چرا مسي اينقدر پرخاشگر و عصبي است؟
او ميخواهد مثل مارادونا باشد
بهرام سرگوسرايي
بعد از بازي هلند و آرژانتين واكنشهاي مسي جنجال زيادي به وجود آورده است. خوشحالي عجيب او مقابل نيمكت لالههاي نارنجي، پرخاش به بازيكن هلند و احمق خطاب كردن او در ميكسدزون ورزشگاه و حملات كلامي به داور مسابقه و لوئيس فنخال بخشي از رفتارهاي غير قابل باور ستاره آرژانتينيهاست كه معمولا او را به عنوان يك بازيكن خويشتندار ميديديم. روزنامه گاردين در گزارشي به تحليل اين رفتار مسي پرداخته است. در اين گزارش آمده: رهبر آرژانتينيها به تقليد از مارادونا الهامبخش تيمي شده كه در حال نزديك شدن به قهرماني جام جهاني است.
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين تماشاي مسي در اين روزها حسي غير قابل توصيف دارد. بحث سر چيزهايي است كه ما در تمام زندگيمان در موردش حرف زديم، به آن اهميت داديم و بخش غيرمنطقي روحمان را روي آن سرمايهگذاري كرديم. مسي يكي از بهترينهايي است كه در فوتبال ديدهايم و اين در حالي است كه هر بازي ممكن است آخرين باري باشد كه او را ميبينيم. اما فعلا پايان او در تيم ملي آرژانتين يك بازي ديگر به تعويق افتاده است. ممكن است مسي بلافاصله بعد از جام جهاني بازنشسته نشود. اما اين جامي است كه به وضوح براي او از اهميت بيشتري برخوردار است. يكي، دو قهرماني ديگر در ليگ يا حتي يك ليگ قهرمانان با پاريسنژرمن ميتواند به ميراث او اضافه شود. جام جهاني را هم به آنها اضافه كنيد و آن وقت ديگر هيچ حرفي در مورد او باقي نميماند. براي همين هر بازي او در جام جهاني نمادي است از شكنندگي گذراي زيبايي انسان. قدم زدن ابدي است در زمان.
براي همين جاي تعجب نيست كه اردوي آرژانتين هميشه اينقدر پر از تنش است. جاي تعجب نيست كه چنين حس و اشتياقي وجود دارد. جاي تعجب نيست كه يك احساس مشترك اضطراب بين هواداران و بازيكنان وجود دارد. اما چيزي كه مشخص نبوده اين است كه آيا اين انرژي و احساس آرژانتين را به جلو ميبرد يا متوقف ميكند. آنها چند بار ميتوانند به قعر چاه بروند و سالم برگردند؟ چند بار ميتوانند در بازيهايي كه از نظر احساسي تمام توانشان را وسط ميگذارند برنده شوند؟ الگوهايي در اين زمينه وجود دارد. فقط هم مربوط به مسي نميشود. در سال ۱۹۹۵ در قطر خوزه پكرمن آرژانتين را براي نخستينبار از سال ۱۹۷۹ فاتح جام جهاني زير ۲۰ سال كرد. اميد و انتظار وجود داشت كه آن نسل طلايي به موفقيت در سطح بزرگسالان برسد. اما بين كوپا آمهريكاي سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۲۱ آرژانتين هيچچيز به دست نياورد. از آن نسل موفق امروز تنها سه بازيكن در تركيب آرژانتين به چشم ميخورند: ليونل مسي، پاپو گومز و آنخل ديماريا.
با اين حال تاثير پكرمن كه اعتقاد داشت نه فقط يك بازيكن كه بايد يك فرد را پرورش بدهد و رويكرد بسيار جامعش كه فراتر از فوتبال صرف بود همچنان باقي است. او بود كه به عنوان مربي ملي مسي را براي اولين دوره حضور در جام جهاني ۲۰۰۶ انتخاب كرد. روياي فوتبال آرژانتين در سال ۱۹۹۵ در قطر شروع شد و در سال ۱۹۹۷ در مالزي به اوج رسيد و حالا در قطر است كه ميتواند به آخرالزمان باشكوه خود برسد.
اما اين نياز به الهام گرفتن از مسي دارد. او هميشه بازيكني بوده كه با ريتم خودش كار ميكند. با بالا رفتن سن تمايل او به پرسه زدن و ارزيابي تصادفي حريف براي پيدا كردن نقاط ضعف بيشتر شده است. هشت سال پيش لوئيس فنخال در آغاز دوره تناسخ خود به عنوان يك عملگرا با موفقيت مسي را در نيمه نهايي جام جهاني با قرارداد نايجل دييانگ در كنارش مهار كرد. اما اين روزها كنترل مسي سختتر است. او يك جن است كه در بازي شناور است تا زماني كه لحظه مناسب برسد. مربيان ميتوانند يك فرد را مارك كنند اما مارك كردن يك شبح غيرممكن است. صحبت در مورد آمار كم دويدن او منطقي نيست. او يك بازيكن نابغه است كه فقط ميتواند با سرعت بسيار پايين كار كند. ممكن است اين به آن معنا باشد كه هم تيميهايش بايد كمبود عدم حضور او در كار دفاعي را جبران كنند. اما همين يعني حريف بايد خودش را با او تنظيم كند. او جايي نيست كه بايد باشد. اغلب به سختي درگير حمله ميشود تا زماني كه ناگهاني و به شكل مرگبار سر برسد. وقتي مسي بعد از ۳۵ دقيقه توپ را برداشت آيا اتفاق خاصي افتاده بود؟ چيزي به نظر نميرسيد. اما يك مكث براي كنار گذاشتن ناتان آكه و ايجاد يك دريچه كافي بود. قبل از اينكه هر كس ديگري حتي احتمال چنين تصميمي را از مسي حدس بزند او با يك پاس تماشايي مولينا را در موقعيت تك به تك صاحب توپ كرد به شكلي كه مدافع آرژانتين تقريبا مجبور به گلزني شد. در جام جهاني ۲۰۲۲ قلب بازيكنان آرژانتين در دهان آنهاست. چرا كه با وجود دو بار گلزني مقابل هلند و در حالي كه ميتوانستند گلهاي بيشتري به ثمر برسانند آنها نزديك بود ببازند. تنها به دليل ناشيانه بازي كردن همتيميهاي مسي. اما اينكه بپرسيم اگر او در يك تيم بهتر بود چه اتفاقي ميافتاد به معناي از دست دادن نكته اصلي است. اينكه ديگو مارادونا الهامبخش تيمي بود كه از جهانيان دور بودند و همين افتخار بزرگ اوست. چيزي مشابه مسي. درست در پايان دوراني كه ۲۷ سال پيش در دوحه آغاز شد و حالا بايد در دوحه به پايان برسد.