مصطفي موذنزاده رييس ستاد و جانشين سردار سليماني
در لشكر ثارالله در گفتوگو با «اعتماد»:
حاج قاسم راهبرد ديپلماسي و ميدان را
در كنار هم به كار ميگرفت
نزديكي سليماني و ظريف باعث به ثمر رسيدن برجام شد
گروه سياسي
«اگر حاج قاسم در رخدادهاي اخير حضور داشتند، چه توصيههايي براي عبور از بحران ارايه ميكردند؟» اين پرسش با توجه به ارتباط نزديكي كه سردار شهيد با جوانان و مطالباتشان برقرار ميكردند ممكن است براي بسياري از ايرانيان مهم باشد. مصطفي موذنزاده رييس ستاد و جانشين سردار در لشكر ثارالله در پاسخ به اين پرسش به يكي از مهمترين ويژگيهاي سردار سليماني اشاره كرده و ميگويد: «حاج قاسم به سمت تلطيف قلوب حركت ميكرد.» او بلافاصله ادامه ميدهد: «بدون ترديد، ايشان بنزين بر آتش مشكلات نميريختند و تلاش ميكردند از طريق نزديك كردن ديدگاههاي طرفين، بحران را حلوفصل كنند.» موضوع ديگري كه مصطفي موذنزاده به آن اشاره ميكند، دستاوردهاي قابل توجهي است كه از طريق نزديكي راهبرد ديپلماسي و ميدان شكل ميگيرد. موذنزاده با اشاره به نزديكي سردار شهيد سليماني و محمدجواد ظريف در ايام مذاكرات برجامي اين نزديكي را زمينهساز تحقق يكي از دستاوردهاي مهم حوزه راهبردي كشور ميداند.
شما يكي از همرزمان و نزديكان سردار شهيد سپهبد قاسم سليماني هستيد؛ درباره ارتباطي كه با حاج قاسم داشتيد، توضيح ميدهيد؟ شهيد را از چه زماني ميشناختيد؟
بنده 3سال رييس ستاد سردار شهيد قاسم سليماني بودم، 2سال هم حدفاصل فتحالمبين تا كربلاي 5 جانشين ايشان بودم تا اينكه در كربلاي 4هم شيميايي شدم. در كل 5سال در دوران جنگ در خدمت ايشان بودم. پس از جنگ، سردار دنبال كارهاي مهم خودشان رفتند، من هم در دوره سوم راهي مجلس شوراي اسلامي شدم، سپس راهي كارهاي عمراني و صنعتي و معدني شدم و ميان ما رفاقتي شكل گرفت و هر از گاهي ديدارهايي باهم داشتيم. بنابراين بخش مهم آشنايي و نزديكي من با سپهبد شهيد سليماني در بطن جنگ 8ساله ايران و عراق است.
درباره خصايص و ويژگيهاي حاج قاسم، زياد صحبت شده است. شما اگر قرار باشد تعريفي از ايشان براي مخاطبان ما ارايه كنيد به چه مواردي اشاره ميكنيد؟
حاج قاسم چند خصوصيت بارز داشت كه همواره به او در بزنگاههاي مختلف كمك ميكرد. نخست شجاعت ايشان بود؛ هر عملياتي كه ميشد، حاج قاسم صبح بسيار زود راهي خط ميشدند تا از نزديك اوضاع و احوال را رصد كنند. حتي در بحث شناسايي هم به عنوان يك فرمانده لشكر حضور جدي داشتند. اين حضور به دليل شجاعت حاج قاسم بود كه زبانزد خاص و عام بود. دومين ويژگي مهم سردار هوش و درايت بالاي شهيد بود. توجه داشته باشيد، در جنگ تصميمات بايد در آن و لحظه اتخاذ شوند. اهميت تصميمات هم بسيار حياتي است و با جان انسانها و موضوعات حياتي سر و كار دارد. اينكه چند گردان را به خط اول نبرد بفرستيد يا دستور عقبنشيني صادر كنيد و...، سرنوشتساز است. اين تصميمات به ذهني بسيار قدرتمند براي واكنشهاي سريع نياز دارد كه شهيد از اين خصوصيتها بهرهمند بود.
