• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5369 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۵ آذر

راز كشتي ماري سلست

مرتضي ميرحسيني

كشتي ميان آب‌هاي اقيانوس سرگردان بود و در سكوت و بي‌هدف پيش مي‌رفت. كمي آب روي عرشه‌اش جمع شده بود، اما جايي از آن آسيب جدي يا شكستگي ديده نمي‌شد و ذخيره غذا و آب آشاميدني‌اش حداقل براي شش‌ماه ديگر كفايت مي‌كرد. اما سرنشيني نداشت و هيچ انساني، مُرده يا زنده، سوارش نبود و چنين به نظر مي‌رسيد كه مسافرانش، به انگيزه‌اي نامعلوم، سوار بر قايق نجات به دل آب زده‌اند. ماجرا به چنين روزي از سال 1872 ميلادي برمي‌گردد. زماني كه كشتي تجاري دي‌گارسيا جايي نزديك سواحل كشور پرتغال با كشتي ماري سلست روبرو شد. هر دو كشتي با فاصله چند روز از يكديگر از بندر نيويورك به سوي اروپا بادبان كشيده بودند و مقصد نهايي ماري سلست - كه الكل صنعتي حمل مي‌كرد - بندر جنوا در ايتاليا بود. بيشتر سرنشينان كشتي دي‌گارسيا، بنجامين برگيز ناخداي ماري سلست را مي‌شناختند و مي‌دانستند كه همراه با هشت خدمه و نيز همسر و دختر دو ساله‌اش، از امريكا راهي ايتاليا شده است. اما آن روز از ماه دسامبر، از ناخدا و خانواده‌اش و ديگر همراهانش هيچ اثري نبود. خدمه دي‌گارسيا داستان‌هايي درباره نحسي ماري سلست و اتفاقات بدي كه در چند سفر دريايي قبلي براي اين كشتي افتاده بود شنيده بودند. حتي برخي از آنان اين را هم مي‌دانستند كه مالكيت اين كشتي در گذشته چند بار دست به دست شده و در هر جابه‌جايي - به اميد شكستن طلسم نحسي- نامش تغيير كرده است. برخورد با اين كشتي در ميان اقيانوس، آن‌هم بدون سرنشين، همه آن داستان‌ها و شايعات را واقعي جلوه مي‌داد. چون هيچ پاسخ يا توضيح منطقي درباره چرايي خالي بودن اين كشتي سالم - با ذخيره كاملي از آب آشاميدني و غذا - پيدا نمي‌كردند، به همان داستان‌هاي قديمي درباره كشتي ارواح يا درگيري با هيولايي از هيولاهاي دريا پناه بردند و روايت‌هايي عجيب از ماجراي كشتي ماري سلست نقل كردند. آنچه اين روايت‌ها را -كه معمولاً ضد و نقيض هم بودند - جذاب و باوركردني مي‌كرد اين بود كه آن زمان كوچك‌ترين نشانه‌اي از ناخدا و همراهانش به دست نيامد و بعدها نيز هيچ خبري از هيچ‌كدام آنان نشد. سرنوشت‌شان مبهم باقي ماند و حتي جسد آنان هم پيدا نشد. خلاصه اينكه داستان‌هايي كه نشريات امريكايي و اروپايي، آن زمان و بعدها درباره كشتي ماري سلست روايت كردند همگي تخيلي و جعلي بودند و چندان اعتباري نداشتند (حتي آرتور كانن دويل براساس اين ماجرا داستاني نوشت درباره برده‌اي انتقام‌جو كه سرنشينان يك كشتي تجاري را مي‌كشد و بعد كشتي را ميان آب‌ها رها مي‌كند) . دادستاني نيويورك و شركتي كه ماري سلست را بيمه كرده بودند نيز در تحقيقات خودشان به نتيجه قطعي و قابل‌اعتنايي نرسيدند و حتي بازجويي از خدمه كشتي دي‌گارسيا نيز گره اين معما را باز نكرد. سايت معتبر هيستوري‌دات‌كام، ماجراي كشتي ماري‌سلست را ماجرايي با پايان نامعلوم توصيف مي‌كند و مي‌نويسد هيچ‌كدام از روايت‌هاي موجود درباره اين كشتي براي رفع ابهامات ماجرا كافي نيستند و در هركدام‌شان عيب و ايرادهاي فراواني وجود دارد. دانشنامه بريتانيكا نيز در مدخل ماري سلست به چند روايت اصلي درباره اين كشتي تجاري اشاره مي‌كند و با استدلال‌هايي ساده، اعتبار همگي آنان را زير سوال مي‌برد. مثلاً مي‌نويسد حمله دزدان دريايي پذيرفتني نيست، چون چيزي از كشتي به سرقت نرفته بود و محموله و اشيا قيمتي در كابين ناخدا دست‌نخورده بودند. همچنين هيچ نشاني از خشونت و درگيري يا حتي قطره‌اي خون در هيچ‌كجاي كشتي وجود نداشت كه نشان مي‌دهد درگيري ميان خدمه نيز از اساس منتفي است. در مستند «داستان حقيقي ماري سلست» (2007) نيز گمانه‌زني‌ها و احتمالات مرتبط با اين كشتي و تحقيقاتي كه همان زمان يا بعدها انجام شد مرور مي‌شوند، اما درنهايت ده‌ها پرسش همچنان بي‌پاسخ باقي مي‌مانند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون