• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5393 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۴ دي

پرسش‌هايي در باب توتاليتاريسم

بخش 6- انسان، ايستاده بر جهان

محمدجواد لساني

راه‌ها مسدود
در شب قطبي
- اين سحر گم كرده بي‌كوكب قطبي-
در شب جاويد
 زي شبستان غريب من
 مهدي اخوان ثالث
 درس نوشته‌هاي هانا آرنت ثمراتي داشت با اين حال، راضي‌كننده نبود. اما مواجهه با مارتين هايدگر، معادلات ذهني آرنت را تغيير داده بود. هايدگر، خود شاگرد ادموند هوسرل بود ولي ايده او را متحول كرد. او مي‌خواست از گزاره التفات به اشياي پيرامون، پا را فراتر نهد و آرنت مي‌خواست ببيند با اين تلنبار جزوه‌هاي كلاسي، در كدامين سو ايستاده است. هانا در عطش رسيدن به پاسخ‌هاي اقناعي بود. هرچند استادش در ظاهر امر به همكاري با حزب نازي متهم شده بود. شايد به اين دليل كه اگر كسي درس فرايبورگ را رها كند كوتوله‌هاي سياسي و مبلغان بي‌مغز حكومتي جاي او را بگيرند و اين، عقبگردي براي دانشگاه بود. هر چند كه آرنت اين تصميم استاد را بر نمي‌تابيد. هايدگر از ميان واژه‌هايي مانند ابژه، سوژه و آگاهي، مفهوم وسيع‌تري را مي‌گشت تا براي زيستن انساني بسنده باشد. چگونه «بودن» در جهان با كليد واژه «دازاين» (Dasein) براي هانا تازگي داشت. تعبيري كه پيش از او هم به كار رفته بود اما هايدگر تلقي جديدي از آن داشت تا از اين راه، تمايز انسان از اشيا، گياه و حيوان آشكار شود. دازاين، از دو واژه دا (Da) (آنجا) و زاين Sein (بودن) تشكيل شده و معناي ويژه‌اي بدان داده كه در واقع به پرسش «انسان كيست» پاسخ مي‌دهد و معناي بودن را با زمان همراه مي‌كند. پس دازاين، يگانه وجودي مي‌شود كه همواره درگير با زمانه است. آن‌جا- بودن، برخيزاندن وجود خفته آدمي است تا فهم كند با ساير موجودات تفاوت بنيادين دارد. اگر روزي آن ذات گرامي آزاد شود از پوسته دولايه «روزمرّگي» و «ديگري»  عبور كرده است. 
در دا- زاين، «دا» محل بروز «زاين» است. قصد اين بود كه هستي انساني همواره نه در خود و «اين‌جا» بلكه «آن‌جا»، بيرون از خود، فرافكنده (projected) شود و بدين‌گونه بود كه جهان گشوده مي‌شد. اين واقعه تفسير، به دو شيوه اساسي با جهانِ بيرون پيوند مي‌خورد؛ نخست از طريق تاثيرات (affections)، دوم از راه فهم زبان (Ereignis). به ‌طور نمونه، اضطراب وجودي، حاصل مجموعه‌اي از تاثيرات بيروني است. دلشوره از چيز خاصي نيست بلكه بيان وضعيت انسان به عنوان موجودي وانهاده (thrown) در جهان است. در كتاب هستي و زمان، نويسنده تنها راه شناخت هستي‌شناسانه را در افق زماني مي‌جويد. او تلاش مي‌كند حالات گوناگون فرد، مانند ملال يا بلاتكليفي، در افق زمان تحليل شود. با تاكيد بر دو عنصر فهم و زبان، كيفيت واقع‌بودگي دازاين شناخته مي‌شود. در واقع اين حركت، درك امكان‌هايي است كه دازاين در متن زيست جهان فرد برجاي مي‌گذارد. در تحليل دازاين تاكيد مي‌شود فهم، مقدمه‌اي بر عزم باشد و زبان در كشاكش اين فهم و درك امكانات وجودي، نقش ايفا كند، زيرا فرد با زبان به عرصه وجود پا مي‌نهد يا به روشني، زبان خانه وجود مي‌شود. در پرتو اين نگاه نو، آدمي به سمت گشودگي و درك كلي وجودش پيش مي‌رود. آرنت فهميد كه با اين اصل، انتخاب، آزادي و مسووليت‌پذيري، در كنار هم مي‌توانند فرآيند «عمل» انساني بشوند. هايدگر اين ارتباط را «دور هرمنوتيكي» (hermeneutic circle) مي‌نامد. تاويل با گفتار (discourse) پيوند مي‌يابد كه همان شالوده زبان و ارتباط زنده و ملموس ميان موجودات انساني است. در زبان است كه چيزها بيان، منتقل و روشن مي‌شوند و زبان با حقيقت، به‌مثابه آشكار شدن چيزها، پيوند مي‌يابد. انسان به عنوان موجودي فرافكنده، پيشاپيش در آينده است و به عنوان موجودي افكنده (مشغول به آنچه بوده)، در گذشته است و بنابراين، زمان‌مند (temporal) است، اما زمان‌مندي دازاين همانند مكان‌مندي‌اش به معناي قرار داشتن در «ظرف» زمان نيست، بلكه دازاين حامل (bearer) زمان‌مندي است.
 به نظر هايدگر هرگونه هستي‌شناسي در پديده زمان، تعريف مي‌شود به اين معنا كه هستي در سير زماني آن دريافت مي‌شود.  دازاين، قدرت ايستادن انسان، بر جهان بود؛ اين حقيقت، براي آرنت جا افتاد كه اكنون مي‌تواند وجود خود را به عنوان يك مساله هستي‌شناسانه درنظر بگيرد. به عبارت ديگر، درباره وجود خود پرسشگري كند و با اين سوال بزرگ مواجه شود كه «من به عنوان انسان بودن، امروز، فردا يا سال آينده چگونه بايد باشم؟»
اين پرسش بنيادي بود كه آرنت را در مقام يك شاگرد دگرگون مي‌كند. عنصر رهيدن در دل اين درس نوشته‌ها پنهان است. او مدرس محبوبش را ترك مي‌گويد اما درس‌هاي او را هرگز. قهر شاگرد از شخصِ استاد است و هوشمندانه مي‌خواهد بر آن درس‌گفتارها تاملي نظري بورزد تا ايده‌اي جامع براي مصونيت جامعه بسازد. در اين راه، نشانه‌اي مي‌جويد تا جاي خالي هايدگر را پر كند؛ سفرها و تكاپوي او حاصل مي‌دهد، زيرا او توفيق مي‌يابد صاحب فكري به نام كارل ياسپرس را بيابد كه اعتبار ويژه خود را داراست و چندان فاصله فكري با هايدگر ندارد. 
پي‌نوشت در دفتر روزنامه موجود است

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون