محسن جوادي عصر در نشست
«امتداد حكمت اسلامي در اخلاق»
كمتوجهي فلسفه اسلامي به انسان
يكي از دلايل اينكه فلسفه امتداد اخلاق شد، اين بود كه روي انسان تمركز بيشتري شده، اما در فلسفه اسلامي كمتر روي انسان كار شده است. ما وقتي ميگوييم حكمت به حوزه عمل امتداد مييابد آيا با دينداري تضاد دارد؟ خير! واقعيت اين است كه بسياري از بزرگان شيعي و معتزلي معتقدند عقل قدرت درك اخلاق را دارد. اديان الهي فرض دارند كه سعادت واقعي در انتها بايد جايي به فيض الهي مربوط شود. اين فيض از طريق وحي پيدا ميشود و انسان نميتواند به آن دسترسي داشته باشد. بنابراين تاكيد آنها روي عقلانيت منافاتي با فيض الهي و شريعت ندارد.
برخي متكلمان و اشاعره عقل را مرخص ميكند و به فيض اصالت ميدهد كه اين مسير خطرناكي است چون وقتي عقل كنار ميرود ممكن است راه براي ايمان باز نشود و گاهي به الحاد ختم شود. ابن رشد به غزالي گفت وقتي خيلي خلاف عقل صحبت ميكني لزوما به ايمان نميرسي پس اين مسير ريسكداري است.
افراد زيادي مانند معتزله و شيعي اصل اصالت عقل را ميپذيرند، اما به كشف الهي و انكشاف وحياني هم اعتقاد دارند حال ممكن است اين دو گاهي با هم در چالش باشد. در اين زمينه بايد ببينيم چطور اين تعارض را حل كنيم؛ اينكه هميشه اول يا عقل يا نص را غالب كرد ملاك نيست، بلكه متناسب با شرايط و زمينه بايد اصالت را به عقل يا نص داد.
آيا فلسفه اسلامي ميتواند با فلسفههاي ديگر درباره اخلاق رقابت كند؟ هم بله هم نه. اگر آن را فقط در قالب كتابها ببينيم نه! اما اگر فلسفه با اخلاق اسلامي را در مباحث پراكنده در حوزههاي مختلف دانش اسلام ببينيم چرا! چون فقه، عرفان، فلسفه و ... مباحث اخلاقي مختلفي دارد كه ميشود از آن استفاده كرد.
از دلايل رونق گرفتن مباحث اخلاقي در غرب اين است كه غربيها نگران تقدم عقل بر وحي يا برعكس آن نيستند. من قبول دارم كه اگر يك منظر را ببنديد روي منظر ديگري تاكيد ميشود، اما اينكه دستاوردش چه ميدهد و آيا حذف آن دستاورد بيشتري ميدهد بحث ديگري است!
اما درباره فلسفه براي كودكان براي انتقال مباحث اخلاقي بايد گفت: اگر ما بگوييم فلسفه براي كودك كودكانه كردن فلسفه يا ساده كردن آن است و فقط بگوييم اسلوب بيان و ماهيت جدايي را براي آن در نظر نگيريم آن وقت فلسفه اسلامي ميتواند مضامين اصلياش يا استدلالهاي بنيادينش را در حد فلسفه كودكانه پايين آورد. بهطور مثال غربيها الان كتاب هيوم براي كودكان مينويسند و ايدههاي سخت را به زبان ساده ميآورند. از اين منظر فلسفه اسلامي ظرفيت خوبي دارد و بهطور مثال ميتوان جهتگيريهاي ارزشي ملاصدرا را به كودكان انتقال داد. اگر اين مسير را نرويم به سرانجام نميرسيم و غربيها مباحث فلسفي را داستاني و فيلم ميكنند، اما ما اين كار را نكرديم! بنابراين كار سختي است اگر گاهي حرفي مفهوم نباشد نتيجه عكس ميگيريم. من در كتابهاي درسي ديدم درباره علت طولي و عرضي صحبت ميشود در حالي كه شايد براي كودكان قابل فهم نباشد. برخي فيلسوفان مانند شيخ اشراق به دليل استفاده از تمثيل و روايت براي كودكان قابل استفاده است. اكنون حي بن يقظان از آن فيلم ساخته شده است. در دورهاي يعني قرن 4 و 5 تاملات فلسفي خيلي با جامعه مرتبط بود، اما يك اتفاقي رخ داد يعني حكومتهاي استبدادي اجازه تاملات عقلي نميدادند. مثلا ما ماجراي محنت ابن رشد را داشتيم. او فردي بود كه در دربار شاهان موحد بود و خودش فرد مقبول و محترمي بود تا وقتي كه درباره عدالت صحبت كرد، رفتند به همان موحدان گفتند كه منظور ابن رشد شماييد! آن وقت تبعيد شد. بنابراين مهم است كه به تاملات فلسفي و عقل اجازه بيان داده شود. جالب است اما هر وقت انفتاحي رخ داده مانند دوره آل بويه تاملات فلسفي رشد ميكند البته ممكن است فقط همين يك عامل نباشد اما به هر حال تاثيرگذار است. امروز در سيستم آموزشي ما خوب است يك ريدينگهاي نظري براي برخي كتابها درست شده و متون فلاسفه آماده شود. اين مدل ريدينگها را ميشود در فلسفه عملي با موضوعات اخلاقي مانند عدالت، فضيلت، رذيلت و... تهيه كرد. ما اساسا در فلسفه اسلامي متني نداريم و شروحي كمي توليد شده است لذا كار سامانمندي در اين باره نداشتيم. امروزه تحقيقات روي متن است. يكي از علاقه دانشجويان به فلسفه غرب همين است كه آنجا ريدينگهاي بيشتري آماده است. ما در فلسفه اجتماعي اسلامي اگر چيزي بخواهيم بخوانيم، چيست؟ بنابراين بايد متون نظري در اين باره تهيه شده و روي آن نقد و بررسي شود. ما در فلسفه نظري رشد كرديم، چون در اين باره متون توليد شده و بعد نقد و بررسي صورت گرفته است، بنابراين اگر متوني باشد كه حرفهاي فلسفي را با موضوعات اخلاقي بيان كند، تاثيرگذار است. جالب است الان غربيها بيشتر از ما روي فارابي كار كردند! من ديدم يكي از غربيها با استفاده از كلمه علفهاي هرز فارابي آمده درباره آن كتاب و رساله نوشته است. اما وقتي شما نميخوانيد، نميتوانيد روي آن كار كنيد. متاسفانه روي متون فلسفه اسلامي كار خوبي صورت نگرفته است. امروز افراد حوصله ندارند ده سال شفا بخوانند! لذا نمايهبندي موضوعات با استفاده از اين متون بايد جدي گرفته شود.