مافياي كنكور
نيوشا طبيبي
قرار گرفتن در وضعي كه آدمي مورد اتهام واقع شود، شرط عقل نيست. حضرت اميرمومنان همچنين توصيه فرموده كه از چنين وضعيتي دوري بايد كرد. نيازي به صغري و كبري چيدن هم ندارد. حرف سنجيده و بهموقع زدن، يا عمل دقيق و درست و مقرون به حق انجام دادن بر هر آدمي واجب است، به ويژه آنكه بر كسي كه مسووليتي بر دوش دارد. نماينده مجلس، آنهم عضو هيات رييسه عليالقاعده بايد اعمالي انجام دهد يا سخناني بگويد كه منافع ملت - موكلينش- را تامين كند. بايد تدابيري بينديشد كه از حقوق ملت در برابر دولت دفاع كند. اگر جايي قوه مجريه يا دستگاههاي ديگر حكومت ظلمي بر مردم كردند، اين نمايندگان هستند كه از طريق كميسيون اصل نود و ديگر اختيارات نظارتي مجلس ميتوانند نسبت به استيفاي حقوق از دست رفته موكلشان پاي پيش بگذارند.
از ابتداي برقراري نظام پارلماني در ايران، اصطلاح «وكيلالمله» و «وكيلالدوله» براي توصيف دو دسته از وكلا به كار گرفته شد. وكيلالمله آنهايي بودند كه به عهد خود از سوي موكلانشان وفادار ميماندند و دوره مسندنشينيشان را در دفاع از حقوق آنها يا ارتقاي كيفيت زندگي آنها ميگذراندند و وكيلالدولهها كساني بودند كه در كنار دولت ميايستادند و تلاشي براي موكلينشان نميكردند.
در بعضي پارلمانها، گروههايي پيدا ميشوند كه با ابزارهايي ميتوانند بر آرا و نظرات و لوايح تنظيمي مجالس تاثير بگذارند. لزوما اين اعمال نفوذ از راههاي غيرمشروع نيست، ولي ممكن است در كليت، به ضرر ملت تمام شود. آن توصيه به «دوري از مواضع تهمت» را بگذاريد كنار اين احيانا اعمال نفوذ تا اصل مطلب را به عرض شما برسانم. چند روز پيش در ميان انبوه خبرهاي ناآراميها و برجام و اوكراين و روسيه، خبري كوتاه به نقل از تسنيم در همين اعتماد آنلاين خودمان درج شده بود با اين مضمون: «نامه نمايندگان به رييسي درباره كنكور ۱۴۰۲ ؛حاجي دليگاني، عضو هيات رييسه مجلس: نمايندگان با امضاي نامهاي خطاب به رييسجمهور خواستار عدم اجراي مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي مبني بر تاثير معدل دانشآموزان در كنكور سال ۱۴۰۲ شدند.»
كنكور از بزرگترين معضلات و مشكلات سرراه جوانان كشور است. همه ميدانيم، بيشتر ما يا خودمان در جواني درگير گذشتن از اين سد بودهايم يا جواني در خانه داريم كه با اين مشكل ميجنگد يا جنگيده. چه فشارهاي روحي و رواني كه به والدين و فرزندان ملت به دليل كنكور وارد نشده است؟ اين مانع تا چه اندازه سبب هرز رفتن استعدادها شده؟ چند نفر را وادار به مهاجرت كرده؟ چه خانوادههايي را درگير پيامدهاي شديد ناكاميها و نااميديها كرده؟ كساني كه شرط برنده شدن در كنكور دانشگاه را براي تحصيل در مقاطع عالي قرار داده بودند، لابد نگاهي به ظرفيت بسيار محدود دانشگاهها و تعداد پرشمار متقاضيان داشتهاند. اين تدبير چندين دهه پيش انديشيده شده. البته كه هوشمندان عرصه كسب و كار از اين مانع -كنكور را عرض ميكنم- صنعتي عظيم ساختند و بيهيچ نظارتي دم و دستگاهي عظيم تدارك كردند كه سالانه صدها و بلكه هزاران ميليارد تومان درآمد دارد.
اكنون كه به وسعت سرزمينمان و در هر گوشه و كناري، حتي در شهرهاي بسيار كوچك و دور افتاده دانشگاه و دسترسي به آن برقرار است، حالا كه ابزارهاي مختلف دانشجو را از نشستن بر سر كلاس حضوري بينياز كرده، اصرار بر حفظ اين مانع فقط شائبهحفاظت از منافع آن كاسبكاران را تداعي ميكند. البته كه اين از مجلس به دور است انشاءالله، اما دليل اصرار برخي نمايندگان مجلس بر حفظ اين مانع به همان سبك و سياق چند دهه پيش چيست؟ آيا برگزاري آزمون پس از طي دورههاي تحصيلي
-براي بررسي ميزان و كيفيت سطح معلومات دانشجو- اهميت بيشتري دارد يا آزمودن سطح معلومات متقاضي پيش از ورود به دوره عالي؟
محكم كردن سد كنكور جز حفاظت از بازار سودجويانه و انحصارياي نيست كه برخي برقرار كردهاند؟ آيا تكنيكهاي تستزني علم را به مهارت تنزل نميدهند؟ موسساتي كه مدعي هستند با آموزش روشهاي تست زدن، موفقيت دانشآموزان را در گذر كردن از سد كنكور تضمين ميكنند، در واقع مشغول دور زدن دستگاه دولتي سنجش آموزش كشور هستند. سنجش آموزش كشور چنانكه از نامش بر ميآيد، براي ارزيابي ميزان دانستههاي متقاضي ورود به دانشگاه برپا شده، اما موسسه كنكور با آموزش روشهاي تستزني و دريافت پولهاي كلان، اولا نقش معلومات و دانستهها را در موفقيت ورود به دانشگاه بياثر ميكند و در ثاني بخت ثروتمندان را براي ورود آسانتر و تضمين شده به دانشگاه بالاتر ميبرد. راستي چه عيبي دارد كه نمرات دانشآموزان در ورود آنها به دانشگاه موثر و تعيينكننده باشد؟