• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5388 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ دي

دو فيلم با يك بليت

مهرداد احمدي‌شيخاني

آن قديم‌ها سينما رفتن آداب خاصي نداشت، كافي بود يك بليت بخري و بروي سينما. از وسط‌هاي فيلم هم مي‌شد رفت، يا حتي از آخرهاي فيلم. بعد كه فيلم تمام مي‌شد، مي‌نشستي تا سانس بعدي شروع بشود و از اول، فيلم را ببيني تا برسي به آنجايي كه در سانس قبلي آمده بودي داخل سالن و ديده بودي. حالا اگر دلت خواست از سالن خارج مي‌شدي يا نه، مي‌نشستي باقي را هم مي‌ديدي. اصلا چند سانس ديگر هم داخل سالن مي‌ماندي. نه كسي كاري به كارت داشت و نه صندلي‌ها شماره داشت كه مثلا يكي بيايد بگويد روي صندلي او نشسته‌اي. حتي از اين هم بي‌آداب و رسوم‌تر بود. براي نمونه در شهر ما يك سينمايي بود به نام حافظ كه بعضي‌ها قليان به دست مي‌آمدند داخل سالن و هنگام ديدن فيلم، انگار توي قهوه‌خانه نشسته‌اي، دود و دم و صداي قل‌قل قليان. يك نفري هم بود كه طبقي به گردن آويزان كرده بود و تنقلات داخل سالن مي‌فروخت و داد مي‌زد: «آجيل، تخمه، آدامس، سيگار ...» خلاصه يك ماجرايي بود فيلم ديدن در آن دوران كه خودش مي‌تواند موضوع يك فيلم باشد. همه اينها براي اين بود كه سينما رفتن يك‌جور تفنن طبقه فرودست بود و اينها هم تشويقي از طرف صاحب سالن سينما كه بينندگان بيشتري براي ديدن فيلم بيايند. يك كار ديگر هم بود كه صاحبان سالن‌هاي سينما براي جذب تماشاگر مي‌كردند، «نمايش دو فيلم با يك بليت». يعني يك بليت مي‌خريدي و مي‌رفتي توي سالن سينما و دو فيلم با آن يك بليت مي‌ديدي. تا همين چند سال پيش هم بعضي سينماها چنين كاري مي‌كردند. يادم هست در همين تهران، در خيابان جمهوري به سمت بهارستان، تا همين 20 – 10 سال پيش، يك سينمايي بود كه دو فيلم با يك بليت نمايش مي‌داد و اكثرا هم فيلم‌هاي اكشن و بزن‌بزن. شايد به اين دليل كه فيلم‌هاي اكشن تماشاگر بيشتري دارند. ژانر اكشن البته انواع مختلفي دارد و هنرپيشه‌هاي محبوب بسيار. يادم هست حدود 50 سال پيش يك فيلم اكشن فرانسوي ديدم با بازي «آلن دلون» و «ژان گابن». تا آنجا كه يادم مي‌آيد، فيلم ماجراي سرقت جواهرات در اروپا و فرار با هواپيما به امريكا بود. نقشه هم طوري بود كه چون سارقان مطمئن بودند كه پليس در فرودگاهِ مقصد منتظرشان خواهد بود، هواپيما را قبل از رسيدن به فرودگاه در يك اتوبان خارج شهر فرود مي‌آورند و فرار مي‌كنند. فكرش را بكنيد، دزدي و هواپيما و جواهرات و فرود در اتوبان و كلي ماجراهاي ديگر.
در بين فيلم‌هاي ژانر اكشن، ماجرا وقتي در هواپيما مي‌گذرد، داستان خيلي دلهره‌آورتر مي‌شود. تجربه پرواز و معلق بودن بين زمين و آسمان و نگراني از سقوط و بعد ناگهان متوجه بشوي كه شرايط عادي نيست و غيره، كلا آدرنالين را در خون انسان بالا مي‌برد، به خصوص اگر براي‌تان تجربه‌اي در واقعيت هم داشته باشد. مثلا فكر كنيد از تهران به دوبي پرواز كنيد، بعد در حالي كه قرار است تا دقايقي ديگر در فرودگاه دوبي به زمين بنشينيد، هواپيما برگردد و در فرودگاه كيش فرود بيايد و يك جاني خطرناك كه در اقدامي دهشتبار، شوهرش مغازه را براي سه روز بسته را براي امنيت مسافران نگون‌بخت دستگير كنند و نه تنها خودش كه دخترش را هم به جرم تعطيلي خطرناك بستن مغازه توسط پدر بازداشت كنند. كلا چنين عمليات پليسي‌اي را فقط در فيلم‌هاي «سم پكين‌پا» مي‌شود ديد. البته از آنجا كه يك‌ طرف ماجرا يعني همان جاني خطرناك كه مغازه‌اش را براي سه روز بسته، ورزشكاري معروف و از افتخارات كشور است، فيلم مي‌تواند در عين حال مثل فيلم «فرار به سوي پيروزي» كه «پله» هم در آن بازي مي‌كرد، جزو ژانر ورزشي هم حساب شود. از طرفي چون زن و بچه آن ورزشكار را كه برايش عزيزترين كسانند، دستگير كرده‌اند، ژانر عشقي هم محسوب مي‌شود ولي چون به ماجراها و اتفاقات اين روزها هم مربوط است و اين ماجراها هم كاملا سياسي است، مي‌تواند مربوط به ژانر سياسي هم باشد و يادآور فيلم «تمام مردان رييس‌جمهور». ولي خب يك چيز ديگر هم هست. وقتي مي‌بينيم كه اين همه در كشور اختلاس شده و ميليون‌ها ميليون پول، گويي روي چرخه نقاله از كشور خارج شده و انگار نه انگار و مثلا يكي مثل خاوري، پول را گذاشته جيبش و با خيال راحت در عصر طلايي معجزه هزاره سوم، رفته كانادا و با خيال راحت پايش را روي پايش انداخته، يا آن دكل نفتي را كه خاطرتان هست، چون من اصلا به خاطرم نيست، آدم ياد «وودي آلن» و فيلم «پول‌ها را بدزد و فرار كن» مي‌افتد كه مي‌شود ژانر كمدي. تيتر يادداشت «دو فيلم با يك بليت» است ولي خودتان بشماريد و ببينيد در دستگيري همسر و دختر علي دايي، چند فيلم با يك بليت به نمايش درآمده؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون