خانواده، دوستان و شاگردان بهزاد غريبپور از او و هنرش به «اعتماد» ميگويند
نامي جداييناپذير از تصويرگري ايراني
بسیاری از تصویرگران و گرافیستهاي امروز از شاگردان مستقیم او هستند
مريم آموسا
دو هفته پيش وقتي بهزاد غريبپور در 65 سالگي از دنيا رفت، جامعه هنرهاي تجسمي و خاصه آنها كه او را از نزديك ميشناختند، از اين مرگ نابهنگام غصهدار و حتي شگفتزده شدند؛ اما اين گرافيست و تصويرگر كُرد بيرون از حوزه هنرهاي تجسمي كمتر شناخته شده بود؛ فيالمثل آنطور كه برادرش بهروز در حوزه تئاتر و فيلمسازي و... بخش هنر و ادبيات «اعتماد» در اولين شماره خود پس از درگذشت غريبپور يادداشتي منتشر كرد و در آن، ضمن اشاراتي به واكنشهاي اطرافيان به اين درگذشت، شرحي از زندگي و آثار و فعاليتهاي او به دست داد؛ اينكه او متولد سنندج بوده و در سال63 با تاسيس استوديو «تينو گرافيك» فعاليت خود را در حيطه تصويرگري و طراحي گرافيك و تبليغات آغاز كرد و در كارنامهاش تدريس در دانشكده هنرهاي زيبا، دانشگاه هنر و... ديده ميشود. مديريت هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان، انتشارات افق، محراب قلم، قدياني، سروش و عضويت در هيات داوران بسياري از جشنوارههاي تجسمي از ديگر فعاليتهاي غريبپور بوده است. از فعاليتهاي بينالمللي او نيز ميتوان به شركت در گردهمايي طراحي كتاب آسياپاسيفيك يونسكو سال ۱۹۸۴ در ژاپن اشاره كرد. همچنين در سال ۱۹۹۹ عضو هيات داوران جشنواره نوما در همان مركز فرهنگي يونسكو بود. غريبپور در سال ۲۰۰۱ به دعوت يونسكو در براتيسلاوا كارگاه برگزار كرد و در سال ۲۰۰۳ عضو هيات داوران جشنواره براتيسلاوا بود. غريبپور دو بار جايزه تشويقي نوما را براي تصويرگري كتاب «راز پرنده» در ۱۹۸۸ و طراحي كتاب «پلنگ سياه» در ۱۹۹۴ دريافت كرد. در سال ۱۳۹۶ نيز نشان «آبان» از سوي انجمن تصويرگران ايران به او اهدا شد. «راز آبگير»، «سبزپوش مهربان»، «چهل قصه»، «ترانههاي كودكان»، «بزبزقندي»، «پرنده طلايي» و «همه حق» دارند از كتابهايي هستند كه غريبپور تصويرگري كرد. او همچنين تصويرگر دهها طرح جلد و پوستر بود. غريبپور بيست و دوم آذرماه پس از يك دوره بيماري طولاني در كانادا درگذشت و پيكرش در همانكشور به خاك سپرده شد. قرار است به همت كيانوش غريبپور، نمايشگاهي از آثار او در تهران برپا شود. به بهانه درگذشت او با برادر بزرگتر، دوستان، همكاران و شاگردانش گفتوگو كردهايم.
تصويرگريهايش از نظر ظريفكاري به مينياتور پهلو ميزند
بهروزغريبپور، برادر بزرگ بهزاد غريبپور كه ۸ سال از او بزرگتر است، ميگويد: بياغراق هم بهروز و هم برادر ديگرم كيانوش - كه 19 سال از من كوچكتر است- از بهترين گرافيستها، تصويرگران و فعالان كتاب كودك ايران هستند. من پيشاهنگ اين قافله بودم. خوشبختانه ژني كه در بهزاد و كيانوش هست در تمام نوههاي خانواده غريبپور تكثير شده و ۷ نوه اين خانواده گرافيست هستند و همه به نوعي در ابتدا از شاگردان بهزاد و بعد كيانوش هستند و تنها كارگردان اين خانواده من هستم.