اين ويژگيها در كدام عمليات به شكل برجستهاي ظهور و بروز پيدا كرد؟
نمود بارز اين خصايص در عمليات والفجر 8 (عمليات فاو) نمايان شد. در آن عمليات لشكر ثارالله يكي از بهترين لشكرهاي آن عمليات بود كه ناشي از مديريت مطلوب شهيد سليماني بود و عمليات را به موفقيت رساند. البته سردار در 15عمليات حاضر بودند و در همگي اين خصايص به كارشان آمدند. پس از جنگ هم رشته كاري من و سردار تغيير كرد و ديدارهايمان دوستانه و رفاقتي شد. ايشان به برنامهريزيهاي كشور در حوزه برونمرزي پرداختند و من در حوزههاي اقتصادي و عمراني مشغول شدم.
يكي از برهههاي مهم زندگي شهيد سليماني به حضور ايشان در عراق و سوريه و مقابله با داعش باز ميگردد. شما به عنوان دوست و همرزم ايشان در زمان رصد اخبار مربوط به سردار چه تحليلي داشتيد؟
طبيعتا حضور در عراق و سوريه و فعاليتهاي منطقهاي، درايت، شجاعت و هوشمندي بيشتري طلب ميكرد. دشمن در زمان جنگ 8ساله ايران و عراق، آشكار بود و رودرروي ايران بود، پيچيدگيها كمتر بود و مسائل تقريبا نمايان بودند. اما در حوزه مسائل برونمرزي، مسائل بسيار پيچيدهتر ميشدند و گزارههاي سياسي، سياست خارجي، تحليل رفتارهاي طرف مقابل، تحليل ژئوپليتيك، گستردگي صحنه عمليات و... هم شكل و شمايل متفاوتي پيدا ميكردند. شهيد با تكيه بر درايت، شجاعت و سياستورزي قابل توجه خود توانستند اين فضاي متكثر را مديريت كنند. از سوي ديگر حاج قاسم در عمليات فتحالمبين24سال سن داشتند، اما در سوريه و عراق بالاي 50سال سن داشتند و كولهباري از تجارب را همراه خود داشتند. اين تجارب، سردار را پختهتر كرده و نگاه عميقتري را به ايشان در حوزه مسائل منطقهاي، سياسي، ديپلماسي، اقتصادي و حتي ارتباطي بخشيده بود. اين پختگي سياسي، فكري، عملياتي و اساسا نوع رفتار خاص ايشان با مردم منطقه، مسوولان سياسي كشورهاي مختلف در خاطراتي هم كه از ايشان در رسانهها نقل شده، كاملا هويداست. اين پختگي به لحاظ عملياتي و به قول محمدجواد ظريف در عرصه ميدان سادهتر بود تا بحثهاي ديپلماسي كه پيچيدگيها و تدبير بيشتري نياز دارد و شهيد سليماني در هر دو عرصه عملكرد مناسبي از خود ارايه كرده بودند.
به نظرم بسيار مهم است كه مناسبات ارتباطي فراگير سردار با نسلها، گروهها و جريانات مختلف مورد بررسي تحليلي قرار بگيرد. حاج قاسم هم در زمان جنگ و هم در دوران پس از آن مدام بر ظرفيتهاي جوانان و ضرورت پاسخگويي به مطالبات نسلهاي جوان تاكيد داشتند. سردار با چه نگاهي به مساله جوانان چه در زمان جنگ و چه دوران پس از آن نگاه ميكردند؟
در زمان جنگ اكثريت افراد جوان بودند. خود حاج قاسم هم جوان بودند و من در جمع آنها پيرترين فرد بودم. اتفاقا خود شهيد هم فرد هيجاني و احساساتي بودند. اين خصلت هرچند در سالهاي بعد كمي تعديل شده بود، اما حتي تا اواخر عمر ايشان هم اين احساسات و هيجانات در اظهاراتشان نمود داشت. برخي معتقد بودند يك انسان نظامي قاعدتا نبايد اين اندازه هيجاني و احساسي باشد، اما شهيد از احساس و عقل باهم استفاده ميكردند. البته جوانان امروز نسل متفاوتي هستند و دشوار است كه بتوان درباره آنها صحبت كرد. سردار هم با نسلهاي مختلف از جمله نسل z ارتباطاتي داشتند. قاعدتا رفت و آمد به كشورهاي مختلف و آشنايي با مردم سرزمينهاي گوناگون تجارب و اطلاعات خاصي را نصيب شهيد ميكرد. به لحاظ رفتاري و ارتباطي شهيد فرد احساسي و هيجاني بودند. وقتي كه ما با حاج قاسم صحبت ميكرديم درباره گذشتهها و جنگ و مسائل اطرافمان صحبت ميكرديم. اما وقتي فردي شاخصهاي احساسي خود را تازه نگه دارد، ميتواند ارتباطات خوبي با جوانان، ميانسالها، مسنترها و... برقرار سازد. مبتني بر اين ويژگيها است كه شهيد براي ايرانيان تا اين اندازه محبوب بودند. اوج اين محبوبيت را در مراسم شهادت سردار ميتوان مشاهده كرد.
يكي از برهههاي مهم حيات شهيد سليماني، بخشهايي است كه در دوره امضاي برجام و نزديكي ايشان به محمدجواد ظريف شكل گرفته است. دورهاي كه گفته ميشود، دوگانه ديپلماسي و ميدان در كنار هم قرار گرفتند. اتفاقا حاج قاسم و محمدجواد ظريف از محبوبيت خاصي ميان مردم برخوردار شدند، تحليلي از اين ارتباط دوگانه داريد؟
واقع آن است كه تحليلهاي من مبتني بر اخباري است كه مطالعه كردهام. معتقدم اگر محمدجواد ظريف و شهيد سليماني در زمان پيگيري مسائل برجامي به هم نزديك نميشدند، امكان تحقق برجام در راستاي منافع ملي كشور وجود نداشت. نزديكي سليماني و ظريف باعث به ثمر رسيدن برجام شد. البته در آينده هم اتفاقات ديگري افتاد، اما در آن برهه خاص نزديكي اين دو نفر كمك زيادي به كشور كرد. بهطور كلي عرصههاي ميداني و ديپلماسي بايد در كنار هم عملياتي شوند. وقتي ميتوان در ميز مذاكره دستاورد مناسبي كسب كرد كه در عرصه ميداني موفقيتي كسب شده باشد.
امسال در شرايطي به سالگرد شهادت سردار سليماني نزديك ميشويم كه كشور ماههاست رخدادهاي اعتراضي را پشت سر ميگذارد و جوانان و زنان مطالباتي را مطرح كردهاند. به عنوان يكي از همرزمان سردار شهيد فكر ميكنيد اگر سردار حاضر بودند و رخدادهاي اخير را نظارهگر بودند، چه توصيههايي به دو طرف داشتند؟
من مهندس هستم و نميتوانم تحليلهايي از اين دست داشته باشم، اما با شاخصها و روحياتي كه ايشان داشتند در راستاي تلطيف فضا تلاش ميكردند. كما اينكه بسياري از افراد سياسي، اجتماعي، مديريتي و... هم اين روزها تلاش ميكنند فضا را تلطيف كنند و آبي بر آتش خشم مردم بريزند. برخي افراد كارشان بنزين بر آتش ريختن است، اما روحيه سردار اينگونه نبود. تصورم اين است كه سردار شهيد بنزين روي آتش مشكلات نميريختند و تلاش ميكردند آبي بر آتش مشكلات بريزند.
برخي افراد كارشان بنزين بر آتش ريختن است، اما روحيه سردار اينگونه نبود
شهيد از احساس و عقل با هم استفاده ميكردند
دشمن در زمان جنگ 8ساله ايران و عراق، رودرروي ايران بود، اما در حوزه مسائل برونمرزي، مسائل بسيار پيچيدهتر ميشدند
سردار هم با نسلهاي مختلف از جمله نسل z ارتباطاتي داشتند
وقتي فردي شاخصهاي احساسي خود را تازه نگه دارد، ميتواند ارتباطات خوبي با جوانان، ميانسالها، مسنترها و... برقرار سازد