مجيد ابهري در گفتوگو با «اعتماد»:
و باز كودكان كار و خيابان
براساس تعريف سازمان يونيسف و صندوق حمايت از كودكان سنين زير ۱۵سال كودك كار شناخته ميشوند
كودك كار به كودكي اطلاق ميشود كه به واسطه فقر، مشكلات اقتصادي، فرهنگي يا توسط باند و مافيا به مدت طولاني و مستمر به كار گرفته ميشود. كودكان كار معمولا در معرض آسيبهاي جسمي، روحي، رواني و اجتماعي قرار ميگيرند. از تحصيل محروم هستند و به نيازهاي كودكي آنان توجهي نميشود. همچنين خطرات زيادي آنها را تهديد ميكند.
40 تا۶۰ درصد از كودكان در ليست كودكان اتباع بيگانه و مهاجر هستند
«مجيد ابهري» آسيبشناس و رفتارشناس اجتماعي در اين زمينه به «اعتماد» ميگويد: «موضوع دل آزار كودكان كار ضمن تفاوت با اكثر آسيبهاي اجتماعي مقوله آزاردهندهاي است كه حرف و مقاله و همايش و جلسه تا حد بسيار زيادي پيرامون آن منتشر شده و كمترين حركت در مورد آن صورت گرفته است. اصليترين دليل اين تداوم غمانگيز عدم تفكيك كودكان كار از كودكان خياباني است. هر چند بخشي از كودكان كار در خيابانها نيز حضور دارند اما در تحليل آسيبشناسانه اين دو مقوله بايد به هريك از آنها بهطور جداگانه پرداخت.
الف: كودكان خياباني كه ميتوان آنها را بزهكاران آينده قلمداد و به دو شعبه كودكان در خيابان و كودكان خيابان تفكيك كرد. ممكن است ظاهرا شباهتهايي بين آنان وجود داشته باشد اما از نگاه علمي كودكان در خيابان افرادي هستند كه هنوز بند ناف اقامتي آنها از خانواده بريده نشده و شبها به خانه و نزد والدين يا يكي از آنها برميگردند. آنها اغلب والدين معتاد يا بزهكار و زنداني داشته و بخش اعظم درآمد آنها به والدين داده ميشود. در مورد كودكان خيابان بايد عرض كنم آنها از خانواده جدا شده يا توسط آنان بيرون رانده شدند يا بر اثر فوت و جدايي و محبوس شدن يك يا هر دو آنها آواره خيابانها شدند. در بين آنها كودكان فراري از دست ناپدري و نامادري و والدين معتاد بسيار ديده ميشوند. در بين ۴۰تا۶۰ درصد از كودكان، ليست كودكان اتباع بيگانه و مهاجر نيز به وفور ديده ميشوند.
ب: كودكان كار: براساس تعريف سازمان يونيسف و صندوق حمايت از كودكان سنين زير ۱۵سال كودك كار شناخته ميشوند كه براساس نوع و ماهيت اشتغال ميتوان آنها را تفكيك كرد. كودكان كارهاي كاذب مثل فروشندگان بساطگستر شيشهپاككنها و مشاغل نظير آنها در اين طيف طبقهبندي ميشوند.»
ابهري در ادامه ميگويد: «در دوران شهرداري دكتر قاليباف گامهاي ارزنده و موثري در جمعآوري و ساماندهي اين سرمايههاي گرانقيمت كشور برداشته شد كه با يك دنيا تاسف همانند بسياري از طرحها و برنامههاي فرهنگي و اجتماعي كشور بعد از رفتن دكتر قاليباف از شهرداري اين همه هزينه و برنامه و سياستگذاري باد هوا شد و به فنا رفت. در آن دوران اينحانب مسووليت مديريت بخشي از كارها را به عهده داشته و به همراه تيم مجرب و متخصص از روانشناسان و كارشناسان تربيتي به تلاشهاي چشمگير مشغول بودم كه زحمات آنها به دور از تبليغات و فعاليتهاي مرسوم نتايج بسيار موثري بر جاي گذاشت. بازديدهاي سازمانهاي تخصصي از بسياري از كشورها و نهادهاي اروپايي، آفريقايي و آسيايي تلاشهاي اين مراكز و برنامههاي اجرايي را ضمن تشويق فعاليتهاي اين مراكز مورد تقدير و تشكر قرار دادند. غمانگيزترين بخشهاي اين مقولات كودكان كارهاي زيرزميني و اعضاي باندهاي بزهكاري (جيببري و سرقت لوازم اتوموبيل؛ خردهفروشي مواد مخدر؛ قوادي و خودفروشي) از جمله فعاليتهاي عمده آنها است. باندهاي تكدي و زاغزني از تيمهاي فعال و پر درآمد در اين محورها هستند. زاغزنها افرادي هستند كه در قالب فردي يا گروهي با پايش و نگهباني شناسايي افراد و محل نگهداري پول آنها و خلوت و شلوغ بودن هدف را مورد نگهباني و ارزيابي قرار داده و اطلاعات لازم را به تيمهاي اجرايي ميدهند. كودكان خيابان به صورت تيمي پنج يا ششنفره با يكديگر زندگي كرده و معمولا در مناطق جنوبي و جنوب شرقي تهران و محلات و شهركهاي حاشيهاي مثل مرتضي گرد، پلايين، دره فرحزاد، دره گرگي، شوش، مولوي و سيروس در يك اتاق زندگي مشترك دارند. در هر تيم يا اتاق يك نفر در نقش مادر و به نام عروس وظيفه پخت و پز و شستوشو و خريد خانه و نظافت را به عهده داشته كه در بعضي موارد اين افراد توسط بچههاي بزرگتر مورد سوءاستفاده جنسي قرار ميگيرند. متاسفانه در سالهاي اخير بهرغم حضور شهرداران مختلف فعاليتهاي اين زمينهها صرفا نمايشي و شعاري دنبال شد و به علت عدم استفاده از متخصصان و صاحبان تجربه و خروج آنها از چرخه مديران بهرغم هزينههاي قابل توجه نتايج مطلوبي عايد نشد. به عنوان يكي از اولين آسيبشناسان اجتماعي در كشور با مراجعه به پلتفرمهاي جستوجوگر ميتوان به تلاشهاي بيثمر اينجانب و برخي از همكاران ما پي برد.»