آيا رياض از واشنگتن دور و به پكن نزديك شده است؟
رامين فخاري
در سالهاي اخير روابط ايالات متحده و عربستان سعودي دستخوش تحولات ناخوشايندي شده و به نظر برخي كارشناسان در برخي حوزههاي سياسي سير نزولي پيدا كرده است. همزمان با اين تفاوت در جنس رابطه رياض- واشنگتن، رابطه عربستان سعودي با چين ابعاد بيشتري پيدا كرده است. در حال حاضر مهمترين پرسش اين است كه چه مسائلي عربستان سعودي را به سمت چين و كاستن از وابستگي به ايالات متحده كشانده است؟ طبيعتا قطبش به سمت چين به مفهوم قطع رابطه با ايالات متحده نيست و عمدتا به مفهوم تمايل و برقراري روابط بيشتر با چين است:
1- ايالات متحده هماكنون توليدكننده نفت است: ايالاتمتحده براي دههها توليد نفت شيل را متوقف كرده بود اما از دوران رياستجمهوري باراك اوباما توليد نفت شيل از سر گرفته شد. درنتيجه وابستگي نفت امريكا به عربستان سعودي كاهش پيدا كرد و اين مساله منجر به اين شد كه از ارزش عربستان سعودي براي امريكا كاسته شود. طبيعتا اين مساله بر معادلات امنيتي بين عربستان سعودي و امريكا اثرگذار بوده است، برخي معتقدند كه با افزايش توليد نفت ايالات متحده ممكن است در آينده واشنگتن و رياض به رقباي يكديگر در بازارهاي انرژي تبديل شوند.
2- چين بزرگترين مصرفكننده نفت است: چين در سال 2020 روزانه ده ميليون بشكه نفت وارد كرده و عربستان سعودي نيز بزرگترين صادركننده نفت خام در جهان است. در نتيجه رياض بازارهاي انرژي جديد خود را در جايي غير از اروپا و در شرق آسيا پيدا كرده است.
3- چين در حال مبدل شدن به بزرگترين اقتصاد جهان است: چين هماكنون در حال مبدل شدن به بزرگترين اقتصاد جهان است، اين آيندهپژوهي در عربستان سعودي وجود دارد كه براي تامين منافع اقتصادي خود به تعميق رابطه با پكن بپردازد.
4- مبادلات اقتصادي عربستان سعودي با چين به نحو محسوسي افزايش يافته است: ارزش واردات عربستان سعودي از 10 ميليارد دلار در سال 2009 از چين به 26 ميليارد دلار در سال 2021 و ارزش صادرات عربستان سعودي به چين از 4.9 ميليارد دلار در سال 2009 به بيشتر از 10 ميليارد دلار در سال 2021 رسيده است.
5- مبادلات اقتصادي عربستان سعودي با امريكا به نحو محسوسي كاهش يافته است: ارزش صادرات عربستان سعودي از حدود 11 ميليارد دلار در 1991 به 1.8 ميليارد دلار در سال 2020 و 4.9 ميليارد دلار در سال 2021 رسيده است.
6- بن سلمان به دنبال ايفاي نقش در معادلههاي بينالمللي است: در سالهاي اخير محمد بن سلمان، وليعهد عربستان و رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه به دنبال ايفاي يك نقش مستقل در نظام بينالملل بوده و در همين راستا تلاش كردهاند براي موازنهسازي با بقيه قطبهاي در حال شكلگيري نيز روابطي داشته باشند. عربستان سعودي از موازنهسازي در الگوي روابط اقتصادي خود به خوبي استفاده ميكند، بهطور مثال بيشترين صادرات انرژي خودش را به چين دارد اما در حال حاضر بيشترين سرمايهگذاري و خريد اسلحه و خريد تكنولوژي را از غرب انجام ميدهد.
7- استفاده از قدرت سياسي و نظامي چين در آينده: به راستي مشخص نيست كه چين تا چه زماني اصل عدم مداخله در سياست خارجي خودش را ادامه خواهد داد اما دير يا زود با مبدل شدن به قدرت اقتصادي اول دنيا اين اصل در سياست خارجي چين تضعيف خواهد شد، در نتيجه كشوري كه منافع اقتصادي بيشتري را براي چين به ارمغان آورد ميتواند بر سياست اين كشور در قبال ساير كشورها اثرگذار باشد، مسالهاي كه قبلا در روابط عربستان و اسراييل (اقتصاد لابي يهود در سطح جهان) با امريكا در قبال ايران مشهود بود. البته نشانههاي كمرنگ شدن اين عدم مداخله در بيانيههاي مشترك اخير چين با عربستان و شوراي همكاري خليجفارس مشهود است.
عربستان سعودي با تعميق روابط اقتصادي و سياسي با چين تلاش ميكند از چين نيز در كنار امريكا در آينده به عنوان عامل فشاري بر عليه رقيب منطقهاي يعني ايران استفاده كند و با استفاده از عامل اقتصاد و موازنهسازي اين عمل را با مهارت تمام در راستاي بيشينهسازي سود خودش انجام ميدهد. متاسفانه در ديپلماسي ايران عامل موازنهسازي وجود ندارد و عملا به دليل تحريمهاي بينالمللي، تبادلات تجاري ايران با جهان با اختلال مواجه شده و اقتصاد ايران دچار ركود شده است. در چنين شرايطي، ايران از اين ديدگاه نيز مزيت رقابتي خود با عربستان را ازدست خواهد داد.