«اعتماد» از سرنوشت دو زنداني محكوم به قصاص گزارش ميدهد
محاكمه
ديه هر كدام از اين دو زنداني 10 ميليارد تومان ازسوي او لياي دم تعيين شده است
بهاره شبانكارئيان
«صحبت با برخي زندانياني كه تماسهايي از داخل زندان با من داشتند نشان ميدهد كه بيشتر آنها ادعا ميكنند قتلي مرتكب نشدهاند و بيگناه هستند اما سوال اينجاست كه در لحظه ارتكاب قتل هيچ كس نميداند چه كسي مقصر بوده است!...»
تمام زندانيان اعدامي، سرنوشت مشابهي دارند. آنها محكوم هستند به قصاص. هر كدام از اين زندانيان داستان خودشان را دارند. داستانهايي كه با يك حادثه شروع و با اجراي حكم قصاصشان تمام ميشود. در اين ميان برخي از خانوادههاي شاكي حاضر ميشوند قاتل را مورد بخشش قرار دهند و از محكوم به قصاص تقاضاي پرداخت مبلغي را به عنوان ديه كنند يا در مواردي هم اولياي دم از محكوم به قصاص درخواستهايي همچون طلب ملك يا هر چيز ديگري را ميكنند. در اين گزارش خبرنگار «اعتماد» به ماجرايي كه موجب شده تا اين دو زنداني محكوم به قصاص در حبس باشند طي مصاحبهاي با اعضاي خانواده دو نفر از آنها ميپردازد. در ضمن هر دو زنداني در اين گزارش با پرداخت مبالغي كه از سوي اولياي دم براي آنان تعيين شده است از زندان آزاد خواهند شد، اما اين دو زنداني كه در اينجا به آنها اشاره ميكنم توان پرداخت مبلغ ديه را ندارند.
ماجراي زنداني اول
خواهر آقاي «ب» كه در تهران ساكن است اظهار ميكند كه برادرش سال 1392 به دليل اتهام به قتل دستگير و روانه زندان و با مستندات دادگاه محكوم به قصاص ميشود. حالا خواهر اين زنداني اطلاعاتي را از روز حادثه براي خبرنگار «اعتماد» بازگو ميكند.
از روز حادثه بگوييد.
حدود نه سال پيش برادرم با يك آقايي براي كار با اتوبوس شريك بود، بعد اين آقا نميدانم چطور ميشود يكدفعه ناپديد ميشود. خانواده اين آقا خصوصا همسر ايشان به ماموران پليس اطلاع ميدهد كه همسرش مفقود شده و نيست. پليس هم به دنبال سرنخ از اين آقا ميگردد. از آنجايي كه آخرين تماس اين آقا با برادرم بود پليس هم برادرم را براي بازجويي دستگير ميكند. برادرم هم به پليس ميگويد؛ آخرين باري كه اين آقا را ديده، صحبت كردند و او هم بعد از صحبت ميرود. برادرم در اداره آگاهي به اين اشاره ميكند كه اين آقا زن دوم داشت و تا جايي كه ميدانم رفته بود كه به زن دومش سر بزند، ضمن اينكه اين آقا يك شناسنامه جعلي هم براي خودش درست كرده بود تا بتواند ازدواج مجدد كند، ولي خانواده اين آقا به پليس گفتند كه برادر من اين آقا را كشته است.
قاضي درخصوص اين پرونده چه رايي صادر كرد؟
قاضي معتقد بود آخرين تماس اين آقا با برادر من بود و همچنين آخرين ديدار مقتول هم با برادرم بود. حكم برادرم هم قصاص اعلام شد اما قاضي گفت بايد رضايت اولياي دم را بگيريد.
گفتيد اين آقا مفقود شده بود آيا درنهايت جسد ايشان پيدا شد؟
خير. الان حدود 9 سال است كه جسد اين آقا هنوز پيدا نشده است. برادرم هر چي آدرس از اين آقا داشت را به پليس داد ولي جسدي پيدا نشد.
