ضرورت تدوين دستور عملي براي پيگيري پرونده كپي آثار تجسمي تاكيد كرده بود همچنان اين موضوع در دستور كار مديران تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قرار نگرفته است و همچنان پرونده كپيكاران براي علاقهمندان هنرهاي تجسمي باز است و با گذشت زمان هنوز از ذهن مردم و مخاطبان جدي هنرهاي تجسمي خاطره كپيكاران هنرهاي تجسمي ازجمله نمايشگاه تهمينه ميلاني پاك نشده است.
سينماگري كه با اجير كردن چند نقاش و كپي آثار هنرمندان خارجي؛ تلاش كرد تا خود را به عنوان نقاش به بازار هنرهاي تجسمي معرفي كند و پس از رسوايي از دانشجويي كه براي نخستينبار نسبت به كپي بودن آثار او اعتراض كرده بود شكايت كرد و اتفاقا او را به مراجع قانوني هم كشاند!
در روزهاي اخير نيز فرياد اعتراضي منوچهر نيازي نسبت به كپي آثارش بلند شده است.
منوچهر نيازي كه در مقطعي با سهراب سپهري آتليه مشترك داشته است، در گفتوگويي كه داشته عنوان ميكند كه هفت دهه است كه با عشق براي مردم سرزمينش نقاشي ميكشد و در دو دهه اخير به واسطه رونق بازار هنري، آثار او نيز با اقبال روبهرو شد و قيمت آثارش با افزايش روبهرو شده است و بالا رفتن قيمت آثارش جاعلان هنري را واداشته تا به كپي آثار او روي بياورند.
به گفته نيازي، جاعلان نه تنها به جعل آثار و امضاي او روي آوردهاند بلكه سرتيفيكت جعلي هم براي آثار او درست كردهاند.
اين هنرمند كه از جعل آثارش ابراز ناراحتي كرده، مطرح كرده كه براي آينده هنرهاي تجسمي ايران، مردم، خريداران، مجموعهداران و گالريدارهايي كه ندانسته براي اثر جعلي و تقلبي پول پرداخت ميكنند، نگران است.
نيازي براي جلوگيري از ضرر مالي و رواني خريداران آثارش به آنها پيشنهاد داده تا تنها آثارش را از گالري مژده خريداري كنند و از اين گالري سرتيفيكت بگيرند.
البته اين هنرمند عنوان كرده است؛ از مراجع ذيصلاح پيگيري قانوني خواهد كرد و از متقلبين شكايت رسمي خواهد كرد. اعتراض منوچهر نيازي در رسانهها دوباره زنگ خطر كپي آثار هنرمندان تجسمي را به صدا درآورد. موضوعي كه نه تنها به بازار داخلي هنرهاي تجسمي آسيب جدي ميزند، بلكه ميتواند آبروي هنر ايران را در سطح بينالملل خدشهدار كند. واضح است كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و همه مراجع ذيصلاح بايد براي اين مهم چارهانديشي كنند. بايد قوانين تنبيهي سختي براي متقلبين درنظر گرفته شود تا ديگر كمتر كسي جرات كند به كپي آثار هنرمندان روي بياورد. هر چند كه تاريخ هنر، نشان داده است كه جاعلان هيچوقت بيكار نمينشينند و اين رشته سر دراز دارد.