امروز بازيكنان از ضربه پنالتي ميترسند
ويم وندرس اشتباه ميكرد
هميشه تصور ميشد اين دروازهبانها هستند كه از ضربات پنالتي ميترسند، اما انگار اين روزها ترس از پنالتي بيشتر به جان كساني افتاده كه ميخواهند پنالتي بزنند.
در چهار بازي اولي كه در جام جهاني قطر به ضربات پنالتي كشيده شد سه دروازهبان نقشي باورنكردني ايفا كردند. ليواكويچ گلر كرواسي در دو بازي اين تيم مقابل ژاپن و برزيل، ياسين بونو دروازهبان مراكش و اميليانو مارتينز دروازهبان آرژانتين تعداد قابل توجهي از ضربات پنالتي حريف را مهار كردند تا تيمهايشان به سادگي برنده ضيافت پنالتيها باشند.
آنچه در عرف فوتبالي جا افتاده، اين است كه اگر در ضربات پنالتي دروازهبان بتواند دستكم يك ضربه پنالتي را بگيرد يعني عملكرد قابل قبولي ارايه داده و فرصت خوبي در اختيار بازيكنان تيمش گذاشته كه با گل كردن پنالتيهاي خود برد را به دست آورند. اگر دروازهبان بتواند دو ضربه پنالتي را بگيرد به اين معناست كه او به تنهايي بخشي از مسووليت پيروزي را به دوش كشيده و ديگران كار خيلي سختي ندارند و اگر دروازهباني پيدا شود كه ۳ ضربه از ۵ ضربه پنالتي را مهار كند، همتيميهايش بايد خيلي آماتور و نادان باشند كه نتوانند برد را به دست بياورند.
سه دروازهبان تيمهاي كرواسي و آرژانتين و مراكش در ديدارهايي كه تا بامداد شنبه به ضربات پنالتي كشيده شد مجموعهاي از اين اقدامات را انجام دادند و در نهايت تيمهايشان برنده زمين بازي را ترك كردند. در بازي كرواسي و ژاپن ليواكويچ سه ضربه از چهار ضربه پنالتي ژاپنيها را مهار كرد. در بازي اسپانيا و مراكش، بونو دروازهبان مغربيها سه ضربه پنالتي پياپي شاگردان انريكه را گرفت و در بازي آرژانتين و هلند، اميليانو مارتينز گلر آلبي سلسته از چهار ضربه موفق به مهار دو ضربه شد. ليواكويچ در بازي برزيل و كرواسي هم يك ضربه پنالتي بازيكنان حريف را دفع كرد.
در تمام لحظاتي كه ضيافت پنالتيها در اين رقابتها جريان داشت و مخصوصا بعد از بازي ژاپن و كرواسي به عنوان نخستين بازي جام كه در ۱۲۰ دقيقه به تساوي رسيده بود با درخشش گلر كرواتها همراه شد، ميشد ترس را در چهره بازيكناني كه پشت ضربه پنالتي قرار ميگرفتند، ديد. اين در حالي است كه هميشه تصور ميشد دروازهبانها بايد از ضربه پنالتي بترسند. كما اينكه ويم وندرس كارگردان آلماني هم فيلمي به همين نام ساخته بود: ترس دروازهبان از ضربه پنالتي.
در واقع ايده كلي اين است كه دروازهبان به دليل نقش واكنشي در هنگام آمدن توپ به سمت دروازهاش را دارد بايد استرس بيشتري را تحمل كند. يعني وقتي ابتكار عمل دست خود آدم نباشد و صرفا بايد منتظر رخ دادن شرايطي باشد تا به آن پاسخ بدهد شرايط استرسزا ميشود. اين ايده به صورت كلي در زير لايههاي فيلم ترس دروازهبان از ضربه پنالتي هم جاري است. فيلمي كه با وجود فوتباليترين اسم كمترين قرابت را با خود فوتبال دارد. ويم وندرس در اين فيلم فوتبال و وضعيت دروازهبان را محملي قرار داده براي بسط ايده به چالش كشيدن كنشگري انسان در جهان.