او به علاقهمندي بهزاد غريبپور از جواني به نقاشي و كار هنري اشاره ميكند: بعد از آنكه رشتههاي مختلف هنري را در دانشگاههاي متفاوتي تجربه كرد، رشته گرافيك را انتخاب كرد و خوشبختانه اولين آثارش در ارتباط با نمايشنامهها و كتابهاي من بود. «كچل كفترباز»، «كوراوغلو چنليبل» و «سفر سبز» ازجمله آثاري بود كه تصويرگري آنها را بهزاد انجام داد؛ اين كارها سرآغازي شد تا او وارد كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان شود. بهزاد به مرور بخشي از وقت و تمركزش را روي طراحي پوستر گذاشت و به عنوان گرافيست بعدها در برخي از پروژههاي تئاتري با من همكاري داشت؛ مثل طراحي پوستر «رستم و سهراب»، اپراي عروسكي «رستم و سهراب»، نمايش «۲۳۴۲ روز بد»، «ايكارو». او همچنين در طراحي عروسكهاي چند پروژه نمايش عروسكي من هم سهم داشت.
به گفته بهروز غريبپور روحيه نوجويي و خودآموزي از مهمترين ويژگيهايي متمايزكننده برادرش بهزاد بود: همواره درصدد بود تا دانش حرفهاش را افزايش دهد و همواره اگر به مرور فكر ميكرد بايد اثري را تغيير دهد، دوباره روي آن كار ميكرد. اين را ميتوانيد در چاپهاي بعدي كتاب «كچل كفترباز» ببينيد.
او برادر كوچكش را انساني «بسيار صبور، آرام، متين و منضبط» توصيف ميكند و ميگويد: قلياني در بهزاد بود كه او را براي صعود به جايگاه رفيعتر ترغيب ميكرد. به تدريج خودش را كشف كرد و دريافت كه چگونه ميتواند صاحب سبك شود. او برخلاف بسياري از تصويرگران كه آثارشان به سمت مينيماليسم سوق پيدا كرده، تمركزش را روي ظريفكاري و پرداختن به جزييات گذاشت. از اين رو او براي خلق تكتك آثارش زمان زيادي را صرف كرد و به نوعي جان خود را در قلم گذاشت.
بهروز غريبپور معتقد است كه برادرش بهزاد انساني همهجانبه، متعهد و خلاق و در تمامي ساليان فعاليت در حال رشد بود و در عرصههاي بينالمللي هم درخشيد: نهتنها به عنوان يك برادر، بلكه به عنوان يك هنرمند فقدانش را احساس ميكنم. بهزاد روزانه 10، 12 ساعت سر از كاغذ برنميداشت و با وسواس و تيزبيني به تصويرگري ميپرداخت تا فقط بتواند گوشهاي از تصوير را كامل كند. كارهاي او بسيار حيرتانگيز است.
او درباره همكاري بهزاد غريبپور با كانون پرورش فكري كودكان ميگويد: بهزاد براي ورود به كانون با مقاومتهايي روبرو شد. با تنگنظري و ارزيابيهاي فوقالعاده سطحي، مدتي از پذيرش او به عنوان يك نيروي دايمي امتناع كردند. زماني كه تصويرگري نمايشنامه «كچل كفترباز» را انجام ميداد، او را متهم كردند كه گرايش چپ دارد. بارها اعلام كردم اگر محتواي اين اثر چنين اجازهاي به يك تصويرگر داده تا چنين نقاشي و تصاويري رسم كند، من مقصرم، نه بهزاد اما به مرور به توانمندي و سلامت نفس بهزاد آگاه شدند و او تا پايان دوران خدمت و بازنشستگي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان در بخشهاي مختلف، عمدتا در بخش تصويرگري كتاب كودك كار ميكرد. به قول يكي از دوستانش بهزاد زرين كلك پس از انقلاب بود.
