صداي همكارمان هستيم
مجموعه رسانه اي « اعتماد» به طور كامل از روزنامهنگار خود حمايت ميكند
الياس حضرتي
پنجشنبه شب بود كه مطلع شدم آقاي مهدي بيك، همكارمان در روزنامه اعتماد بازداشت شده است. از آن زمان تا زماني كه يادداشت را مينويسم همه تلاشم را كردهام كه ايشان هرچه زودتر آزاد شوند و در روزهاي آينده و تا آزادي ايشان به تلاشهايم ادامه خواهم داد. به عنوان صاحبامتياز و بنيانگذار مجموعه رسانهاي اعتماد، مسووليت بديهي و طبيعي خود ميدانم كه از همكارانم در اين مجموعه حمايت كامل را داشته باشم.
در اين مدت، تجربيات ۲۰ سال اداره روزنامه اعتماد پيش چشمم آمد. چه روزهاي دشواري را در كنار روزنامهنگاران شريف و متعهد كشورمان گذرانديم! از ذكر جزييات در اين يادداشت خودداري ميكنم اما نميتوانم تاسفم را پنهان كنم، تاسف از اين موضوع كه فارغ از همه اين دشواريها هميشه تحريريه روزنامه اعتماد بزرگترين دلگرمي و مشوق من براي انجام رسالت رسانهايام بوده است. روزنامهنگاراني كه همواره تاكيد داشتهاند بايد سنگر دفاع از حقوق مردم و اطلاعرساني حرفهاي را حفظ كرد و با همه دشواريهاي اين حرفه ساختهاند و ادامه دادهاند. يكي از شريفترين اين روزنامهنگاران آقاي مهدي بيك بود كه در اين مدت تلاش كرد، صداي محرومان جامعه را به گوش مسوولان برساند. در مورد آقاي رحيمي، به نظر من يك قوس كامل در كار رسانهاي متعهد صورت گرفت و اطلاعرساني ايشان منجر به توجه و دستور قضايي شد. اين لحظه يكي از بهترين لحظات در زندگي رسانهاي من بود كه فعاليت متعهدانه رسانهاي و اراده اصلاحي نهادهاي حاكميتي را در كنار هم ميديدم. اميد داشتم و هنوز هم دارم كه اين روند ادامه پيدا كند تا هم مسائل كشور در محيطي همكارانه و همدلانه و هم از طريق نهادهاي داخلي حل و فصل شوند. اما بازداشت ايشان -كه اميدوارم بسيار كوتاه باشد- اين اميد را به شدت خدشهدار كرد.
در همه ۲۰ سال، رويكرد «اعتماد» بر سه استراتژي مشخص استوار بوده است: رويكرد اصلاحي به امور و مرزبندي جدي با جريان برانداز، نقد دولتها و نهادهاي مسوول در كشور و حفظ تماميت ارضي كشور و مرزبندي جدي با تجزيهطلبان. در اين مدت مدام اين سوال را از خودم ميپرسم كه رويكرد ما كه مشخص است و ظهور و بروز آن هم در مطالب روزنامه كاملا قابل مشاهده است، از نظر نهادي كه مجوز روزنامه و اطلاعرساني ميدهد هم صاحب صلاحيت شناخته شدهام و علاوه بر اين سوابق خودم در اين نظام براي همه روشن است، پس چرا فعاليت روزنامهنگارانه در اين دو دهه اينقدر با محدوديت و سختي همراه بوده است؟ مگر قراري جز اين بود كه با نقد عملكردها و اطلاعرساني درباره كمصداترين بخشهاي جامعه، به اصلاح وضعيت موجود كمك كنيم؟ گاهي اوقات به اين فكر ميكنم كه عطاي رسانهداري در اين وضعيت را به لقاي آن ببخشم. همانطور كه اشاره كردم، شوق و اميد تحريريه روزنامه اعتماد به كار حرفهاي و دلسوزي آنها هميشه مهمترين پشتوانه اميد من براي ادامه كار بوده است. اميدوارم آقاي بيك هر چه سريعتر به تحريريه «اعتماد» برگردد و پشت ميزش، فعاليت خود را ازسر گيرد.