آتشافروزان جنتمكان!
محمد مهاجري
تحليلهايي وجود دارد (شايد منطبق بر اخبار نهان هم هست) كه در حوادث دو ماه اخير، دشمن با برنامهريزي قبلي و گسترده نقشآفريني كرده. كدهايي هم مانند آموزش خبرنگاران در خارج از كشور، ورود سلاح بهطور قاچاق، دستداشتن گروهكهاي منافقين، كومله و... را رو كردهاند تا صحت ادعايشان راحتتر به جان شنونده بنشيند. اين تحليلها يك جزو لاينفك هم دارد و آن اين است كه دشمن از مسير نارضايتيها وارد ميشود و اقدامات خود را بر بستر ناكارآمدي، خطا و سوءعملكرد پيش ميبرد. اما وقتي اعتراضهاي خياباني به ناآرامي و ترور و تخريب اموال عمومي و خصوصي كشيده ميشود همه توجهها به سمت اغتشاشگران و داعشصفتان جلب ميشود و ناگهان بسترآفرينان اتفاقات تلخ، سهوا يا عمدا به فراموشي سپرده ميشوند. نتيجه اين فراموشي به پيچيدن نسخههاي بگير و ببند و انتقام و مدارا نكردن منجر ميشود و صحنه چنان آراسته ميگردد كه چون «وسط دعوا حلوا خير نميكنند»، پس «جواب گلوله را بايد با گلوله داد» و «خشونت را بايد با خشونت مهار كرد» و... هر آدم عاقلي اين نكته ساده را ميفهمد كه در جامعه ناآرام كه شهروندان تامين جاني و مالي ندارند نميشود از ايده و برنامه و طرح حرف زد. بايد ابتدا تشنج و هيجان و دعوا و خشونت را مهار كرد و سپس سر صبر به رتق و فتق امور مشغول شد. اين تجربه را مكررا در سالهاي پس از انقلاب داشتهايم و بهخصوص در سالهاي 88، 96 و 98 كاملا حس كردهايم. جامعه آرام شد. امنيت و نظم هم به هر طريق ممكن به جامعه بازگشته اما باز هم «آش همان و كاسه همان» تكرار شده است. عواملي كه باعث ناآراميها بودند، خيلي زود محو شدند و مسوولان هم احساس كردند «شهر در امن و امان است» و مديريت ناكارآمد خود را ادامه دادند. بدتر آنكه بسترآفرينان حوادث تلخ، قِسِر در رفتند و كسي سراغي از آنها نگرفت. تحليلگران امنيتي، لابد هشدارهايي درباره رخدادن اتفاقات ناگوار به مسوولان كشور داده و تاكيد كرده بودند كه فلان نقايص مديريتي يا بهمان نارضايتي ميتواند فتنهها را شعلهور كند اما آيا مسوولان توجهي كردهاند؟ نميتوان باور كرد كه بعد از مسائل مرتبط با گشت ارشاد در نيمه اول امسال
مسوولان پيشبيني حادثهاي مانند فوت مهسا اميني را نكرده باشند يا احتمال تجمعات معلمان و بازنشستگان بهدليل عدم پرداخت مطالبات را در ذهن نياورده باشند.
مسوولان انتظامي و قضايي وقتي ميبينند مكررا فيلمهايي از خشونت پليس (يا پليسنما) يا افراد لباس شخصي كتك زدن افراد ظاهرا بيگناه، منتشر ميشود و هيچ اطلاعرساني درباره برخورد با اين افراد صورت نميگيرد، باورپذير نيست كه بگوييم حدس نزدهاند انتقامجويي، حتما پشتبند انتشار اين ويديوهاست.
مسوولان سياسي كشور حتما ميتوانند پيشبيني كنند كه برخي خطيبان و صاحب تريبونها بهدليل بيان حرفهاي بيترمز و خشن، ميتوانند فضاي ملتهب در جامعه پديد آورند كه دشمن از آن به عنوان بستري براي خشونت و ترور استفاده كند.
مديران محترم دولت بايد بدانند وقتي مرتبا از گل و بلبل بودن اوضاع حرف ميزنند و آمار و ارقام غيرواقعي به سمع مردم ميرسانند و در همان حال بچهدارها نسخه به دست از اين داروخانه به آن داروخانه دنبال يك شربت، قرص و سرم ميدوند، نارضايتي و لجاجت ايجاد ميكند.
كوتاه سخن آنكه معني ندارد ترور و چاقوكشي و خشم را ببينيم و برايش اشد مجازات بخواهيم اما آنهايي كه با گفتار و رفتارشان آتشافروزي كرده و راه دشمن را آسفالت كردهاند، جنتمكان و خلد آشيان گوشهاي بيارامند و كسي هم بهشان نگويد بالاي چشمتان ابروست و بعد از آنكه گردوخاكها خوابيد، همانها كما فيالسابق طلبكار ملت باشند.