بهروز غريبپور به سالها تدريس برادرش در دانشگاههاي مختلف اشاره ميكند و امروزه بسياري از تصويرگران و گرافيستها از شاگردان مستقيم او به شمار ميروند. دخترم از دانشجويان او بود.
او اشارهاي به همكاريهاي مشتركي كه با بهزاد داشت كرد و گفت: با اينكه من، بهزاد و كيانوش در برخي از پروژههاي فرهنگي باهم همكاري كردهايم اما همواره روش كار ما به اين شكل بوده كه هنگام كار هميشه حرفهاي كار كرديم و هيچوقت روابط خانوادگي را وارد كارهاي مشتركمان نكردهايم.
جان سپردن در عزلت و انزوا
به گفته بهروز غريبپور، برادرش بهزاد جانش را فداي تكتك فريمهايي كرد كه خلق كرد: تصويرگريهاي او از نظر ظريفكاريها به مينياتورهاي ايراني تنه ميزند. چنان زيبا و مينياتوري كار كرده كه از تصور خارج است. دريغ كه اين اواخر حتي نميتوانست اسم خودش را بنويسد و بدبختانه خود، آگاه بود كه نيرو و توانش سلب ميشود. كم شدن توانش از نوشتن و نقاشيكردن شروع شد و به از دستدادن قدرت تكلم رسيد و بعد قدرت حركتش را از دست داد و... آگاه بود كه هر روز نيرويش كاسته ميشود و اين موضوع رنجش را بيشتر ميكرد.
غريبپور درباره سبك آثاري كه بهزاد در دوره پاياني زندگياش خلق كرد، ميگويد: تغييرات در آثار او به مرور اتفاق افتاد. زماني كه بيمارياش هنوز كاملا خودش را نشان نداده بود به مرور از سبك فرساينده تصويرگريهايش فاصله گرفت و آثارش حالوهواي نقاشيهاي شگال را به خود گرفت. حتي برخي از تصويرگريهايش اشتراكاتي با آثار نقاشان فرماليست روسي داشت. من در ابتدا تصور ميكردم كه او قصد تغيير سبك دارد اما به مرور متوجه شدم كه اين تغييرات به واسطه از دست دادن قدرت دستهايش است.
او ميگويد بهزاد غريبپور در عزلت و انزوا جان سپرد و توضيح ميدهد: در روزگار رنج و بيماري، سراغي از او گرفته نشد تا باري از روي دوش او و همسر صبور و گرانمايهاش زهره قليچخاني بردارند و او در عزلت، انزوا و غربت جانش را فدا كرد. به نظرم او در سالهاي پاياني زندگياش به واسطه خودآگاهي كه نسبت به وضيعت سلامتياش داشت در دنياي مهيبي زندگي ميكرد و اين رنجش را بيشتر ميكرد.
غريبپور همچنين از برگزاري نمايشگاهي از آثار او در ايران ميگويد: چون پيكر بهزاد به ايران برنميگردد و در كانادا به خاك سپرده شده، با خانواده برنامهريزي كرديم براي زنده نگهداشتن نام و يادش، نمايشگاهي از آثارش را به همت كيانوش غريبپور برگزار كنيم. چون اصل بيشتر كارهايي كه او انجام داده مربوط به كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و نشرهاي مختلف است، بايد در تعامل با اين مجموعهها، اين آثار را براي برپايي نمايشگاه امانت بگيريم.
درگذشتش، ضايعه تصويرگري و گرافيك است
ابوالفضل همتي آهويي، گرافيست و تصويرگر كه سالها در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان همكار بهزاد غريبپور بوده، ميگويد پيش از شروع همكاري، او را از طريق دوستي با برادر بزرگترش بهروز ميشناخته: من با بهروز همسن و همدانشگاهي بودم. اولينبار بهروز بود كه پوسترها و تصويرگريهاي بهزاد را به من نشان داد اما از سال ۱۳۸۲ تا زماني كه بازنشسته شديم، در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان باهم همكار بوديم و در اين دوران طولاني، دوستي هم ميانمان شكل گرفت.
همتي آهويي، بهزاد غريبپور را انساني «بسيار جدي، پاك و وارسته» توصيف كرد: يكي از گرافيستهاي خوب كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود و براي خلق هر يك از پوسترهايش با سعه صدري كه داشت ساعتها زمان ميگذاشت. فعاليت او تنها معطوف به طراحي پوستر، طرح روي جلد و تصويرگري كتاب نيست بلكه او طرحهاي بسيار خوبي براي كاور آلبومهاي موسيقي خلق كرده است.
به گفته آهويي، بهزاد غريبپور از جمله هنرمنداني بود كه به سبك هنري خودش رسيده بود. درگذشت او ضايعه جبرانناپذيري براي هنر تصويرگري و گرافيك ايران به شمار ميرود. نام و يادش گرامي.
هرگز اصولش را زير پا نميگذاشت
محمدعلي بنياسدي، نقاش و تصويرگر كتاب كودك درباره زمينه آشنايياش با بهزاد غريبپور ميگويد: من با كارهاي بهزاد به واسطه تئاترهاي برادر بزرگترش بهروز آشنا شدم. او براي تعدادي از نمايشهاي بهروز غريبپور پوستر طراحي كرده بود. از زماني كه كارهاي او را چه پوستر و چه تصويرسازيهايش ديدم، از تماشاي آنها كيف ميكردم. با گذشت سالها، همچنان كارهاي بهزاد غريبپور را دوست دارم.
او با اشاره به همكارياش با بهزاد غريبپور در انجمن تصويرگران عنوان ميكند: بهزاد غريبپور سهمي انكارناشدني در شكلگيري انجمن داشت و در مقطعي كه هر دو عضو هياتمديره انجمن بوديم، حداقل هفتهاي يك بار او را در انجمن ميديدم؛ او آدمي بسيار جدي، صبور و منضبط بود و كارهايش همواره خط و ربط خاص و مشخصي داشت و همين ويژگيها بود كه آثار او را متمايز ميكرد.
اين تصويرگر به دورهاي كه با بهزاد غريبپور در هياتمديره انجمن بوده اشاره ميكند و ميگويد: بهزاد آدم منظمي بود و ميخواست همه كارها درست پيش برود. ميگفت هميشه همهچيز آنگونه كه ميخواهيم پيش نميرود. وقتي كارشكنيها را از سوي برخي دوستان همكار و نهادها ميديد، بسيار ناراحت ميشد. او هرگز حاضر نميشد اصولي را كه به آن پايبند بود، زير پا بگذارد.
بنياسدي كه در داوريهاي متعدد با غريبپور همكار بوده، ميگويد: در داوريها همواره به نكاتي توجه ميكرد كه شايد از نگاه بسياري دور ميماند. او به تك تك آثاري كه در جشنوارهها مورد بررسي قرار ميگرفت احترام خاصي ميگذاشت. غريبپور منش و روحيه خاصي داشت و برخلاف كساني بود كه همواره ميخواهند بگويند ما خودمان به اين ايده رسيدهايم. برايم جالب بود. او يك بار به من گفت كه در مجموعه تصويرسازي كلاهها از من تاثير پذيرفته است. كمتر هنرمندي چنين روحيهاي دارد. به نظرم مجموعه كلاههاي او از آثار بسيار خوب او به شمار ميرود.
بازار نشر ايران قدر او را ندانست
او ميگويد جديت و صبوري بهزاد غريبپور را در كمتر كسي سراغ دارد و ميافزايد: من هرگز نميتوانم مانند او ساعتها و روزها براي خلق يك اثر وقت بگذارم. اصلا اين شيوه كار كردن با شيوه فكري من همسو نيست. او براي خلق تكتك تصويرسازيهايش ساعتها وقت ميگذاشت و بايد نقاش باشي تا متوجه بشوي از يك رنگ به رنگ ديگر بخواهي برسي چقدر بايد زمان بگذاري.
