ادامه از صفحه اول
سرمايه انساني كشور
بزرگترين خطاي مديريتي در طول انقلاب اسلامي، اين بوده كه حتي كار امور علمي و فني و كارشناسي را به دست كساني سپردهايم كه با محك سياسي و حتي گاهي به صورت جناحي به مرجعيت علمي منصوب شدهاند. هر قومي كه نگران آيندهاش است به خصوص در علم و فناوري بايد به سازوكارهاي مرجعيت علمي توجه كند.
اينكه بسياري، به ويژه دولت جناب رييسي، بدون اينكه الفباي علم مديريت را نيز آموخته باشند، قباي مديريت را به تن ميكنند، طبيعي است كه ساير توانمنديهايشان بسيار كوچكتر از سايز قباي مديريتها خواهد بود و در چنين شرايطي، گاه تنها مدير به گرم كردن خود مشغول است و بسياري از ناكاميها و سرخوردگيهاي گذشتهاش و گاهي با حيف و ميل، دنبال ميشود. نبود ضابطه مشخص و محكم جهت انتخاب مديران و جايگزيني ارادتها جاي مهارتها در كشور، بيش از هر چيز نشان از اين واقعيت موجود دارد كه هنوز نظام مديريتي متناسب با توسعه، طراحي و ايجاد نشده است و مديريت در ايران يا طفل بيسواد است و يا جنازه مردهاي بيش نيست. كم نيستند مديران رده انقلاب و نمايندگان مجلس كه پس از كنار رفتن از سمتهاي خود ، همچون اساتيد و مديريت دانشگاهها، ناقد نظام مديريت در كشورمان شدهاند و ابراز ميكنند كه سيستم اداري ايران با اين سيستم مديريت و به هدر دادن منابع انساني و حذف و اعطاي مديريتها بر مبناي پاداشهاي تبليغات انتخاباتي و رفتار جناحي و يا متملقانه، درست شدني نيست. همين دفع نيروهاي با كفايت و چكيدههاي نظام و انقلاب و ملك و ملت و اصيل و به انزوا كشاندن برخي فرزندان كارآمد ملت و انقلاب، حاكي از وجود تنگنظري، ضعفها، خودخواهيها، منيتها، دوروييها و سودجويان و دنياپرستان، در متن برخي جريانهاي خاص است كه در مواردي فرزندان پاك انقلاب و فداييانهموطنان و ايران عزير را دلشكسته و منزوي ميكند. چنانچه جامعه در انديشه منابع انساني خود نباشد، هيچ تضميني براي پيشرفت كشور وجود ندارد. جامعهاي به توسعه پايدار ميرسد كه از تمام ظرفيت انساني خود عادلانه استفاده كند. آنهايي كه در عمل بسياري از عرصهها، همچون اعطاي مديريتها، بيعدالتي ميكنند، هر چند شعار قشنگ عدالت را با صداي رسا سر دهند، مطمئن باشند، پيشرفتي را در كشور ايجاد نميكنند زيرا بيعدالتي و ناروايي و تبعيض بسيار در تشكيلات اداري نيز، كمكاري كاركنان را سبب ميشود. توسعه و عمران مناطق كشور و بخشهاي متعدد، جز با مشاركت فكري و عملي گسترده تمامي صاحبنظران علاقمند به مرز و بوم و استفاده عادلانه از تمامي ظرفيتهاي نيروي انساني، استعدادها و مغزها و منابع ديگر تحقق نخواهد يافت. بدون شك با بيعدالتي در مديريت، پتانسيل و قابليتهاي سرشار و كارآمد نيروي انساني مناطق كشور، كمكم به نقاط ضعف تبديل ميشوند، چاپلوسان و آنهايي كه از كيسه خودشان خرج تملق ميكنند، ارج و قربشان در پيش حكمرانان و مقامات عاليرتبه نظام و دولت، بسيار فراتر از رشيدهاست و در نهايت با سوءمديريتها و بيسوادي و بيكفايتي به منافع ملك و ملت، لطمات فراوان وارد ميكنند و زمينهساز بحرانهاي خسرانآوري براي نظام و كيان ميشوند.
باني وضع موجود؟
لابد آقاي طائب با مشاهده آن تجربه، اينبار بيگدار به آب نزده و خيالش همه جوره از آقاي رييسي راحت است. در چنين حالتي، گريزي نيست جز آنكه كارنامه آقاي رييسي را به حساب آقاي طائب بگذاريم. حتما ايشان اين نكته را ميداند كه وقتي با تمام قوا وارد ميدان دفاع از دولت سيزدهم شده عملا «باني وضع موجود» است. چه آقاي رييسي را موفق بدانيم يا عملكرد او را ضعيف ارزيابي كنيم، آقاي طائب باني اين اوضاع است. انتظار ميرود آقاي طائب، نشستهاي تحليلي مشتركي با حضور اصحاب سياست، فرهنگ و رسانه برگزار كند. در آن جلسات ميتوان علاوه بر بحث درباره تحليلهاي به شدت قابل مناقشه آقاي طائب كه اخيرا بيان شده، واقعيتهايي از اقتصاد، فرهنگ، سياست و جامعه را (كه محصول عملكرد دولت سيزدهم است) مطرح كرد كه شايد آقاي طائب به دليل دور بودن از كف جامعه و حضور در اندروني سياست، از آنها بياطلاع باشد.