• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5373 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۰ آذر

اخبار

عاملان تعرض به ۵ زن پاي چوبه دار

۲ مرد محكوم به مرگ پنج زن را ربوده و مورد آزار جنسي قرار داده بودند

اعتماد آنلاين| دو مرد جوان كه پنج زن را ربوده و مورد آزار و اذيت قرار داده بودند به اعدام محكوم شدند و راي صادره در ديوان عالي كشور مورد تاييد قرار گرفت. اين متهمان يكي از قربانيان را مقابل چشم فرزند كوچكش از ماشين خارج كرده و مورد تعرض جنسي قرار داده بود.پرونده دو متهم در دادگاه كيفري استان تهران مورد بررسي قرار گرفت و براي آنها حكم اعدام صادر شد. سپس راي صادره در شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور مورد تاييد قرار گرفت.سال ۹۹ بود كه زني به ماموران شكايت برد و مدعي شد از سوي دو مرد كه خود را مسافركش نشان داده بودند مورد تعرض قرار گرفته است. اين زن مشخصاتي از خودرو به ماموران داد اما مشخص شد خودرو سرقتي است. در حالي كه تلاش براي رديابي متهمان آغاز شده بود زن ديگري شكايتي مشابه را مطرح كرد.او در پرايد نقره‌اي در دام دو مرد شيطان‌صفت گرفتار شده و مورد آزار قرار گرفته بود. در حالي كه پليس ردي از دو متهم به دست نياورده بود در بهمن سال ۱۴۰۰ دختر جواني نزد پليس پيشوا رفت و گفت در دام دو مسافربرنما گرفتار شده و مورد آزار قرار گرفته است.در ادامه شمار شاكي‌ها به پنج نفر رسيد و آخرين زن گفت همراه پسر خردسالش در دام متهمان گرفتار شده بود. سپس ماموران پليس با اطلاعاتي كه يكي از شكات به آنها داده بود دو متهم را بازداشت كردند.مزدك ۳۵ساله و فرزاد ۲۸ساله سعي داشتند با دروغ‌هاي‌شان مسير رسيدگي به پرونده را به بيراهه بكشند اما شاكي‌هاي پرونده در مواجهه حضوري آنها را شناختند و دست‌شان رو شد. به اين ترتيب دو متهم در شعبه ۱۱ دادگاه كيفري يك استان تهران پاي ميز محاكمه ايستادند.در آن جلسه شاكي‌ها يك به يك به تشريح ماجرا پرداختند و چهار زن براي دو متهم حكم اعدام خواستند.نخستين شاكي بيتا ۳۲ساله بود. او گفت: آن روز در نزديكي پل بخشداري سوار يك پرايد مشكي شدم تا به خانه‌مان بروم، اما راننده و سرنشين آن پس از طي مسافتي به رويم چاقو كشيدند. فكر مي‌كردم فقط قصد سرقت دارند. به همين خاطر كيف پولم را به آنها دادم اما آنها به بيراهه رفتند و در يك بيابان مرا آزار دادند. به آنها التماس كردم و گفتم همسر و دو فرزند دارم؛ اما بي‌توجه به التماس‌هايم مرا شكنجه كردند. من براي آنها اشد مجازات مي‌خواهم.دومين شاكي پريناز ۳۶ساله بود. او گفت: همراه پسر ۴ ساله‌ام در ورامين سوار پرايد مشكي شدم. پس از طي مسافتي سرنشين خودرو شروع به صحبت با تلفن همراهش كرد. او مي‌گفت قاچاقچي اعضاي بدن است و اعضاي بدن جديدي را براي قاچاقچي‌ها آورده است. من از شنيدن حرف‌هاي او خيلي ترسيدم و مي‌خواستم فرار كنم اما آنها به رويم چاقو كشيدند و مرا كتك زدند. راننده پسرم را داخل ماشين نگه داشت و سرنشين ديگر مرا كشان‌كشان از ماشين پياده كرد و به بيابان‌هاي پاكدشت برد. آنجا بي‌رحمانه مرا آزار داد. سپس راننده خودرو سراغم آمد و او نيز مرا آزار داد. آنها همچنين پول و طلاهايم را نيز از من گرفتند. آنها مي‌گفتند از من فيلم سياه گرفته‌اند و اگر به كسي حرفي بزنم فيلم را پخش مي‌كنند. حتي تهديد كردند اگر از آنها شكايت كنم اعضاي خانواده‌ام را مي‌كشند. سومين شاكي دختر ۲۸ساله‌اي به نام شيما بود. او گفت: دوم مردادماه سال ۱۴۰۰ مانند هر روز از شريف‌آباد به سمت پيشوا سوار يك پرايد نقره‌اي شدم كه دو سرنشين جوان داشت. آنها يك‌باره رو به من چاقو كشيدند و مرا تهديد كردند. آنها مرا به سمت تپه‌هاي ايوانكي بردند و آزارم دادند اما وقتي كنار موتور آب ايستادند تا دست و صورت‌شان را بشويند توانستم پلاك ماشين را بردارم و از آنها شكايت كنم. به اين ترتيب آنها بازداشت شدند. چهارمين شاكي زن افغان ۲۲ساله‌اي بود كه دهم مردادماه سال ۱۴۰۰ به دام افتاده بود. اين زن گفت: وقتي سوار پرايد نقره‌اي شدم راننده و سرنشين كه ماسك به صورت داشتند مرا به بيابان‌هاي جليل‌آباد بردند و آزارم دادند اما من شرايطي دارم كه ديگر نمي‌توانم پيگير پرونده باشم. به همين خاطر رضايتم را اعلام مي‌كنم‌. پنجمين شاكي نيز براي دو شيطان‌صفت اشد مجازات خواست. با پايان اظهارات شاكي‌ها متهمان پشت درهاي بسته و غيرعلني يك به يك به دفاع پرداختند و جنايت خود را گردن گرفتند. در پايان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرك‌هاي موجود در پرونده مزدك و فرزاد را به اعدام محكوم كردند. اين حكم در شعبه ۲۶ ديوان عالي كشور مهر تاييد خورد و قطعي شد. به اين ترتيب دو مرد جوان در ليست اعداميان قرار گرفتند.


از صاحبكارم دزدي كردم تا دلم خنك شود

متهم مدعي است از صاحبكارش طلب داشته و به همين دليل از او دزدي كرده است

اعتماد آنلاين| كيوان مرد جواني است كه به اتهام سرقت از يك كارگاه دستگير شده است. صاحبكار كيوان مدعي است چند بار از كارگاهش دزدي شده و كيوان عامل آن بوده است. حالا پرونده كيوان با صدور كيفرخواست در دادگاه است. كيوان از زندگي شخصي‌اش و روزهاي زندان مي‌گويد.
  چه مدت است در زندان هستي؟
حدود يكسال. در واقع از وقتي بازداشت شدم ديگر به خانه   برنگشتم.
 چرا سرقت كردي؟
حقم را مي‌خواستم، صاحبكارم پولم را نمي‌داد، من هم  به اندازه پولي كه از او طلب داشتم جنس برداشتم.
 اين كار دزدي است، اگر پول طلب داشتي مي‌توانستي  شكايت  كني.
من مدركي نداشتم. مجبور بودم موضوع را رفاقتي حل كنم، چون رفاقتي حل نشد مجبور شدم اين كار را بكنم.
پولي كه طلب داشتي بابت چه كاري بود؟
من مدتي در كارگاه هم كار مي‌كردم هم زندگي مي‌كردم، يعني جاي خواب هم داشتم. در مدتي كه آنجا مي‌خوابيدم صاحبكارم به من حقوق نداد و گفت پولي كه بايد به من بدهد بابت اجاره برداشته است. در حالي كه صحبت ما اين بود من نگهباني بدهم و حقوق هم بگيرم. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون