ادامه از صفحه اول
گذر از يلدايي سرد به صبحي روشن
در سالهاي اخير به دلايل مختلفي مثل تحريمهاي زندگيزدا، فشارهاي اقتصادي، منازعات بيهوده سياسي و سياستهاي نابجاي اجتماعي، نوعي كلافگي جامعه و فردگرايي را دامن زد و در اين ميان فضاي مجازي نيز فاصلههاي باهم بودن حتي درون يك خانواده را بيشتر كرد.
علاوه بر اين، امسال، در پي ماجراهاي غمانگيز خيابانهاي پاييزي، خانوادههايي هستند كه عزيزان خود را در كنار ندارند از زايران شاهچراغ شيراز گرفته تا هموطنان بلوچ و كرد و... و همه همميهنانمان در هرجاي ايران. من تجربه تلخ سفرههاي يلداي بدون در كنار داشتن عزيزان از دسترفتهام را زندگي كردهام و بر سر سفره، برايشان بشقابهاي خالي چيدهام.
با اين وصف در شبهاي سرد يلدايي، مسووليت اجتماعيمان را نبايد فراموش كنيم و به ياد داشته باشيم اميد و شادي حق همه انسانها از هر قشري است. در اين شبها، افرادي هستند كه نه تنها در سفره كوچكشان از آجيل و انار و هندوانه خبري نيست بلكه حتي از داشتن سرپناهي گرم و پرمهر هم محرومند در حالي كه همه آنان انسانند و ايرانياند و بخشي از واقعيت جامعه ما هستند كه همه ما نسبت به آنان مسووليت داريم. ولي متاسفانه طردشدگان اجتماعي را از ذهن خود نيز طرد كردهايم و چقدر شريفند انسانهايي كه اينچنين نيستند و در سردي زندگي اين طردشدگان، گرمابخشياي هرچند اندك دارند.
سوال اين است تا زماني كه افراد و گروههاي رهاشده در جامعه حضور دارند، چقدر زيست يك جامعه، اخلاقي خواهد بود؟
بيترديد، گذر بيتفاوت از ميان به حاشيهرفتگان و نديدن آنان جامعه را خشنتر مينمايد. زندگي راحت نياز به روح لطيف دارد. لطافت اجتماعي براي گذار همدلانه از بحرانها و مشكلات و ديدن همه افرادي كه به نحوي آسيب ديدهاند يا به هردليل غمهايي در دلشان نشسته، اجتنابناپذير است. همه ما فراتر از خودبينيها و فردگراييهاي منفي بايد به جامعه و همه آنچه در آن جريان دارد بينديشيم.
رمز موفقيت جامعه ما و داشتن آيندهاي بهتر، پيشگيري از تعميق شكافها است. تجارب تاريخي ما نشان داده كه هر آنچه از درونمان و در كنار هم بودنمان جوشيده، سعادت تضمين كرده و هيچگاه بيگانگان منشأ خير براي زندگي ايرانيان نبودهاند. گذر از يلداي سرد به صبحي روشن با درك يكديگر با درك نيازها و خواستهاي جامعه و درك مصلحتهاي ملي ميسر ميشود.
از خداي مهربان در اين ايام، نور و شادي براي همه انسانها در هركجاي زمين و بهخصوص هموطنانمان بخواهيم. از پروردگار يكتا بخواهيم كه در پي تلخي اين روزهاي پاييزي، اميد و موفقيت و پشت سر گذاشتن همه مشكلات براي كشورمان رقم بخورد.
همين يك بحران، آقا كمال
باقي ماندن تنها يك مانع مساله پادمانها، خدا قوت به همگي دستاندركاران، ميوهاي ديررس و به اميد خدا در حال رسيدن. شايد.
باورمند به شرايط سخت درگير شروط و بهانههايي مزمن و بر زمين مانده را كنار بگذاريم و همه تلاشهايمان را براي حل همين يك بحران متمركز كنيم، همين يك بحران چه باك از بازگشتمان به همان شرايط برجامي بعد از سالها، چه باك از گمانهايي بر سر «عقبنشيني» و چه جاي ترس از شماتتهايي بر سر رسيدنمان به همان نقطهاي كه مدبرانه از آن عبور كرده بوديم! دوايي عاجل براي پاسخ به منافع ملي و درمان آلام اكثريت هرچند تلخ و گزنده نه جام زهر كه حلواست. نيست؟ آقا كمال عزيز شما كه شكر خدا دستتان به مراجع عالي تصميمساز ميرسد براي حل اين مشكل آستيني بالا بزنيد و دست در دست عقلايي اثرگذار قدمي براي درمان اين درد بزرگ برداريد. از وزير محترم امور خارجهمان كه به ظاهر كاري ساخته نيست، وزارت خارجهمان بيشتر به لطف كنشگري عواملي به ظاهر برجامستيز، قدمي در اين ميان برنداشته كه هيچ، با كاهليها و تأخيرهايي مزمن دردي بر دردها افزوده است. در اين راستا لطفي كرده و مصوبه راهبردي «افايتياف»، ملازم با باردهي برجام و بهواقع نردباني براي چيدن ميوههاي آن را نيز به يمن مصلحتانديشي پيشگفته از چاه ويل مجمع تشخيص مصلحت درآوريد، گشودن گرههاي انتخاب آزاد مردم با حاصل افزودن بر كارآمديها و غنيسازي سرمايههاي انسانيمان فعلا بماند تا بعد.
قائممقام اسبق وزير امور خارجه