بزرگان كاري بكنند
در داخل كسري بودجه 200 هزار ميليارد توماني كه ازسوي رييس سازمان برنامه و بودجه اعلام شده و حجم عظيم نقدينگي ۵۴۰۱ هزار ميليارد توماني تا آخر مرداد ماه و دلار بالاي 36 هزار توماني و سكه 17 ميليون توماني وضع اقتصادي حال و آينده نزديك را به خوبي نشان ميدهد. همه اينها درحالي است كه هنوز آثار ناآراميهاي چند ماه اخير در اقتصاد كشور ظهور نكرده است. اين شرايط كاملا نگرانكننده است و ضرورت حياتي و اصولي آرامش كشور را نشان ميدهد، آرامشي كه جز از طريق تحصيل رضايت مردم كارآمد و موثر نخواهد بود. با اين اوصاف معلوم نيست چرا متوليان امور مسائل فوق را سطحي مينگرنند و راهحلهاي سطحي هم برايشان ارايه ميكنند؟
ما كشوري با سابقه تمدني طولاني بودهايم، شكستهاي بزرگ خوردهايم ولي دوباره برخاسته و ثابت كردهايم كه صاحب اصالتيم. درحالي كه بسياري از كشورهاي منطقه حتي تلاش قابل ملاحظهاي براي رسيدن به دموكراسي نكردهاند و هرگاه خيزشي داشتهاند به سرعت خاموش شدهاند؛ در ايران طي كمتر از صد سال دو انقلاب صورت گرفته است.
دانشمندان بزرگ پارسي در همه رشتههاي علمي و فلسفي و شخصيتهاي ادبي هيچگاه از درخشش بازنايستادهاند. همين حالا هم تراز بزرگان و اديبان و دانشمندان و عالمان و سياسيون ايراني زبانزد است و اگر پژوهشي صورت گيرد چه بسا حداقل در منطقه سطح دانش و مسووليتپذيري و فكر و انديشه و فرهنگ جامعه ما نمره خوبي به دست آورد، پس چرا ما نبايد بتوانيم براي مشكلاتمان راهحلهايي پيدا كنيم و مجبور به باز كردن گرهها با دندان نشويم؟ طبق اعلام مسوولان تاكنون در ناآراميهاي اخير حدود 200 نفر جان باختهاند كه براي يك جامعه آگاه عدد بزرگي است.
اولي ترازهمه، دولت ميتوانست به سرعت همه ظرفيتهاي ملي و فكري و فرهنگي و ديني و اجتماعي را فعال كند و با تعامل سازنده و مثبت از بروز اين خسارتهاي جانسوز جلوگيري به عمل آورد، اما اگر به هر دليل دولت به حل اقناعي بحران نپرداخت چرا ديگر مراجع فكري و فرهنگي و دانشگاهي و سياسي نتوانند ابتكارهاي خردمندانه به خرج دهند و مطالبات قانوني مردم را به عملي شدن نزديك كنند؟ از جلسات اصلاحطلبان با مسوولان جز برخي اخبار پراكنده اطلاع دقيقي وجود ندارد ولي بنا به توييت رييس دفتر رييسجمهور اسبق ظاهرا از اين جلسات نتيجه عملي به دست نيامده است و اين معنا واقعا بر نگرانيها ميافزايد.
فرض كنيم عقلا و علما و اساتيد دانشگاه و سياسيون معتدل دو جناح و هر دلسوزي كه نفوذي كم يا زياد در جامعه دارد با درك شرايط خطير كشور با احترام از معترضان بخواهند كه به اعتراضات خود پايان دهند، آيا كسي به سخن آنان گوش خواهد داد؟ متاسفانه مراجع فرهنگي و اجتماعي كشور به شدت تضعيف و جلب اعتماد مردم سختتر از هميشه شده است. مردم براي اين عدم اعتماد دليل روشني دارند كه اين نخبگان تاثير قابل ملاحظهاي در ساختار سياسي كشور و اصلاح امور ندارند و حتي امكان واسط شدن ميان مردم و دولت را ازدست دادهاند، ولي مسلم است جامعهاي كه بتواند مشكلاتش را از طريق گفتوگوهاي موثر و جدي حل كند يا حداقل از بروز خشونت و خطر وسيع شدن آن جلوگيري به عمل آورد يك جامعه بالنده و پيروز است. افزون بر جانهاي ازدست رفته، فشار و مشقت روحي و رواني عظيمي در اين مدت متوجه مردم شده است كه معلوم نيست پيامدهاي منفي آن چه خواهد بود؟ ولي هر چه هست بزرگان ميتوانند با وساطت و حتي فداكاري و ايثار و مايه گذاشتن از اعتبار و آبروي خود در جهت مسووليت تاريخي خويش تلاش كنند و از فرو رفتن كشور در تسلسل خشونت و لرزيدن پايههاي جامعه جلوگيري به عمل آورند. اگر با پادرمياني عقلا و دلسوزان روند آزادسازي بازداشتشدگان كه در حال انجام بود دوباره آغاز و اجراي احكام سنگين متوقف شود به ابتداي راه تعامل مثبت و ملي رسيدهايم.