• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5355 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۹ آبان

خانه مادري

حسن لطفي

با مرگ ناصر تكميل همايون يكي ديگر از عاشقان سينه‌چاك ايران، روياهايش درباره كشورش را به گور برد. او كه در طول زندگي پربارش در سال‌هاي پيش و بعد از انقلاب از جانب افراد در قدرت مهري نديد هيچگاه اين بي‌مهري‌ها را به حساب سرزمينش نگذاشت و در آثار مكتوب و سخنراني‌هايش از همه عشقي كه به وطنش (ايران) و زادگاهش (قزوين) و گنجينه‌هاي با ارزش آنها داشت، نوشت و سخن گفت. نوشته‌ها و حرف‌هايي كه نشان مي‌دهد نويسنده‌اش عاشقي خستگي‌ناپذير، صادق و خواهان سربلندي، آزادي و حاكميت شايسته‌سالاران دوست‌دار ايران است. آرزوي نسلي كه بخشي از حيات خود را در زمانه ظهور و سقوط زنده‌نام دكتر مصدق گذراند. ظهوري كه به ملي شدن صنعت نفت ختم شد و سقوطي كه با خشونت امثال شعبان بي‌مخ و همراهي تماميت‌خواهان زمانه مصدق رقم خورد. سقوطي كه حكم افتادن از اسب و نه اصل را داشت. مصدق در تاريخ ايران جاودانه شد و تلاش بسياري از بدخواهانش نتوانست با تبعيد، دور كردن او از سياست، نكوهش و خار كردنش بر منبر و مجلس‌هاي دولتي و در نهايت مرگش به سرنگوني ذهني او بينجامد. او به لطف امثال تكميل همايون و پذيرش بخش عظيمي از جامعه به احترام پس از عزل و تبعيد دست يافت تا نشان دهد سر نيزه و زور توان مقابله با خواست مردم و انديشه پاك‌دستان را ندارد. مردم در زمانه حاكميت دروغ به گفته‌هاي رسانه‌هاي رسمي و دولتي توجهي نمي‌كنند، مصدق، ناصر تكميل همايون، دكتر علي شريعتي و بسياري از نامداران ديگر نام و انديشه و جايگاه‌شان را از رسانه‌هاي دولتي به دست نياوردند. دليلش بيش از هر چيز در منش و رفتاري است كه پيش گرفتند. منش و رفتاري كه حتي تا لحظه مرگ همراه امثال آنها است. ناصر تكميل همايون براي مكان دفنش سرزمين و زادگاه مادري‌اش را انتخاب كرد. اينكه مي‌گويم سرزمين مادري‌‌اش عمدي دارد. عمدي كه يك طرفش به انتخاب درست و هوشمندانه او در زمانه اقتدار بيشتر زنان ايراني بر مي‌گردد و طرف ديگرش به مهر اكثر انسان‌ها به مادرشان ربط دارد. مهري كه بي‌دليل نيست. در اغلب موارد مادر نماد ايثار و گذشت و مهر بي‌دريغ است. آغوش مادر امن‌ترين جا براي فرزند است. (حتي وقتي فرزند جنازه‌اي باشد همچون كيان پيرفلك كه سردي مرگ و يخ، گرما را از تنش برده باشد و ديدن چهره زيبايش ذره ذره شمع وجود مادر را آب كند. چقدر درد دارد اين مرگ. شرم و ننگ بر كساني كه دل سرشار از شور و زندگي او را از تپش باز داشتند) شايد به همين دليل ناصر تكميل همايون ترجيح داد تا جسم بي‌جانش كنار جسم بي‌جان مادرش به خاك سپرده شود. در شهري كه براي رشدش تلاش مي‌كرد و در سرزميني كه براي اعتلايش آرزوهاي بسيار خوبي داشت. يادش مانا و آرزوهايش محقق! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون