حسن روشن در گفتوگو با «اعتماد»:
تا اکیپ تاج و نبی و کیروش باشند
وضعیت همین است
بيعرضگي فدراسيون فوتبال كار را به اينجا كشاند
اميررضا احمدي
با حذف تيم ملي فوتبال ايران از جام جهاني، اگرچه پرونده آن به ظاهر بسته شد اما هنوز هم نقل محافل، بحث درباره اين تيم و البته آينده آن است؛ به خصوص در شرايطي كه مشخص نيست كيروش همچنان سرمربي تيم باقي ميماند يا نه و روزها و فرصتها براي ايران سپري ميشود و تكليف تيم براي حضور در جام ملتهاي آسيا مشخص نيست. حسن روشن، مليپوش اسبق و بازيكن سالهاي دور استقلال، در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بررسي اين شرايط پرداخت.
بعد از حذف تيم ملي در جام جهاني همه صحبتها درباره اين است كه تيم ايران بايد از گروه خود صعود ميكرد اما موفق نشد، آيا اصلا تيم ملي شايستگي صعود را داشت يا توقعها زياد بود؟
بر حسب صحبتي كه همه ميكنند، تيم ملي استحقاق اين را داشت كه از گروه خود صعود كند و حتي اول شود، اما دستور كاري كه برايش در نظر گرفتند و باعث باخت تيم ملي شد، نه خود بچهها يا تيم؛ بلكه تصميماتي كه از نظر فني يا غيرفني گرفته شد تيم را به اين روز انداخت.
با اين وجود انتقادات اصلي عليه كيروش بود كه چرا وقتي ما با او موفق نشديم دوباره به او اعتماد كرديم و البته خيليها معتقدند دوران هشتساله كيروش موفقيتآميز بود.
در روزهاي گذشته شنيدم كه برخي آقايان كه در فدراسيون كار ميكنند گفته بودند كه كيروش يك ماه آمده و وقت كمي داشته پس نميشد انتظار داشت صعود كند. اما ايشان هشت سال اينجا بود، اين را نميگويند اما اين يك ماه را ميگويند؟ مربياي كه هشت سال يك جا باشد يعني يك دهه. خدا و پيغمبري بچههاي تيم ما خيلي خوب بودند و همه لژيونر. اما وقتي شعور نيست، نميدانند كه اين تيم بايد خودش براي خودش بازي كند تا باعث بقاي خود در اروپا شوند و ميگويند بازيكنان خوب تلاش نكردند. الان تيمي مانند مراكش با بازيهاي خود، 50 درصد بازيكنانش شانس حضور در اروپا را دارند. ما سه بازي كرديم و قبل از آن هم 4 بازي كرديم كه اگر مساوي ميكرديم حذف ميشديم (در بحرين). آنجا اسكوچيچ، وحيد هاشميان و كريم باقري را آوردند و تمام آن زحمات صعود بر عهده آنها بود و به دليل آرامشي كه در تيم حاكم شد موفق شد. ما تا ظهر بازي نميدانستيم بازي است و جنجال نبود، اين تيم با آرامش همه را برد و به جام جهاني صعود كرد. من نميگويم اسكوچيچ چه بوده اما براي اين تيم زحمت كشيد و همه ميدانيم اين تيم با هركس هرچقدر پيشرفت ميكرد، نهايتا از گروه خود در جام جهاني صعود ميكرد. اما اين از انسانيت و مردانگي به دور است كه اگر كيروش را آوردند، هاشميان و باقري را نبردند. نه تنها من كه همه گفتند كه كيروش بعد از هشت سال ديگر جايي در اينجا ندارد و ما بايد كسي را بياوريم كه خون تازهاي در تيم جاري كند. نه فقط من كه خيليهاي ديگر هم ميگويند. در حالي ميگويند كيروش 1 ماه اينجا بوده كه او قبل از آن، هشت سال در ايران بود؛ ما 10 سال تيم اول آسيا بوديم اما يكبار در جام ملتها اول يا دوم نشديم. در تيم امسال هم بچهها خوب بودند.
پس شما هم موافقيد كه اگر قرار به رقم خوردن اين نتايج بود، ميشد با اسكوچيچ و كادر قبلي هم به جام جهاني رفت؟
ما سه بازي كرديم كه گفتند از امريكا و انگليس نبايد گل بخوريم و سياسي فكر كردند. در اين شرايط همه مربيهاي خوب درگير بودند و كيروش آمد، اما ميشد با همان اسكوچيچ ادامه داد و اگر اين نتايج رقم ميخورد، ميگفتيم نداشتيم و اينطور باختيم اما وقتي كيروش را آوردي و ميگويي ميخواهيم كم گل بخوريم و آبرويمان نرود نبايد اينطور ميشد. وقتي استدلال اين است، يعني دستاندركاران فوتبالمان به درد صد سال پيش ميخورند. بچههاي ما يك بازي مقابل انگليس را با روش كامل كيروش بازي كردند مانند آرژانتين و... با اين وجود آن زمان يك گل خورديم و همه خوشحال بوديم، پس با اين تفكر كيروش را آوردند كه دوباره مقابل تيمهاي قوي گروه، كم گل بخوريم اما سيستم 5-4-1 كيروش، بدترين كاري بود كه كرد. چون دو نفر از بهترين بازيكنان ما يعني طارمي و آزمون كه در اروپا ميدرخشند و همه از ترس آنها برنامه ريختند ناكام ماندند. اما او سردار را بيرون گذاشت و در يك ربع پاياني به بازي آورد و دو گل به انگليس زديم. در بازي دوم بازيكنان را آزاد كرد و دو مهاجم گذاشت كه برنده شديم. وقتي تيمي در دقايق پاياني گل ميزند يعني تيم خوبي است و در اين بازي بچهها خودشان بودند. بازي سوم بين اين دو بود كه از يك طرف به بچهها گفته بودند خودتان باشيد و از طرفي ارنج مانند بازي با ولز بود، اما تنش وجود داشت كه از امريكا گل نخوريم و... همه اينها آرامش را از تيم گرفت در حالي كه ما استحقاق صعود به مرحله بالاتر را داشتيم، حتي اگر همان كادر اسكوچيچ و باقري و هاشميان هم بودند. از طرفي بازيكنان هم كمي كملطفي كردند كه كيروش را حمايت كردند. كيروش اينها را آورده بود و ميخواستند بگويند تو قبلا ما را آوردي و حالا دين خود را به تو ادا كرديم، در حالي كه اين طور نيست و ايشان پولش را گرفته و ديني وجود ندارد.
البته درباره بازي ايران و امريكا حساسيتهاي زيادي هم ايجاد شد، تا چه اندازه موافقيد كه اين بازي قرباني ذهنيتها و جو سياسي پيرامون آن شد؟
اگر در بازي سوم آرامش كافي داشتيم، اينقدر بنر در خيابان نميزديم و مرگ بر امريكا و... براي يك بازي فوتبال نميگفتيم، به عقيده همه مفسرها ايران ميتوانست برنده شود و صعود كند. مقداري از موضوع همين ذهنيت سياسي بود و بخشي هم چيزي بود كه از كيروش خواسته بودند كه دفاعي بازي كنيم و كم گل بخوريم. اما بازيكنان كم نگذاشتند. خداراشكر بازيكني مانند حسيني در بازي اول گلهاي زيادي خورد اما در بازي دوم كلين شيت كرد و...
در صحبتهايتان به موضوع حمايت بازيكنان از كيروش براي بازگشت دوباره او هم صحبت كرديد، شايد جرقه ناكامي تيم ملي از همان زمان خورده شد كه تيم به دو دسته تبديل شد، گروهي از بازيكنان براي تغيير سرمربي به نهاد رياستجمهوري هم رفتند و...
اين بيعرضگي فدراسيون فوتبال بود؛ من هم اگر بخواهم به نهاد رياستجمهوري بروم، همين طور كه ما را راه نميدهند. اينها برنامهريزي كرده بودند وگرنه نه طارمي را در نهاد رياستجمهوري راه ميدهند و نه من و شما را. احترام به بازيكن مهم است كه نظرش پرسيده شود اما به بازيكن ربطي ندارد كه در اين موضوع دخالت كند. الان تنها تقصيري كه ميتوان به پاي بازيكنها نوشت، همين كاري بود كه براي آوردن كيروش كردند. حالا ميگويند كيروش يك ماه بوده و يك ماه ديگر هم باشد، تا ببينيم چه ميشود. همهمان عربستان، استراليا، كره و ژاپن را ديديم، حالا تيم ما با شرايطي كه دارد چطور بازي كرد. ما بايد تيم ملي شناور داشته و سه تيم داشته باشيم مانند گذشته، نه اينكه سه روز مانده به بازي تيم را جمع كنيم. از طرفي فدراسيون فوتبال هم بيمعرفتترين كاري كه كرد، اين بود كه كريم باقري و هاشميان را نبرد در حالي كه اينها براي تيم زحمت كشيده بودند و بايد برايشان احترام قائل ميشدند.
با اين وجود به نظرتان وقتش نرسيده كه از كيروش عبور كنيم و تيم را دست مربي جديدي بسپاريم؟
تا اكيپ تاج، نبي و... هستند بعيد است كيروش برود. من خودم كسي بودم كه از اين افراد حمايت كرده. معتقد بودم چون قبلا يك دهه در فدراسيون بودهاند، با AFC آشنايي دارند ميتوانند آنجا از فوتبال ايران دفاع كنند، اما وقتي ديدم كيروش را آوردند از مردم در رسانهها عذرخواهي كردم. الان هم با آنها سلام و احوالپرسي داريم اما بحث فوتبال مملكت در ميان است. اگر بخواهند با كيروش ادامه دهند، از الان به شما قول ميدهم هيچ موفقيتي حاصل نميشود. اگر هم قرار است كس ديگري بيايد، بايد از الان مشخص شود نه اينكه يك ماه مانده به مسابقات يك نفر جديد روي كار بيايد. من در مترو و اتوبوس با مردم سر و كار دارم و همه ميگويند كه بايد يك مربي نو بيايد. نه اينكه فقط مربيهاي بيكار كه دنبال شكايت كردن هستند مانند ويلموتس و... را بياوريم. ما سابقه كار با مربيان بزرگ دنيا را در ايران داشتهايم. كيروش هم زماني كه در منچستر بود، مربي بزرگي محسوب ميشد. در حالي كه فرگوسن برنامه ميداد و چون اينها سنشان زير 60 سال بود، كار عملي ميكردند. در اروپا ميگويند بعد از 60 سالگي بازنشست هستي و ميتواني كمك كني اما كيروش وقتي 60 سالش شد تازه به ايران آمد و 68 سالگي رفت و حالا در 70 سالگي برگشته. ما آينده خوبي با اين مربي نخواهيم داشت.
شما به ژاپن و ديگر تيمهاي آسيايي اشاره كرديد كه بيشتر آنها با مربي داخلي موفق شدند، آيا ما هم در بين مربيان داخلي چنين نفراتي را داريم؟ به خصوص الان كه نام افرادي همچون جواد نكونام يا فرهاد مجيدي و... مطرح ميشود.
