هشدار درباره رتبه جهاني ايران
در بروز سوختگي
رييس انجمن ققنوس:
در ايران حتي يك تخت استاندارد سوختگي نداريم
هر سال در ايران 3 هزار بيمار سوختگي به دليل شدت ضايعه و كمبود امكانات ميميرند
گروه اجتماعي| رييس انجمن حمايت از بيماران سوختگي (ققنوس) با هشدار نسبت به رتبه جهاني ايران بابت بروز سوختگي، گفت كه با وجود آمار بالاي قربانيان سوختگي به دليل تعدد حوادث سوختگي در كشور، بودجهاي كه به سوختگي اختصاص ميدهند حتي در رتبه صدم هم قرار نميگيرد و وزارت بهداشت كلا صورتمساله «سوختگي» را براي خود پاك كرده و به آن اهميتي نميدهد كه بيمار سوخته در چه بيمارستاني بستري است و چه مشكلاتي دارد. محمدجواد فاطمي ضمن اشاره به اينكه با وجود مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباه نامگذاري روز اول دي ماه به عنوان روز حمايت از بيماران سوختگي، ولي اين نامگذاري هنوز وارد تقويم رسمي كشور نشده، در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا گفت: «مطالعات به ما نشان داده است سرمايهگذاري به ميزان يك تومان در پيشگيري از سوختگي تا ۳۰ تومان از هزينههاي سوختگي و درمان آن كم ميكند و اين يعني اگر به آموزش و پيشگيري بيشتر اهميت دهيم سودي ۳۰ برابري در زمينه سوختگي متوجه كشور ميشود.» فاطمي ضمن اعلام اينكه سالانه ۳۰ هزار نفر سوختگيهاي جدي دارند كه مجبور به بستري در بيمارستانها ميشوند كه حدود ۳۰۰۰ نفر آنها جان خود را از دست ميدهند و از ۲۷ هزار نفر باقيمانده، هنگام ترخيص حدود ۴۰ تا ۵۰درصد افراد دچار درجات مختلف از كار افتادگي ميشوند، تاكيد كرد كه ايران از نظر تعداد جمعيت و سطح اجتماعي اقتصادي در موضوع سوختگي رتبه بالايي دارد و درخصوص اصليترين مشكلاتي كه بيماران سوختگي با آن مواجه هستند، گفت: «معمولا افرادي ميسوزند كه تمكن مالي ندارند؛ چراكه از وسايلي استفاده ميكنند كه استاندارد نيست يا آموزش خوبي نديده و سطح تحصيلات كمتري دارند يا در جاهايي زندگي ميكنند كه براي گرمايش از شعله مستقيم استفاده ميكنند مانند بخاري و اجاق در چادر عشاير و... بنابراين؛ سوختگي يك بيماري براي قشر ضعيف و كمتر برخوردار جامعه است. اين قشر وقتي ميسوزد امكان درمان كمتري هم دارد، چراكه بيمارستانهاي سوختگي استانداردي حتي در پايتخت هم نداريم و همان بيمارستانهاي موجود در كشور هم امكانات و پرسنل كافي ندارند و بيمارستانهاي خصوصي هم بخش سوختگي ندارند. ما به پانسمانهاي نوين دسترسي نداريم و عوارض بيماران و تعداد مرگ و مير بيماران سوختگي بسيار بالا است. بيمار سوختگي حتي پس از ترخيص از بيمارستان هم حامي ندارد و با مشكلات زيادش در جامعه رها ميشود. در شرايط فعلي حتي فقر افزايش يافته يعني خط فقر بر عددي قرار گرفته كه تعداد بسيار زيادي از هموطنان ما زير خط فقر زندگي ميكنند، پس تعداد سوختگيها هم به گواه آمار افزايشي شده است. سواي اين امر بودجهاي كه به سوختگي اختصاص داده ميشود به هيچوجه همانند تورم افزايش نيافته و انواع پانسمانهايي كه قبلا برخي بيماران ميتوانستند تهيه كنند بسيار گران شده است. علاوه بر اين، مشكلات ارائه خدمات بيمارستانهاي سوختگي به حدي افزايش يافته كه حتي توان ارائه ميانوعده به بيماران خود و توان تامين پانسمان ندارند. در واقع ما روز به روز به روشهاي قديميتر بازميگرديم كه باعث عوارض و مرگ بيشتر بيماران هم ميشود. بيماران سوختگي با چهار چالش مهم فقر، مشكلات جسمي (چسبندگي، خارش، اسكار، درد، نازيبا شدن قسمتهاي سوخته و...) مشكلات روحي و افسردگي به واسطه بيماري و ايزوله شدن و مشكلات اجتماعي روبهرو هستند، چراكه جامعه معمولا رفتار خوبي با بيماران دچار سوختگي ندارد و حتي ممكن است به بيمار سوختگي شغل هم ندهند.» او تاكيد كرد: «بيمار سوختگي از قشر ضعيف است كه صدا و تريبون ندارد. آنها ميسوزند و از جامعه طرد ميشوند و درنهايت ميميرند و نميتوانند مانند ساير بيماران صداي خود را به جايي برسانند؛ صداي ساير بيماران به اين دليل به گوش ميرسد كه در ميان آنها بعضا فرد متمول هم وجود دارد كه به واسطه آن افراد، صداي قشر ضعيف هم شنيده شود اما صداي فقرا شنيده نميشود. در ايران حتي يك تخت استاندارد سوختگي هم وجود ندارد. در بيمارستانهاي بسيار قديمي و نامناسب به بيمار خدمت ميدهيم به شكلي كه حتي در پايتخت، گاهي تا شش بيمار سوختگي در يك اتاق كنار هم بستري ميشوند كه اين اصلا استاندارد نيست. از سال ۱۳۸۰ قرار بود يك بيمارستان سوختگي در منطقه كن تهران ساخته شود كه بعد از ۲۱ سال تنها سازه آن ساخته شده است. حتي در مراكز استاني و شهرهاي بزرگ هم بيمارستان سوختگي نداريم. الان تعداد تخت سوختگي به نسبت جمعيت بسيار پايين است. بايد بخشي تحت عنوان بخش ويژه سوختگي داشته باشيم كه اين را هم نداريم و گاهي در برخي مراكز بدترين قسمت بيمارستان با كمترين امكانات به بخش سوختگي اختصاص يافته چون اين بخش درآمدي براي بيمارستانها ندارد و برعكس هزينهزا هم خواهد بود. حتي در تهران از ميان سه دانشگاه علوم پزشكي بزرگ، تنها دانشگاه علوم پزشكي ايران، بيمارستان تخصصي سوختگي دارد و دانشگاههاي علوم پزشكي تهران و شهيد بهشتي حتي زير بار تخصيص يك بخش سوختگي در يك بيمارستان زير مجموعه خود نميروند. سازمان تامين اجتماعي نيز با بيش از ۲۰۰ بيمارستان فعال در سراسر كشور حتي يك تخت سوختگي ندارد؛ چون اين تخت برايش هزينه است و سوددهي ندارد. در بُعد كلان هم نهادي وجود ندارد كه سازمان تامين اجتماعي با اين حجم از بيمه شده را موظف به داشتن تخت سوختگي كند. با تمام تلاشي كه كرديم نتوانستيم بيمهها را مجاب كنيم پوشش حمايتي خود را افزايش دهند. حتي در زمان تصدي دكتر قاضيزاده هاشمي در وزارت بهداشت، ايشان نامه و درخواست ما را مستقيم براي شوراي عالي بيمه فرستاد اما بيمهها زير بار نميروند چون سوختگي برايشان هزينه ايجاد ميكند.