بنياسدي سختگيريهاي بهزاد غريبپور را سبب كاهش كميت آثار او ميداند: او چون براي خلق كارهايش زمان طولاني ميگذاشت و سختگير بود كه اين سختگيري موجب شد فرصت نكند آثار بيشتري خلق كند. بايد قبول كرد هرگز بازار نشر ايران قدر او را آنگونه كه بايد، ندانست و با توجه به كاري كه در هر فريم تصويرگريهايش ميكرد، هرگز دستمزد واقعي را كه بايد براي كارهايش ميگرفت دريافت نكرد.
بنياسدي به جايگاه او در مقام مدرس دانشگاه هم اشاره ميكند: به نوعي در دانشگاه با غريبپور همكار بودم و شناخت من در عرصه آموزش منوط به تجربيات شاگردانش از كلاسهاي اوست. او شاگردان خوبي تربيت كرده است و همواره شاگردانش از او به نيكي ياد ميكنند. حتي سختگيريهاي او در كلاسهايش موجب نشد كسي از او خاطره بدي در ذهن داشته باشد.
اين نقاش درباره سبك كار غريبپور ميگويد: در تصويرگري سبك كاري خودش را داشت و كارهايش بيشتر به سمت نقاشي سوق پيدا ميكرد. اگر كارهاي او را مرور كنيد به خوبي درخواهيد يافت كارهاي او در اوج پختگي و تكامل بودند؛ اما جاي تاسف دارد كه به واسطه بيماري و خانهنشينشدن، ارتباط نسل جوان با او در يك دهه اخير قطع شد و اين فرصت برايشان فراهم نشد تا از تجربيات او بياموزند. اميدوارم فرصت و امكان ديدار دوباره آثار او در يك مجموعه و يك نمايشگاه فراهم شود.
استادِ بيدريغ، ركن تصويرگري ايران
علي بوذري، تصويرگر و مديرعامل انجمن تصويرگران كه تجربه شاگردي بهزاد غريبپور را داشته، ميگويد او را از سال ۱۳۷۶ در دانشگاه هنر ميشناسد: او آموزگار بسيار خوب و سختگيري بود و لحظهلحظه كلاسهايش براي من آموزنده بود. هميشه در هر كلاسي هنرجوياني هستند كه نظم كلاس را به هم ميريزند اما بهزاد غريبپور در كلاسهايش با اين افراد به گونهاي برخورد ميكرد كه اين دانشجوها هم با كلاس همراه ميشدند و راه خودشان را پيدا ميكردند. همه ما از او درس اخلاق گرفتيم و ياد گرفتيم كه چگونه در شرايط بحراني يك كلاس را مديريت كنيم.
بوذري ميگويد: بعدها فرصتهاي متعددي فراهم شد كه با او همسفر و همكار باشم؛ او نه تنها در كلاسهايش بلكه حتي در جمعهاي كاري كه بوديم آنچه را خود بابت آموختنش ساعتها وقت و هزينه گذاشته بود به راحتي در اختيار ما ميگذاشت و هرگز در امر آموزش خسيس نبود.
اين تصويرگر ميگويد: در دوره دانشجويي براي اينكه با رويدادهاي بينالمللي رابطه تنگاتنگي نداشتيم، او در كلاسهايش كاتالوگهاي جشنوارهها را به كلاس ميآورد تا ما را با فضاي تصويرگري بينالمللي آشنا كند.
او بهزاد غريبپور را «بدون اغراق يكي از اركان تصويرگري ايران» به شمار ميآورد و تاكيد ميكند: او در تصويرگري خط مشي خودش را داشت و نه تنها در ايران بلكه در عرصه بينالمللي نيز چهره شناختهشدهاي بود و به عنوان داور و مدرس كارگاه آموزشي در برگزاري بسياري از رويدادهاي تصويرگري جهان سهم داشت.
مديرعامل انجمن تصويرگران همچنين توضيح ميدهد كه تصويرگريهاي بهزاد غريبپور با ديزاين آميخته شده بود و با اينكه جزو بدنه تصويرگري ايران به شمار ميرود، متاسفانه نسل جوان كمتر آثار او را ميشناسند.