اصلا از اين گزينهها خارج شويم، همه مربيان داخلي ما خوب هستند. من الان را نميگويم بلكه در هشت سالي كه كيروش در ايران بود، يك بار از مربيان داخلي حتي صوري تعريف نكرد. يك بار از مربيان بابت ساختن بازيكنان خوب ليگ تمجيد نكرد. به جز بياحترامي به مربيان ما، هيچ كاري نكرد. ما مربيان خوبي داريم كه بايد دورههايي ببينند تا از سطح باشگاهي بالاتر باشند. اما مهمتر از اين، اگر به قبل از انقلاب برگرديم، وقتي اوفارل يا رايكوف آمدند هم تيم را ساختند، تغيير نسل دادند و هم مربي پرورش دادند. رايكوف وقتي به تيم تاج آمد، بعد از سه سال گفت كارم تمام شده و بايد بروم. اما نفراتي مانند زندهياد پورحيدري يا حجازي كنار او بودند و بعدها مربيان بزرگي شدند. رايكوف وقتي در راس كار بود، ما در كارهاي دفاعي و بدنسازي قوي بوديم چون ايشان از بلوك شرق و يوگسلاوي آمده بود. ما با تيمهاي بزرگ بازي ميكرديم و بعد اوفارل آمد كه در بازيهاي آسيايي سرمربي تيم شد. اگر كيروش در منچستر نفر سوم بود، اوفارل نفر اول بود و كسي بود كه جرج بست را بايكوت كرد. او تغيير نسلي در تيم ايران داد و نفراتي مانند جباري و زندهياد كاشاني و... بعد از بازيها، از تيم خداحافظي كردند و او نسلي جديد ساخت. نسلي كه نفراتي مانند مهاجراني، حبيبي، صالحنيا و... بودند. ايشان هم وقتي دو سالش تمام شد رفت اما ايشان، نفراتي مانند آقاي مهاجراني را ساخت كه بعدها مربي تيم ملي شد. افتخاراتي كه ايران سالهاست كسب نكرده كه به المپيك نرفتهايم يا قهرمان آسيا نشديم، يا آن زمان كه جام جهاني 16 تيمي بود و از آسيا يك تيم ميرفت، سالهاست كسب نشده. كيروش هم مربي بزرگي است و توقع داشتيم مانند اوفارل نفراتي را در كنار خود پرورش دهد. علي كريمي و صالح و نكونام و... هركدام آمدند نهايتا رفتني شدند. چه ايشان يا هر مربي را بياوريم، او بايد از مربيان ايراني در كنار خود استفاده كند. از طرفي چرا ما اينقدر مربيان ايراني را كوچك ميكنيم؟ افرادي مانند مجيدي، نكونام و... كه ميتوانند موفق باشند. اما وقتي بهايي نميدهند پس همه ميگويند فدراسيون راه خودش را ميرود و نظر كسي را نميپرسد. يكي از كارهايي كه فدراسيون در دوران ما انجام ميداد، از سرپرست و مربيان تيمها هم نظر ميگرفتند حتي اگر اينكه به نظرش عمل نكنند. وقتي برايان كلاف به ايران آمد، مانند كيروش فقط ميگفت خودم. اما او را نخواستند چون گفتند بايد كسي بيايد كه افرادي را بسازد كه وقتي رفت، از آن مربيان بهره ببريم و حالا هم هركسي بيايد بايد در كنار خود از مربيان ايراني استفاده كند كه وقتي رفت، بتوانيم از اين سرمايهها استفاده كنيم.
تا اكيپ تاج، نبي و... هستند بعيد است كيروش برود. من خودم كسي بودم كه از اين افراد حمايت كرده. معتقد بودم چون قبلا يك دهه در فدراسيون بودهاند، با AFC آشنايي دارند ميتوانند آنجا از فوتبال ايران دفاع كنند، اما وقتي ديدم كيروش را آوردند از مردم در رسانهها عذرخواهي كردم. الان هم با آنها سلام و احوالپرسي داريم اما بحث فوتبال مملكت در ميان است. اگر بخواهند با كيروش ادامه دهند، از الان به شما قول ميدهم هيچ موفقيتي حاصل نميشود.
رفتن بازيكنان به نهاد رياستجمهوري از بيعرضگي فدراسيون فوتبال بود؛ من هم اگر بخواهم به نهاد رياستجمهوري بروم، همين طور كه ما را راه نميدهند. اينها برنامهريزي كرده بودند وگرنه نه طارمي را در نهاد رياستجمهوري راه ميدهند و نه من و شما را . احترام به بازيكن مهم است كه نظرش پرسيده شود اما به بازيكن ربطي ندارد كه در اين موضوع دخالت كند. الان تنها تقصيري كه ميتوان به پاي بازيكنها نوشت، همين كاري بود كه براي آوردن كيروش كردند.