بررسيهاي «اعتماد» نشان ميدهد كه كادر بيمارستانهاي كوثر و رجايي در كرج اجازه پذيرش دانشجويان را ندارند
قضاي تلخ دانشجويان خوارزمي
رييس دانشگاه: اولا از روابط عمومي بپرسيد، ثانيا دانشجوها مسموم نشدند
بهاره شبانكارئيان
صادق هدایت در نامه ای به نورایی نوشته بود: «چه می شود کرد؟ غذایمان را هم نمی شود تغییر بدهیم چه برسد به قضا... »
۸ آذرماه سال جاري يعني سهشنبه هفته گذشته بود كه اكثر دانشجويان دانشگاه خوارزمي كرج دچار علايمي چون تب و لرز، سردرد، بدن درد، اسهال و استفراغ شدند. يك هفته پيش از اين نيز دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان همين علايم را تجربه كرده بودند كه تعداد دانشجويان مبتلا به اين علايم در دانشگاه صنعتي اصفهان بيش از ۲۵۰ نفر اعلام شد. همزمان با علايم اكثر دانشجويان دانشگاه خوارزمي گفته شد كه برخي دانشجويان دانشگاههاي الزهرا، صنعتي اراك و علامه تهران نيز دچار چنين علايم مشابهي شدند. شوراهاي صنفي دانشجويان كشور اين اتفاق را «مسموميت زنجيرهاي» و برخي كانالهاي دانشجويي ديگر «مسموميت عمدي» عنوان كردند. رييس كل دادگستري استان البرز تعداد دانشجويان دانشگاه خوارزمي كه دچار اين مشكل شدند را ۱۶۰ دانشجو اعلام كرد در صورتي كه با پيگيريهاي «اعتماد» از برخي دانشجويان دانشگاه خوارزمي شنيده شد كه تعداد دانشجويان دچار اين علايم بيش از ۲۰۰ نفر بوده است. پس از صحبت با اين دانشجويان، «اعتماد» با رييس دانشگاه خوارزمي كرج تماسي برقرار ميكند، اما رييس دانشگاه به خبرنگار «اعتماد» ميگويد: «اولا از روابط عمومي دانشگاه بپرسيد، دوما دانشجويان مسموم نشدند.» روابط عمومي دانشگاه نيز در پاسخ به سوالات عنوان كرد كه با مسوول سلف صحبت كنيد ولي مسوول سلف اين دانشگاه نيز پاسخگو نبود.
خبرنگار «اعتماد» كه قبلا نيز با برخي دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان در خصوص اين مسموميت صحبت كرده بود اين بار نيز درصدد برآمد تا با برخي دانشجويان دانشگاه خوارزمي در مورد مشكلي كه براي اكثر آنها پيش آمده صحبتي كند، اما در همان ابتداي امر هيچ كدام از دانشجويان دانشگاه خوارزمي كرج حاضر به صحبت نشدند حتي دو، سه نفر از آنها در كمال بياعتمادي خواستار كارت خبرنگاري از خبرنگار «اعتماد» شدند… بالاخره خبرنگار «اعتماد» موفق ميشود اعتماد برخي از اين دانشجويان را به خود جلب كند و وقتي چند ساعت ميگذرد ماجرا برعكس ميشود و دانشجويان اين دانشگاه خودشان براي صحبت با خبرنگار «اعتماد» ارتباط برقرار ميكنند.
هشت دانشجوي دانشگاه خوارزمي
به «اعتماد» از ماجرا ميگويند
دانشجوي اول: «من جزو اين دانشجويان نبودم، اما بيشتر آنها از دوستانم هستند. ببخشيد تا كارت خبرنگاريتان را ارسال نكنيد كمكي از من ساخته نيست...»
دومين دانشجو: «علايم من حاد نبود، اما هماتاقيم به شدت مسموم شد و هنوز هم كاملا حالش خوب نشده است. فقط جسارتا ميتوانيد مدركي دال بر خبرنگار بودنتان ارايه بدهيد!»