تكتك آثارش درسآموزند
كمال طباطبايي، تصويرگر و مدرس ميگويد اگر قرار باشد مهمترين خصلت بهزاد غريبپور در زندگي را در دو كلمه خلاصه كند، بايد بگويد او بسيار مهربان و بخشنده بود. او ميافزايد: با اينكه من هرگز شاگرد مستقيم او نبودم اما از او بسيار آموختم. با شناختي كه از او دارم، شخصيت والايي داشت و آموزگاري بسيار حرفهاي بود. در هر حوزهاي كه فعاليت ميكرد همواره براي خودش و همكارانش فضاي حرفهاي به وجود ميآورد كه در آن اخلاق و حرفهاي بودن، حرف اول را ميزد.
به گفته اين تصويرگر، غريبپورها يعني بهروز، بهزاد و كيانوش، ويژگياي دارند كه همواره براي بهتر شدن جامعه چه جامعه بزرگ انساني و چه جامعه هنري، ميتوانند سازوكار تعريف كنند: آنها در همان راستا نيز كار كردهاند و اتفاقا تجربه ثابت كرده راهكارهايي كه پيشنهاد كردهاند، همواره راهگشا بوده است.
طباطبايي، بهزاد غريبپور را هنرمندي پركار معرفي ميكند كه تكتك آثاري كه در حوزه تصويرگري خلق كرده، قابلتامل هستند: آثاري كه از نظر ايده، شيوه اجرا و بيان تكنيكي قابل استناد كردن هستند. همانگونه كه او آموزگار خوبي به شمار ميرفت، تكتك آثارش نيز قابليت اين را دارند كه يك تصويرگر با دقيق شدن به آنها، درس بگيرد.
اين تصويرگر معتقد است كه بهزاد غريبپور برخلاف خيل عظيمي از هنرمندان بود كه كارشان را با تقليد پيش ميبرند و به بيان شخصي خود دست پيدا نميكنند: او هنرمند يكه و صاحبسبكي است كه اگر زير و بم آثارش را جستوجو كنيد، به خوبي ميتوانيد به اين موضوع پي ببريد. بهروز غريبپور تمام تصويرسازيهايش را دستي اجرا كرده است و شايد تنها در برخي از موارد براي اجراي برخي از پوسترهايي كه طراحي كرده، از برنامههاي كامپيوتري بهره گرفته باشد.
طباطبايي ميگويد هربار كه نام بهزاد غريبپور ميآيد، تعدادي از تصاوير ماندگاري كه خلق كرده جلوي چشمش رژه ميروند: اين تصويرسازيها آنقدر قوي و اثرگذار هستند كه توانستهاند در خاطرهام ماندگار بمانند. يادم هست در دهه ۸۰ رويداد ادبي و هنري بينالمللي به همت كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان رقم خورد كه در اين رويداد بسياري از چهرههاي بنام تصويرگري و خالقان كتابهاي كودك و نوجوان ايران و جهان حضور داشتند. به همين مناسبت تعدادي كارت پستال و پوستر از آثار تصويرگران بنام منتشر شده بود و يكي از تصويرگريها اثري از بهزاد غريبپور بود. پسربچهاي كه روي سرش يك كلاه سيلندر گذاشته بود و در اين كلاه گياه رشد كرده بود و پرنده لانه كرده بود.
اين هنرمند ميگويد بدون اغراق ميتوان بهزاد غريبپور را از جمله تصويرگراني دانست كه در آثارشان توانستهاند شاخ و برگ تصويرگري ايران را به نمايش بگذارند.
طباطبايي از اينكه 15 سال پيش همزمان با هفته تصويرگري توانسته بودند مجموعهاي از آثار بهزاد غريبپور را به نمايش بگذارند و از او تجليل كنند، ابراز خرسندي و رضايت ميكند و در پايان با اشاره به نقش اين هنرمند در تاسيس انجمن تصويرگران ايران يادآور ميشود: حضور او در انجمن، موجب دلگرمي تصويرگران بود و سهم انكارناپذيري در انجمن داشت. افسوس كه خيلي زود از ميان ما رفت. يادش گرامي باد.