در جام جهاني قطر اما ذهنيت وندرس و همه آنهايي كه چنين تصوري دارند مورد سوال قرار گرفته. اعتماد به نفس دروازهبانهايي نظير ليواكويچ، بونو و مارتينز و آمادگي عجيب آنها براي تقابل با پنالتي نشان ميدهد حتي در واكنشيترين حالتهاي ممكن هم ميتوان اقداماتي انجام داد كه شرايط بهطور كامل غيرقابل پيشبيني نشود. بخشي از اين به تمرين برميگردد و بخش ديگري هم به ذهنيت. نميتوان انتظار داشت كه همه چيز با تمرين حل شود. همانطور كه فنخال سرمربي هلند بعد از شكست تيمش مقابل آرژانتين گفت ما در يكسال گذشته به تمرين پنالتي مشغول بوديم ولي در لحظه موعود عملكردي افتضاح داشتيم. گلر هلنديها با وجود يكسال تمرين مداوم روي ضربات پنالتي حتي يك ضربه را هم نتوانست مهار كند! شايد به اين دليل كه همچنان از ذهنيتي تماما واكنشي برخوردار بود و نميتوانست با اعتماد به نفس و فشاري كه به بازيكن حريف وارد ميكند، كنش موثر داشته باشد. در اين شرايط او حتي واكنش مناسبي هم نتوانست نشان بدهد. درست مثل آليسون بكر دروازهبان برزيل كه او هم حتي نتوانست يك ضربه را مهار كند يا گلر اسپانيا.
تمام اين توضيحات به معناي نفي استعدادي به نام پنالتيگير بودن نيست. در طول تاريخ برخي دروازهبانها نشان دادهاند ذاتا پنالتيگير هستند و اين خيلي به مسائل فلسفي و بحثهاي نظري پيرامون سازوكار دنيا ارتباطي ندارد. در جام جهاني ۲۰۰۲ ايكر كاسياس دروازهبان اسپانيا در بازي مقابل ايرلند جنوبي دو ضربه پنالتي را مهار كرد. در همين جام جهاني قبلي دروازهبانهاي كرواسي و دانمارك عملكرد قابل توجهي در ضربات پنالتي نشان دادند. ولي نگاهي به شيوه گلري همين دروازهبانها نشان ميدهد آنها كسانياند كه همه چيز را به شانس واگذار نميكنند. اصطلاحي هست در فوتبال و ضربات پنالتي به اسم «پنجاه-پنجاه». در اين شيوهها دروازهبان قبل از برخورد پاي مهاجم با توپ به شكل شانسي يك مسير را انتخاب ميكند و به آن سمت ميپرد. اگر آن دروازهبان خوش شانس باشد مسير حركت توپ با مسيري كه پريده يكي است و در غير اين صورت او خواهد باخت. دروازهبانهاي پنالتيگير چنين روشي را به كار نميبرند. آنها ميايستند تا ضربه زده شود بعد به سمت توپ حركت ميكنند. شيوهاي كه ريسك بالايي دارد، چون فاصله توپ با دروازه كم است و دروازه هم بيش از ۷ متر طول دارد. اما دروازهبانهاي پنالتيگير كه معمولا از قامت بلند و دستهاي كشيدهاي برخوردارند آنقدر تمرين ميكنند تا بتوانند سريعترين واكنش را نشان بدهند. سرعت در عكسالعمل به اضافه بدني كشيده كه دستكم دو و نيم متر را پوشش ميدهد، ميتواند شانس موفقيت در مهار ضربه را افزايش دهد. آيا اين همان نوعي كنشگري جزيي در تقابل با واكنشي بودن صرف نيست؟ آيا اين فلسفه ترس دروازهبان از ضربه پنالتي را زير سوال نميبرد؟