طاهر احمدزاده ؛ از نهضت خداپرستان سوسياليست تا نهضت مقاومت ملي
محمود فاضلي
طاهر احمدزاده از شخصيتهاي سياسياي بود كه در راه انديشهها و آرمانهاي خود هزينههاي زيادي پرداخت كرد. از سالهاي ابتدايي دهه1320 در «كانون نشر حقايق اسلامي» مشهد در كنار محمدتقي شريعتي فعاليت سياسي - مذهبي خود را آغاز كرد. احمدزاده در دوره جواني تحتتاثير محمد نخشب (نهضت خداپرستان سوسياليست) و تفكرات او قرار داشت. در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت در سالهاي 1328 تا كودتاي امريكايي - انگليسي 1332 از هواداران نهضت مقاومت ملي بود.
در آن دوران بعد از شكلگيري نهضت مقاومت در تهران، مرحوم آيتالله حاج سيدرضا زنجاني تلاش كرد تا در ساير شهرهاي كشور نيز مخالفان كودتاي 28 مرداد 1332 و طرفداران دكتر مصدق را متشكل و عليه حاكميت به فعاليت بپردازد. بههمين سبب در مشهد به همراه محمدتقي شريعتي، علي شريعتي، جوادمادرشاهي و چند نفر ديگر هسته نهضت مقاومت ملي مشهد را ايجاد و شروع به فعاليت كرد.
ارتباط احمدزاده نيز با اعضاي نهضت مقاومت در تهران بسيار نزديك بود. او در مسافرتهاي خود به تهران در جلسات نهضت مقاومت شركت ميكرد. در اين جلسات با همه اعضاي كميته مركزي و ديگر فعالان نهضت مقاومت آشنا شد. اين نزديكي باعث شد تا ديدگاهها و نظرات ايشان در نشرياتي همچون راه مصدق يا مكتب مصدق منعكس شود. احمدزاده بين سالهاي 1336 تا 1357 بارها
بازداشت شد.
محمدعلي عمويي كه مدتي در زندان با احمدزاده زندگي ميكرده از او چنين ياد ميكند: «احمدزاده مردي است موقر، خوشبرخورد و گرم. خوب و روان سخن ميگويد. ذوقي در عالم طنز و لطيفه دارد و بر تاريخ مبارزات مليون ايران اشراف دارد. او سرانجام در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي و در آبان 57 از زندان آزاد شد. (درد زمانه، خاطرات محمدعلي عمويي، ص 414)
احمدزاده بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ابتدا در سمت اولين استاندار خراسان در دولت موقت منصوب شد كه مدتي بعد از استعفاي بازرگان در آذر ماه 1358 از اين سمت استعفا داد. سياستهاي چپگرايانه او در اين مقام اعتراضات زيادي را برانگيخته بود و سخنرانيهاي او پس از درگذشت آيتالله طالقاني هم باعث جنجالهاي زيادي شد. احمدزاده در مراسم بزرگداشت طالقاني گفته بود: «پدر طالقاني مظهر مبارزه ضد استعمار و استثمار بود. مسير طالقاني مسير امام و انقلاب ما است. خواهران و برادران، هر ثانيه از عمر امام را مغتنم بشماريم و پايههاي انقلاب اسلامي خود را تحكيم بخشيم. بايد با صراحت اعلام كنم كه انقلاب، بهطور جدي در معرض خطر قرار گرفته. به خدا قسم زنگ خطر به صدا درآمده، امپرياليسم در انتظار همين معني است؛ لذا اي امام به اتكاي خلق مستضعف خود پاسخ شنيدي، انقلاب در انقلاب را آغاز كن… ما حاضر نيستيم خونهايي كه داديم به وسيله عدهاي انقلابينما، عدهاي بازيگر، انقلاب به بازي گرفته شود. آيا تجربه صدر اسلام براي ما كافي نيست؟ تجربه صدر اسلام نخستين انقلاب اسلامي كه ما دومين انقلاب اسلامي را در تاريخ خود تجربه ميكنيم. ما تجربه اسلام را داريم. نگذاريم ديگر تكرار شود…اي طالقاني شهيد، امروز در مزارت تكرار ميكنيم. ما نياز به يك انقلاب در انقلاب داريم... همه گروهها و سازمانها به هر نحو و شكلي بايد بتوانند با امام رابطه مستقيم
برقرار كنند....»
بعد از استعفا، همواره از منتقدين سياستهاي جمهوري اسلامي بود. وي در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسي در سال 1358 از حوزه خراسان نامزد شد و مورد حمايت ائتلاف گروههاي چپ مذهبي قرار گرفت اما موفق به ورود به مجلس نشد. احمدزاده پس از حوادث سال 1360 تلاش كرد از كشور خارج شود ولي در جريان خروج از كشور بازداشت و چند سالي را در زندان
به سر برد.
طاهر احمدزاده تباري افغان داشت و پدر او پيش از تولدش به مشهد آمده و در آنجا ازدواج كرده بود و چون چهرهاي محوري در ميان افغانهاي مقيم ايران بود يك بار امانالله شاه پادشاه وقت افغانستان در زمان كودكي او به خانه آنها آمده بود. سه پسر احمدزاده بهدليل فعاليتهاي سياسي، در قبل و پس از انقلاب اعدام شدند. يكي از پسران او مسعود احمدزاده از بنيانگذاران سازمان چريكهاي فدايي خلق بود. مجيد احمدزاده ديگر فرزند او نيز همراه برادرش در 11 اسفند 1350 به همراه چهار نفر از همفكرانش اعدام شد. مجتبي احمدزاده پسر كوچكتر وي نيز پس از انقلاب چنين سرنوشتي داشت. احمدزاده كه در سالهاي پاياني عمر بسيار آرام شده بود، در 9 آذر ماه 1396 در سن 96 سالگي در مشهد درگذشت.