دانشجوي سوم: «اكثرا چهارشنبه شب شام خورده بودند و حالشان بد شده بود. دوست من جزو دانشجويان خوابگاهي نيست، اما وقتي ناهار روز چهارشنبه را ميخورد، حالش بد ميشود. الان يك هفته گذشته ولي علايمش بهتر نشده است. شخصي كه من و دانشجويان ديگر را ويزيت ميكرد، ميگفت برخي دانشجويان از سهشنبهشب به ما مراجعه كردند. درباره تعداد نفرات نميتوان دقيق گفت، چون يكسري از بچهها وقتي حالشان بد شده و به درمانگاه رفتند تا سرم بزنند در حال حاضر كرج نيستند و به شهرستان محل زندگيشان رفتند. اين آماري هم كه اعلام كردند به نظر خيلي كم است، چون دانشجوياني كه حالشان بد بوده، خيلي زيادتر از ۱۶۰ نفر بودند. به ما گفتند علايمتان ويروس يا باكتري است و به دليل عدم رعايت نظافت برخي ظروف در سلف بوده در حالي كه در مكانهاي عمومي غذاهايي كه درست ميشود تعدادشان زياد است و ميدانيم در اين مكانها نظافت چنداني رعايت نميشود. اين مساله عادي است و ما هميشه از همين آب و غذاي سلف ميخورديم چرا يكي، دو ماه قبل حالمان بد نشد؟»
او در ادامه توضيح ميدهد: «ما همه شنيدم كه داخل غذاها مادهاي ريخته شده است. من خودم ديرتر دچار اين علايم شدم و از شنبه ظهر حالم بد شد. اول فكر كردم دل درد عادي دارم و خوب ميشوم اما دوشنبه عصر دچار تب و لرز شديد، اسهال و استفراغ شدم. براي همين به درمانگاهي خارج از درمانگاه دانشگاه مراجعه كردم و پزشك آنجا به من گفت كه علايمتان نشان ميدهد مسموم شديد. با تجويز دكتر آمپول و سرم بهم تزريق شد، اما تا الان كه با شما صحبت ميكنم همان علايم روز اول را دارم و بهتر نشدم. يكسري از دوستانم نيز حتي سه، چهار بار سرم زدند اما حالشان بهتر نشده است. خب اگر مسموميت هم بود بايد در عرض چند روز رفع ميشد نه اينكه با گذشت يك هفته هنوز ادامه پيدا كند. از چند نفر از دوستانم شنيدم كادر بيمارستان كوثر و بيمارستان رجايي كه نزديك دانشگاه ماست به دانشجوياني كه به آنجا مراجعه كردند؛ گفتند كه به ما اعلام كردند دانشجويان خوارزمي را پذيرش نكنيم. برخي دانشجويان هم وقتي نتيجه آزمايشات را خواسته بودند مسوولان دانشگاه در جواب گفته بودند كه آزمايشات دست خودمان است و خودمان نيز نتيجه را اعلام ميكنيم. يكي از بچهها هم كه خارج از كرج آزمايش داده بود پزشك متخصص به او گفته بود كه عفونت وارد خونت شده است. دو تا از دوستان من حتي دچار اسهال خوني شدند و ميگويند هر قدر دارو مصرف ميكنند، بيفايده است. فقط يك مساله، كارمندان دانشگاه هم از همين غذاهاي دانشجويان خوردند ولي نميدانيم چطور آنها حالشان بد نشد؟ و فقط دانشجويان دچار اين علايم شدند. فكر هم نميكنم كه به ظرفهاي يكبار مصرف ربطي داشته باشد، چون برخي بچهها ظرفهاي خودشان را ميآوردند و از افراد داخل سلف ميخواستند غذا را برايشان داخل ظروف خودشان بريزند. واقعا موضوع عجيبي است و ما هم نميدانيم چرا اين اتفاق دامن دانشجويان را گرفته است.»
چهارمين دانشجو: «من غذاي سلف را نخوردم، اما يكي از دوستانم كه غذاي همان سهشنبه شب را خورده بود و حالش بد بود، ديشب ناگهان حالش به شدت بدتر شد. دو، سه نفر از دوستانمان او را به درمانگاه داخل دانشگاه بردند اما درمانگاه او را سريع به بيمارستان اعزام و بيمارستان هم دوستم را بستري كرده است.»
دانشجوي پنجم: «وضعيت مثل روز روشن است. نيازي به اطلاعات دادن من نيست. هر حرفي كه دانشجويان زدند، درست است.»
ششمين دانشجو: «من از بچههاي خوابگاه نيستم ولي تا ناهار روز سهشنبه دانشگاه را خوردم ناگهان آخر شب از افت فشار خون و لرز شديد از خواب بيدار شدم طوري كه چشمانم سياهي ميرفت. نميدانستم كه بقيه بچهها مسموم شدند و فكر ميكردم كه فقط من اين حالتها را دارم. روز چهارشنبه هم نميتوانستم هيچي بخورم. دچار بياشتهايي، بدن درد شديد، سرگيجه، اسهال و استفراغ شده بودم. بعد بچهها از همديگر پرسيدند كه آيا شما هم اين علايم را داريد؟ آنجا بود كه فهميديم اكثر بچههاي دانشگاه مريض شدند. هنوز كه هنوز است من حالم خوب نشده. ديروز كلينيك شهيد بهشتي رفتم دارو بهم دادند اما باز خوب نشدم. فردا هم مجدد به دكتر مراجعه خواهم كرد.»
دانشجوي هفتم: «من در بيمارستان نزديك دانشگاه آزمايش دادم وقتي دوستانم براي گرفتن جواب آزمايشم رفتند، كادر بيمارستان به آنها گفتند كه نتيجه تمام آزمايشات را خود بهداشت دانشگاه از ما گرفته و برده است.»
هشتمين دانشجو: «روز بعد از شام چهارشنبه شب كمكم متوجه شديم حالمان بد شده است. موضوعي كه برايمان جالب بود، اين بود كه همه دانشجوياني كه چلوگوشت خورده بودند، مريض شدند و دانشجوياني كه آن روز حضور نداشتند يا شام نخورده بودند حالشان خوب بود! شدت بدحالي و همهگيري دانشجويان در داخل خوابگاه طوري بود كه گلاب به رويتان گاهي دستشوييها حتي جا نداشت! اكثر دانشجويان درگير بودند! بعضي همكلاسيهايمان آنقدر حالشان بد بود كه خانوادههايشان آمدند و آنها را به شهرستان بردند. هماتاقي من هم كه حالش خيلي بد بود به تازگي كمي حالش بهتر شده! مسوولان دانشگاه به ما گفتند ويروس يا بيماري فصلي است! خب چرا خارج از دانشگاه اين اتفاق نيفتاده است؟ چرا دوستاني كه در خوابگاه نبودند، حالشان بد نيست؟ چرا دانشجوياني كه شام را نخوردند، حالشان خوب است؟ بعد هم از دانشگاه علوم پزشكي براي نمونهبرداري آمدند. الان هم كه اعلام كردند اكثر نمونهبرداريها سالم هستند. اميدوارم قوه قضاييه با مستندات و ادله محكمتري اين اتفاق را پيگيري كند و حق دانشجو را بگيرد.»