ادامه از صفحه اول
چرا به روايتهاي رسمي اعتماد نميشود؟
هر چند رسانههاي رسمي و حكومتي سعي در انكار كشته شدن آنها به دست نيروهاي نظامي و امنيتي داشتند، اما با بستهتر شدن ظرفيتهاي اطلاعرساني رسمي و داخلي، رسانههاي برونمرزي نظير ايران اينترنشنال به ستاد اطلاعرساني اعتراضات و كشتهشدگان تغيير موقعيت داد. اين انكار و رويكرد حذفي و سلبي نسبت به گردش آزادانه اطلاعات در كنار سوءتدبير و ناكارآمدي حاكميت يكدست كه همچنان اصرار بر انكار شكاف خود و ملت ايران دارد، عامل اصلي تداوم و تشديد بياعتمادي به روايتهاي رسمي است كه فقط و فقط سعي بر توجيه عملكردها و رفتارهايي دارد كه با نگاه آسيبشناسانه به وقايع اخير خود عامل برانگيختن خشم بيشتر معترضان است. به عنوان مثال مقامهاي رسمي اعلام ميكنند كه در اعتراضات اخير هيچ شهروندي كشته نشده است، اما در همين شبكههاي اجتماعي فيلتر شده با معجزه فيلترشكنها شاهد مراسم تشييع و خاكسپاري جانباختگان در نقاط مختلف كشور هستند. در نمونههاي ديگر با اينكه همه ناظران بيطرف به شكست پروژه اعترافگيري اذعان دارند، هنوز مشخص نيست كه چرا همچنان اين رويه زشت و غيرانساني براي ساختن روايتهاي مطلوب حاكميت به كار گرفته ميشود؟ نگاهي به افزايش مرجعيت خبر رسانههاي برونمرزي و در مقابل كاهش مرجعيت رسانههاي رسمي، گواهي است بر روند رو به افزايش بياعتمادي به روايتهاي رسمي. البته گردش آزادانه اطلاعات تنها يكي از وجوه اعتمادساز حكمروايي خوب است. به ميزاني كه حكمراني پس از انقلاب ۵۷ از حكمروايي خوب فاصله گرفته، بر شكافها و گسستها و بياعتماديها به روايتها و رسانههاي رسمي افزوده شده و طبيعي است اگر با اين وضعيت بگويد ماست سفيد است، مخاطب در سفيد بودن آن شك ميكند.
فوتبال و دولت
دولتها نيز از فوتبال بياموزند و سبكهاي ديمي و سنتي و قديمي مديريت را رها كنند. عالِم و عامل به علم روز باشند. براي هر كاري سبكهاي ويژه را به كار ببرند. از فرديت خارج و به كار سيستمي و تيمي توجه كنند.
درس سوم: شرايط سني و فردي
در فوتبال وقتي بازيكني به سن بالاي سي سال ميرسد، آهسته آهسته بايد به فكر آويزان كردن كفشهاي فوتبالياش باشد. بازيكني كه اصرار داشته باشد با سن بالا همچنان بازي كند، به مرحلهاي ميرسد كه با «هُو» و توهين مجبور به ترك زمين فوتبال ميشود. اخيرا ميبينيد رونالدوي پرتغالي شرايط سابق را در منچستريونايتد و تيم ملي كشورش ندارد! ليونل مسي هم دارد به همين مرحله ميرسد. دولتها نيز بايد از فوتبال بياموزند كه در مرحلهاي راه و جا را براي جوانان باز كنند. متاسفانه دولتها بسياري از جوانان را كه بازيگران و افراد شايستهاي براي خدمت هستند، با انگ زدن و باندبازي و حزببازي از خود ميرانند. بازيگران و افراد شايسته در دنياي امروز خريداران زيادي دارند. آنها در هيچ جاي عالم بيكار نميمانند و فقط طردكنندگان آنها زيان ميبينند.
درس چهارم: جايگاه تيم كجاست؟
موفقيت در فوتبال با سخنراني و حرف زدن و تحليل و آسمان و ريسمان به هم دوختن نيست! موفقيت و عدم موفقيت تيم ملي بستگي به جايگاهش در جدول فيفا و تيم باشگاهي در جدول بازيهاي ليگ دارد. در فوتبال پسنديده نيست كه جزو تيمهاي آخر باشي و رجز تيمهاي صدر جدول را بخواني! آمار و ارقام شكستها و تساويها و پيروزيها جايگاه تيم را مشخص ميكند. دولتها نيز از فوتبال بياموزند. با نگاه به آمار و ارقام مسائل اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي، سرانه ملي، رفاه و آسايش، ارزش پول و پاسپورت، صادرات و واردات، فناوري و اطلاعات، ميزان اشتغال و بيكاري، و... ببينند جايگاهشان در دنيا كجاست؟ بالا يا وسط يا ته جدول هستند! رتبههايشان كجا قرار گرفته است؟
درس پنجم: شكستها و پيروزيها
مربيان و كادر فني فهيم، بعد از هر شكست يا پيروزي نتيجه را تجزيه و تحليل و تمام موارد ريز و درشت را مد نظر قرار ميدهند. معمولا مربيان تقصير شكست را خودشان ميپذيرند و پيروزي را از آنِ بازيكنان ميدانند. شكست توجيه ندارد، بايد با تمرين و ممارست و رفع كاستيها عوامل آن را از بين ببرند. در هيچ شكستي سرود پيروزي خوانده نميشود. به قول كيروش سرمربي تيم ملي، ما يا پيروز ميشويم يا از شكستها درس ميآموزيم! در بررسيها هيچ مماشاتي پذيرفتهشده نيست. رودربايستي هم با كسي ندارند. گاهي مربي و كادر فني اخراج ميشوند، تركيب تيم عوض ميشود، بازيكناني تعويض يا توبيخ ميشوند! بازيكن ماهر و جديدي براي پست ضعيف در نظر گرفته ميشود. در پايان هر فصل جايگاه تيم بررسي، شكستها و پيروزيها تجزيه، تحليل، درآمد و هزينه محاسبه، بازيهاي فصل بعد آناليز و به تناسب در مورد كل تيم تصميمگيري ميشود. دولتها نيز اين درسها را از فوتبال بياموزند، شكستها را پيروزي تلقي نكنند. مسووليتپذير باشند. بازيكنان ماهر را روي صندلي ذخيره قرار ندهند و بازيگران مبتدي را به كار نگيرند. تيم را آناليز و با توجه به ضعفها و قوتها و حريفان مقابل تصميمهاي درست بگيرند. مهم پيروزي تيم است، با افراد ضعيف مماشات نكند.
در شماره بعدي به مطلب ديگري در اين زمينه خواهم پرداخت.