اولياي دم چه مبلغي را براي پرداخت ديه تعيين كردند؟
خدا خيرشان بدهد 10 ميليارد تومان براي رضايت درنظر گرفتند. بعد ما رفتيم و كلي صحبت كرديم تا بالاخره طي آخرين جلسهاي كه در 30 مهر ماه جاري داشتيم به پرداخت ديه 4 ميليارد توماني راضي شدند اما تا الان حدود 60 ميليون تومان جمعآوري كرديم. با اين وضع اقتصادي نميدانيم از كجا اين مبلغ هنگفت را تهيه كنيم اما اولياي دم عنوان كردند كه اگر اين پول تهيه نشود ما حكم قصاص را اجرا ميكنيم. حتي وقتي برادرم زنداني شد سه دانگ اتوبوس كه به نام برادرم بود را فروختند و به ما ندادند. ما هم گفتيم خب شما كه سه دانگ اتوبوس را برداشتيد حداقل اين موضوع را مدنظر بگيريد ولي گفتند؛ نه. ما فقط پول ميخواهيم.
برادر شما موقعي كه اين حادثه رخ داد چند سال داشت و آيا ازدواج كرده بود؟
ازدواج كرده بود و يك بچه داشت اما همسرش بعد از اين اتفاق كه برادرم به زندان افتاد از او جدا شد.
برادرتان در كدام زندان است؟
در زندان دستگرد اصفهان زنداني است.
اين اتفاق در اصفهان رخ داد؟
بله. در اصفهان شهرستان مباركه اتفاق افتاد. ما اصالتا اهل اصفهان هستيم ولي من از وقتي كه ازدواج كردم به تهران آمدم.
با توجه به اينكه جنازه كشف نشده است شما براي پروندهتان وكيل نداشتيد؟
ما از ابتدا وكلاي مختلفي را براي پرونده برادرم درنظر گرفتيم اما از آنجايي كه قاضي رضايت اوليايدم را مدنظر قرار ميدهد و براساس آن حكم داد چارهاي جز گرفتن رضايت نداشتيم و نداريم.
ماجراي زنداني دوم
علي در 17 سالگي متهم به قتل ميشود. در حال حاضر هم حدود 20 سال دارد و محكوم به قصاص است. خانواده علي ساكن شهرستان ياسوج واقع در استان كهگيلويه و بويراحمد هستند. پدر اين زنداني محكوم به قصاص نيز از روز حادثه به خبرنگار «اعتماد» توضيحاتي ارايه ميدهد.
ماجراي روز حادثه از چه قرار بود؟
حادثه در يك روز تعطيل اتفاق افتاد و بچهها در پارك بودند. چهار، پنج نفر بودند كه با هم درگير شدند. غير از پسر من دو نفر ديگر به اتهام معاونت در قتل محكوم شدند. يكي از آنها تبرئه شد و ديگري هنوز زندان است. پسر من چاقو نداشت يكي از دوستانش به او چاقو داد. بعد هم قتل افتاد گردن پسر من و الان هم اولياي دم مبلغ 10 ميليارد تومان تقاضاي ديه كردند. يك زمين در روستاهاي اطراف داريم كه اگر بتوانم آن را بفروشم مقداري از مبلغ ديه تهيه ميشود.
درگيري سر چه موضوعي بود؟
والا نميدانم. حالا سر چه موضوعي اين چندتا پسر چاقو هوا ميكنند، خدا ميداند.
مقتول چند سال داشت؟ چاقو به كدام ناحيه از بدنش اصابت ميكند؟
18 سال داشت. چاقو به قلب مقتول اصابت كرد و فوت شد.
صحبت خاصي در مورد پرونده پسرتان نداريد؟
والا فعلا كه قتل به گردن پسر من افتاده است. فقط ميخواهم اين موضوع رسانهاي شود.